نوجوانان خود را دریابیم !
فاطمه قاسم زاده دارای دکترای روان شناسی ومدرس، پژوهشگر، مشاور و برنامه ریز امور آموزشی و روان شناسی کودکان ونوجوانان است.
او ریاست کار گروه پیش دبستانی انجمن پژوهشی پویا را نیز به عهده دارد و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و مشاور موسسه ی مادران امروزاست. به دلیل تجربیات و شناخت گسترده ی او در زمینه ی کار با نوجوانان، به مناسبت روز جهانی نوجوانان نزد او رفتیم تا در باره ی ویژگی های این گروه سنی با او گفت وگو کنیم:
آیا در ایران درباره ی روزجهانی نوجوانان اطلاع رسانی شده است؟ خانواده ها ومربیان با این روز آشنا هستند ؟دوره نوجوانی چه ویژگی هایی دارد ؟
درسال های گذشته از سوی مجامع بین المللی روز نوجوان برای طرح مسائل مربوط به دوره ی نوجوانی انتخاب شد. اطلاع رسانی به نوجوانان، خانواده ها وجامعه ازاهداف این روز است. درایران، روزجهانی نوجوان برای بسیاری شناخته شده نیست و بیشتر، این روز را به عنوان روزجوان می شناسند. به طور کلی، شناخت کافی از نوجوانان و دوره ی نوجوانی در کشور ما وجود ندارد. اما به سبب اهمیت دوره ی نوجوانی، ویژگی های آن باید برای خانواده روشن شود. شاید یکی از دلایلی که کمتر به نوجوانان و نیازهای آن ها توجه می شود، این باشد که ما جایگاه مشخصی برای نوجوان قائل نیستیم. در پیمان نامه ی حقوق کودک نیز نوجوانی در تعریف کودکان۰ تا ۱۸ ساله آمده است و چون تعریف سن نوجوانی درزیر تعریف کودک آمده است، این تقسیم بندی ابهام ایجاد می کند.
از سوی دیگر در برخی تقسیم بندی ها نوجوانی در زیر سن جوانی گنجانده شده است. در این تقسیم بندی افراد ۱۴ساله تا ۲۵ساله در کنارهم آمده اند. یک علت این است که نوجوانی دوران گذاراست، دوران گذار از کودکی به بزرگسالی. این دوره را شاید نتوان دوره ی مستقلی به شمار آورد زیرا فرد در این سن از نظر ویژگی ها وخصوصیات مختلف شناختی- روانی- جسمی وعاطفی ازدوره ی کودکی عبور کرده ولی هنوز به دوران جوانی نرسیده است. این دوره به دلیل تغییرات چشمگیر ازجنبه های گوناگون رشد، نسبت به دوره های دیگر، دوره ای بحرانی است.
ممکن است نوجوان دراین دوره دچار بی ثباتی شود. خانواده هم نمی تواند تغییرات خلق وخوی او را به خوبی درک کند. درست به همین دلیل، اطلاع رسانی به نوجوان و خانواده درباره ی این دوره و تغییراتی که در آن شکل می گیرد، ضرورت دارد.
درحال حاضر اطلاع رسانی دراین باره بسیار کم است و باید تلاش کرد تا اطلاعات کامل به نوجوان، خانواده و آموزشگران او داده شود. به عنوان مثال، بلوغ یکی از پدیده هایی است که دراین سن رخ می دهد و دارای ابعاد فیزیکی- شناختی وعاطفی گسترده ای است که نیاز به شناخت دارد. منابع هم دراین باره بسیار اندک اند.
گاه ویژگی های فرهنگی و سنتی ما مانع به دست آوردن یا انتقال اطلاعات درباره ی بلوغ به نوجوانان می شود. درتمامی مدارس هم مشاور وجود ندارد. درنتیجه آن ها شروع می کنند اطلاعات را از یکدیگر بگیرند، اطلاعاتی که درست نیست و نگرش مناسبی به آن ها نمی دهد. امروزه اینترنت و فضای مجازی هم به منابع دیگر افزوده شده است که نمی توان به همه ی اطلاعات آن اعتماد کرد.
بسیاری از خانواده ها برای برقراری ارتباط با نوجوان خودشان مشکل دارند. چه رهنمودهایی برای خانواده ها دارید که بتوانند گام به گام با نوجوان خود وارد این دوره شوند و آن را با آرامش پشت سر بگذارند؟
بسیاری از پدران ومادران و آموز شگران برای برقراری ارتباط با نوجوانان دچار مشکل می شوند. یکی از دلایل این است که مشکلات رفتاری از سنین پایین تر با نوجوان بالا می آیند و تداوم آن ها مشکلات رفتاری بیشتری ایجاد می کند.
نوجوانی دوره ی التهاب است، خانواده و آموزشگران چون آمادگی رویارویی با این دوره را ندارند مسائل، بزرگتر از آنچه هست به نظرشان می آید. علت عمده هم این است که شناخت اندکی از این دوره دارند. خود نوجوان نیز شناختی از تغییرات خلق وخویش ندارد.
پدر ومادر دراین دوره دررفتارهای نوجوان دوگانگی می بینند. شاید پاسخ به درخواست های نوجوان درچنین شرایطی دشوار باشد. نوجوانان دراین دوره نسبت به آموزه های پیشین خود دچار تردید می شوند و به همه ی آنچه که به آن ها یاد داده شده و یاد گرفته اند، شک می کنند. بخشی از این موضوع طبیعی است، چون آن ها در گذشته درباره ی آنچه به آن ها آموخته می شد کنجکاوی نمی کردند. حالا پدر و مادر باید به آن ها بدون هرگونه واکنش منفی کمک کنند که از این مرحله ی شک بگذرند .
اطلاعات ناکافی نوجوان و خانواده و ویژگی های این سن، به شکاف واختلاف و برخوردهای نوجوان وخانواده می انجامد. اگر خانواده و نوجوان این دوره را بشناسند، چنین برخوردهایی کمتر پیش می آید .
چه پیشنهاد ها و راهکار هایی برای خانواده ها و اولیای مدارس دارید؟
نخستین توصیه ی من این است که خانواده ها تلاش کنند درباره ی دوره ی نوجوانی و تغییرات جسمی و روانی فرزندان شان در این دوره، اطلاعات و شناخت کامل کسب کنند. مراکز آموزشی هم باید بکوشند امکانات آموزشی مناسب برای والدین و آموزشگران درباره ی نوجوانی و نیازهای این دوره فراهم کنند.
جامعه و رسانه ها نیز باید با حساسیت بیشتری به این مسئله بپردازند.
باید با بروشورها وکتاب هایی که در اختیار نوجوانان قرار می دهیم، به افزایش شناخت آن ها از دوره ی نوجوانی کمک کنیم. اگر نوجوانان از تغییرات رفتاری در این دوره با خبر باشند، آگاهانه تر این دوره را می گذرانند. آگاهی دوطرف (خانواده و نوجوان) می تواند از شدت مسائل و مشکلات بکاهد.
دومین توصیه ام این است که خانواده و نوجوان از راهنمایی مشاوران و کارشناسان بهره بگیرند. به همین دلیل است که در کشورهای مختلف درسن نوجوانی، که در کشور ما همان دوره ی راهنمایی تحصیلی است، در مدارس از مشاوران استفاده می کنند. گاه یک مسئله ی کوچک را می توان به سادگی حل کرد. متاسفانه شمار مراکز مشاوره در ایران محدود است و مراکز دولتی کمتر این خدمات را به خانواده ها می دهند. توصیه ی سوم من به مراکز آموزش رسمی است. نقش مدرسه دراطلاع رسانی وفرهنگ سازی، در کمک به خانواده و نوجوانان بسیار پر رنگ است. مدارس می توانند به گونه ای خدمات اجتماعی، به شکل آموزش های مختلف، در این راستا به خانواده ها و نوجوانان ارایه دهند.
درحال حاضر این آموزش وجود دارد ولی دراختیار همگان نیست. کتا بی به نام "بهداشت بلوغ" منتشر شده است که تنها به رشته ی کار و دانش اختصاص دارد. این کتاب، کتاب بسیار مفیدی برای پسران ودختران است و زبانی ساده وآسان فهم دارد، ولی به شکل عام در اختیار نوجوانان دررشته های مختلف قرار نگرفته است و فقط در یک شاخه ی تحصیلی تدریس می شود.
انجمن تنظیم خانواده کتاب دیگری با عنوان "مروری بر بهداشت بلوغ برای دختران و پسران" منتشر کرده است که فروش آن با محدودیت هایی روبه رو شده و در کتابفروشی ها موجود نیست. ما الان در حدود ۱۵میلیون دانش آموز داریم که نیمی از آن ها به سن بلوغ رسیده اند. بنابراین بهتراست آموزش های لازم از طریق کتاب های درسی و مدارس به آن ها داده شود.
شما برای گرایش نوجوانان به خواندن کتاب و علاقه مند شدن دوباره ی نوجوانانی که از خواندن می گریزند، چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟به نظر شما نیازهای نوجوانان که باید درهنگام انتخاب کتاب به آن توجه داشت کدام است؟
با توجه به تجربیات بین المللی در چند سال اخیر وبررسی هایی که در حوزه ی روان شناسی خواندن انجام گرفته است،
اگر بخواهیم خواندن را به میان گروه های مختلف ببریم، باید میان نیازهای آن ها وخواندن ارتباط برقرار کنیم. افراد اقشار گوناگون می توانند پاسخ نیازها وپرسش های خودشان را از راه مطالعه و خواندن پیدا کنند. بچه ها به شکل طبیعی به یادگیری علاقه دارند. باید فهمید چرا آن ها از مطالعه گریزان شده اند. یادگیری از راه کتاب، استقلال آن ها را تقویت می کند. باید دید چه موانعی سبب می شود خواندن را کنار بگذارند.
می توان کتاب را با هدف تقویت رشد عاطفی و اجتماعی نوجوانان برای آن ها انتخاب کرد. نوجوانان داستان را بسیار دوست دارند، ولی خانواده ها با مطالعه و کتاب خواندن آن ها مخالفت می کنند، به این دلیل که فکر می کنند مطالعه ی غیردرسی مانع درس خواندن آن ها می شود و وقت آن ها را می گیرد. درحالی که با تنظیم برنامه ای درست، می توان مطالعه را در برنامه ی نوجوانان گنجاند و به نیاز آن ها در این زمینه پاسخ داد. به دلیل اینکه رشد احساسی وعاطفی دراین دوره به اوج خود می رسد، تخیل نوجوانان در این سن اوج می گیرد. تناقض میان درس خواندن وکتاب خواندن باید از میان برداشته شود، همچنین تحمیلی که از طرف خانواده ها ومدرسه ها در این زمینه اعمال می شود، زیرا هر قدر نوجوانان در خواندن ومطالعه قوی ترباشند، در یادگیری درس های شان نیز قوی تر خواهند بود.
بسیاری از نوجوان ها که به خواندن کتاب علاقه ندارند، دسترسی به فضای مجازی را ترجیح می دهند. آن ها ترجیح می دهند اطلاعات خود را از طریق سایت ها به دست بیاورند. یکی از مشکلاتی که امکان دارد در کنار مقاومت خانواده طرح شود، فضای مجازی است. اکنون بسیاری از نوجوانان پاسخ های خود را از طریق فضای مجازی به دست می آورند نه از خواندن کتاب.
با توجه به این اصل که هر آموزشی در کودکی پاسخ بهتر و عمیق تری دارد، و برای شکل دادن عادت های مناسب، باید از دوره ی کودکی شروع کنیم، متاسفانه در دوره ی پیش دبستان، قصه گویی زنده، جای خود را به سی دی های قصه داده است. به هر حال این فضای مجازی از مهد کودک سلطه ی خود را آغاز می کند. کار با رایانه از طریق مهدکودک یا والدین به بچه ها آموزش داده می شود و بچه ها به بازی های رایانه ای بیشتر گرایش پیدا می کنند .
سلطه ی فضای مجازی ،خواندن کتاب به شکل سنتی را ضعیف کرده است، نه تنها در کشور ما بلکه در بسیاری از نقاط دنیا و برای بیشترگروه های سنی.
الگوی پدر و مادر نیز بسیار اهمیت دارد. اگر پدر و مادر خود کتاب نخوانند و در خانه کتاب یا مجله نباشد، روی کودک و نوجوان تاثیر می گذارد.
ما نمی توانیم از بچه های چنین خانواده هایی انتظار یادگیری داشته باشیم. یک روش یادگیری، روش هماهنگ سازی است. در مرحله ی اول این خانواده است که به بچه ها این الگو را می دهد. این الگو سپس به وسیله ی مدرسه و جامعه به کودک و نوجوان منتقل می شود.
ما نباید درانتخاب کتاب عقیده ی خود را به نوجوانان تحمیل کنیم. باید در شناسایی علاقه های شان به آن ها یاری کنیم. باید درانتخاب کتاب به آن ها کمک کرد و درحین ایجاد زمینه ی مطالعه، نظارت کلی نیز بر مطالعه ی آن ها داشت.
نتایج یک پژوهش نشان می دهد که اغلب، خانواده ها کتاب ها را انتخاب می کنند ولی از علایق کودکان شان آگاهی ندارند. توجه به علاقه مندی بچه ها بسیار اهمیت دارد.
نکته ای که بسیار کم دیده می شود، مشارکت خود نوجوان هاست. دامنه ی این مشارکت می تواند ازتصمیم گیری های روزمره تا انتخاب کتاب باشد. مشارکت سبب می شود که خواسته های خانواده ونوجوان به هم نزدیکتر شوند. گرفتن مشارکت از نوجوانان بر میزان علاقه مندی آن ها تاثیر بسیار مطلوبی می گذارد.
اگر برای ترویج خواندن، بر پایه ی شناسایی علاقه ی آن ها حرکت بکنیم، خیلی بهتر می توانیم بر میزان علاقه مند کردن آن ها تاثیربگذاریم، تا بعد راه خودشان را برای انتخاب کتاب پیداکنند. بعداز خانواده که نقش برجسته ای در ایجاد عادت به مطالعه و ارائه ی الگو به نوجوان دارد، نقش مدرسه بسیار برجسته است. اگر ارتباط مناسبی بین نهادهای تاثیر گذاری همچون شورای کتاب کودک و... و مدارس ایجاد شود، می تواند درایجاد کتابخانه های آموزشگاهی نقش موثری داشته باشد و کتابخانه های مدارس هم می توانند با کمک این نهادها انگیزه ی خواندن را در بچه ها تقویت کنند.
حضور افراد با تجربه ی این نهادها در مدارس برای ایجاد کتابخانه ها و ترویج روش های علاقه مند سازی به مطالعه بسیار موثر است. توجه به کتابخانه های مدرسه و کتابخانه های فرهنگسراها، چه از نظر تامین کتاب و چه از نظر روش های جلب آن ها به کتابخانه نیز بسیار اهمیت دارد.