گفتوگوی کتابک با استاد ثریا قزل ایاغ دوست و همکار خانم لیلی ایمن
- سرکار خانم قزل ایاغ شما بهعنوان یکی از استادان ادبیات کودکان ایران و همچنین بهعنوان یکی از چهرههای مؤثر و تأثیرگذار در شورای کتاب کودک، چه هنگامی باخانم ایمن آشنا شدید؟
در زمستان سال ۱۳۵۳ در زیرزمین موسسه ملی روانشناسی برای آغاز همکاری با شورای کتاب کودک از سوی خانم انصاری به هیئتمدیره وقت شورا معرفی شدم و خانم ایمن را در آنجا ملاقات کردم و پسازآن هر ۱۵ روز یکبار ایشان را در نشستهای گروههای بررسی میدیدم.
- در آن زمان بیشتر در چه حوزهای کار میکردند و تأثیرگذار بودند؟
در آن زمان در سازمان کتابهای درسی کار میکرد و یکی از نادر کسانی بود که تخصص در کتابهای درسی داشت و به کمک همکارانش چهره کتابهای درسی را تغییر داد؛ و این تأثیر اندکی نبود و چند نسل از کودکان ایران از این تغییرات بهره بردند، گرچه متأسفانه آن روند ادامه پیدا نکرد.
- خانم ایمن بهعنوان استاد علوم تربیتی چه تأثیری روی شاگردانش داشت و نگاه آنها به این استاد چگونه بود؟
ایشان در دانشکده تربیتمعلم درسهای روانشناسی کودک و ادبیات کودکان داشت و من از تجربه تدریسش در دوره کارشناسی ارشد کتابداری میتوانم بگویم که استاد بسیار موفقی بود از تعداد پایاننامههای کارشناسی ارشد که در گروه کتابداری راهنمایی کرده میتوان درجه تأثیرگذاری درس او را سنجید.
- نقش خانم ایمن را در شکلگیری نهاد کودکی و بهویژه آموزش و پروش و ادبیات کودکان چگونه میبینید؟
به نظرم میراث بزرگ او و همکارانش در تدوین کتابهای درسی گرچه بخت به کمال رسیدن نیافت بزرگترین دستاورد او بود و همزمان بنیانگذاری شورای کتاب کودک و فعالیتش در سازمان پیکار با بیسوادی را باید نام برد. او نخستین ایرانی بود که به عضویت هیئتمدیره دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (ibby) درآمد. کتابهایی هم برای کودکان تألیف کرد که بیشتر حاوی مطالب آموزشی بود. ضمناً باید یادآوری کنم که ایشان در امریکا تلاشهای گستردهای جهت تدوین کتابهای درسی و خواندنی برای فرزندان نسل سوم ایرانیان به عمل آوردند که متأسفانه اطلاع دقیقی از این فعالیتها ندارم.
- چه خاطرههای چشمگیری از ایشان دارید و تا کی با ایشان در ارتباط بودید؟
خاطرههای برجسته حرفهای من یکی آغاز تدریس درس ادبیات کودکان من در کارشناسی ارشد کتابداری در جایگاه دستیار ایشان بود؛ و دیگر شرکت در کنگره ادبیات کودکان در «ورث بورگ» آلمان در آبان ماه ۵۷٫. کنگره بزرگی بود و او با آن طنز مخصوصش گفت: «فکر میکردم ما شوراییها با انجام اینهمه کار داوطلبانه یک تخته کم داریم، حالا میبینم اینهمه آدم مثل ما در دنیا هست.» گرچه همکاری مستمر ما در شورای کتاب کودک و دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران در گروه کتابداری تنها شش سال بود ولی ارتباط ما باهم تا فروردین ۹۷ که برای تبریک سالانه نوروزی به او زنگ زدم ادامه یافت، صدایی بسیار ضعیف داشت و گفت که چند ماهی در بیمارستان بوده. و در پایان باید بگویم، یاد و خاطره و خندههای دلنشینش تا هستم با من است.