عمو نوروز

کتاب «عمو نوروز» درباره‌ی افسانه‌ کهن عمو نوروز است، مردی که در اول بهار برای آوردن عید، به سمت شهر حرکت می‌کند. پیرزنی که باغش خارج شهر است و عاشق عمو نوروز، هر سال روز اول بهار از خواب بیدار می‌شود و خانه و باغچه را آب و جارو می‌کند، سفره را برای پذیرایی از عمو نوروز می‌‌چیند و لباس‌های زیبا می‌پوشد. اما از خستگی خوابش می‌برد و وقتی بیدار می‌شود، می‌فهمد که عمو نوروز باز هم آمده و رفته!

«عمو نوروز» در اول بهار، مثل هر سال با لباس‌های آراسته به سمت شهر می‌رود تا عید را بیاورد. بیرون شهر هم باغ کوچکی است، پر از درختان میوه و شکوفه‌های رنگی. پیرزن صاحب باغ، عمو نوروز را خیلی دوست دارد. صبح اول بهار، بیدار که می‌شود تمام خانه را تمیز می‌کند، باغچه را آب پاشی می‎‌کند و فواره حوض کوچکش را باز می‌کند. بعد هم سفره‌ هفت سین را می‌چیند و لباسهای زیبایش را می‌پوشد و آماده‌ آمدن عمو نوروز می‌شود. اما بعد، از خستگی خوابش می‌برد و در خواب عمو نوروز را می‌بیند. در همین زمان، عمو نوروز واقعا می‌آید ولی دلش نمی‌آید که پیر زن را از خواب بیدار کند. شاخه گلی روی موهای پیرزن می‌زند، نارنجی نصف می‌کند و اسپندی روی آتش می‌ریزد و می‌رود. پیرزن که بیدار می‌‌شود و این‌ها را می‌بیند می‌فهمد که باز هم عمو نوروز مثل هر سال آمده و عید را آورده و او خواب مانده. او باید یک سال دیگر صبر کند تا شاید این بار عمو نوروز را ببیند و با هم عید را به شهر ببرند!

داستان «عمو نوروز» یکی از داستان‌های کهن ادبیات عامیانه فارسی است که طی سال‌ها سینه به سینه نقل شده است و به دست ما رسیده است و برخی نویسندگان آن را با بازنویسی یا بازآفرینی به شکل کتاب‌های چاپی درآورده‌اند. «عمو نوروز» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از این کتاب‌هاست. توصیف زیبای داستان عمو نوروز و تصاویر ساده‌ و گویای کتاب، بلندخوانی آن را برای کودکان بسیار جذاب می‌کند.

«فریده فرجام» یکی از تنظیم کنندگان متن از نویسندگان کودکان، نمایش‌نامه‌نویس، نویسنده و شاعر بزرگ‌سالا‌ن است.

«محمود مشرف آزاد تهرانی» که با نام «م. آزاد» شناخته می شود از شاعران و نویسندگان بازنویس و بازآفرین ادبیات کودکان ایران است.

«فرشید مثقالی» تصویرگر شناخته شده ایرانی است. از آثار او برای کودکان کتاب‌های «ماهی سیاه کوچولو»، «خروس زری پیرهن پری» و «عمو نوروز» را می‌توان نام برد. وی برای تصویرگری کتاب «ماهی سیاه کوچولو» در سال 1369 برنده جایزه نمایشگاه کتاب بولونیا شد.

گزیده‌هایی از کتاب

یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. مردی بود به اسم عمو نوروز. هر سال، اول بهار، عمو نوروز با کلاه نمدی، ریش و زلف حنا بسته، کمرچین آبی، شلوار گشاد سرمه‌ای و گیوه‎ی تخت- نازک ملکی، عصازنان به شهر می‌آمد.

بیرون دروازه شهر، باغ کوچک قشنگی بود. توی این باغ، هر جور میوه‌ای که دلت می‌خواست پیدا می‌شد و فراوان بوته‌های پر گل داشت. هر سال، اول بهار، شاخه‌های درخت‌ها پر از شکوفه می‌شد: شکوفه‌های صورتی، شکوفه‌های سفید. 

تصویرگر
فرشید مثقالی
سال نشر
1395
نویسنده
فریده فرجام, م.آزاد
نگارنده معرفی کتاب
Submitted by skyfa on