کتاب «دوچرخهسواری خانم آرمیتاژ» داستانی طنز درباره خانم آرمیتاژ است که در حین گردش با دوچرخهاش به نظرش میرسد دوچرخهاش وسایلی کم دارد و آنها را یکی یکی به دوچرخه اضافه میکند، چیزهایی مثل انواع بوق، سطل و صابون برای شستشوی دست، جعبه ابزار، سبدی که توی آن برای خود و سگش غذا بگذارد، صندلی مخصوص برای سگش، چتر برای جلوگیری از آب و باران، رادیو ضبط برای سرگرمی و...
خانم آرمیتاژ که در یک روز پاییزی زیبا به همراه سگش در حال دوچرخه سواری است، ناگهان با یک جوجه تیغی روبرو میشود و برای اینکه با او تصادف نکند بوق میزند. او جوجهتیغی را زیر نمیکند؛ اما حس میکند به بوق بزرگتری نیاز دارد. برای همین یکی تهیه میکند و آن را بر روی دوچرخهاش نصب میکند. اما این سرآغاز ماجراهای خانم آرمیتاژ و دوچرخهاش است. او حس میکند برای تمام نیازهایی که ممکن است در طول دوچرخهسواری برایش پیش آید، باید وسایلی بر روی دوچرخه داشته باشد. برای همین دوچرخه او شامل تمام این وسایل میشود: یک بوق بزرگ، سطلی پر از آب همراه صابون و حوله برای شستن دستها، یک جعبه ابزار بزرگ، سینی و ظرف برای نگه داشتن آب و غذا، صندلی مخصوص برای نشستن سگش، دو عدد چتر، یک رادیو ضبط به همراه کلی نوار شاد، دکل بادبانی و لنگر. اما در نهایت تمام این وسایل اضافه کار دستش میدهد و باعث میشود دوچرخه به جایی گیر کند و همه چیز تکهتکه شود. خانم آرمیتاژ بعد از آن فکر میکند بهتر است یک اسکیت تهیه کند، اما به نظرش این اسکیت هم چیزهایی کم دارد...!!
این داستان با نگاهی طنز به ظرفیت مشخص و خاص هر چیز اشاره دارد و ضمن جلب توجه مخاطب به این امر مهم، به خلاقیت و تفکر برای رفع نیازها نیز میپردازد.
تصاویر به صورت طرحهایی رنگی و ساده به خوبی مکمل طنز موجود در متن است و حتی گاهی نیز فراتر از متن پیش میرود. چون متن داستان دارای جملات ساده و تکرار شونده است، میتوان برای زبانآموزی نوآموزان از آن استفاده کرد.
«کوئینتین بلیک»، در 16 دسامبر 1932 در انگلستان به دنیا آمد. او کاریکاتوریست، تصویرگر و نویسنده کتاب کودکان است. او بیش از 300 کتاب را تصویرگری کرده است، که 18 عدد از آنها کتابهای رول دال بودند. او در سال 2002 برای تصویرگری کتاب کودکان جایزه هانس کریستین اندرسن را برده است.