وقتی كه فیندوس كوچولو غیبش زد

پتسون پیرمردی روستایی است كه تنها زندگی می‌كند. همسایه‌اش؛خانم آندرسون، برایش گربه‌ی كوچولویی هدیه می‌آورد و پتسون با وجود فیندوس كوچولوی گربه، دیگر احساس تنهایی نمی‌كند. روزی فیندوس از ترس گوركن پنهان می‌شود.

گم شدن فیندوس و یافتن او از سوی پتسون برای هردو آن‌ها خاطره‌ای فراموش نشدنی به جا می‌گذارد. موضوع این داستان فانتزی كوتاه، احساس تنهایی سالمندان و دوستی آن‌ها با جانوران به عنوان راه خوبی برای رفع تنهایی است. زبان داستان روان و روایتی و همراه با گفت‌وگوست و بار عاطفی دارد. تصویرها زیبا، پرتحرك و طنز‌آمیز و شادند و بسیاری از جزئیات متن را نشان می‌دهند.

 

 

 

برگردان
نسرین وكیلی
تهیه کننده
عاطفه سلیانی
سال نشر
۱۳۸۵
ناشران
نویسنده
سون نورد كوئیست
Submitted by editor3 on