روایت ده‌امین دیدار نامدار و نریمان از موزه

عنصر چسب یا کشش مخاطب در موزه های کودکی

یازده مهر درست دو ماه از گشایش موزه کودکی ایرانک گذشت. دو ماه برای ارزیابی کارکرد جایی مانند موزه هنوز کافی نیست و کفایت نمی کند. اما در این دو ماه موزه کودکی از جنبه کارکردهای مخاطب شناسانه دستاورهای خوبی داشته است.

 به طور کلی هنگامی که سازه های فرهنگی ویژه کودکان در جایی ساخته می شود، مهم ترین عنصر در کامیابی و رسیدن به هدف جذب مخاطب است. آیا این سازه که ساخته شده است، می تواند مخاطبان کودک را جذب کند؟  برای جذب مخاطب کودک به یک سازه فرهنگی چندین عامل نقش دارند، مانند گیرایی، گوناگونی، درگیری، پهنه و فضا، فراگستری نسبت به گروه های سنی ،رفتار میزبانان و راهنمایان و ..... اما مهم ترین عامل درخواست و نیاز خود کودک به بازدید دوباره از آن فضا یا سازه است.

اگر موزه کودکی ایرانک را با این مهم ترین عامل و در این دوره کوتاه از راه اندازی بسنجیم، به گواهی بسیاری از بازدیدکنندگان توانسته در جذب مخاطبان به ویژه گروه های سنی پیش دبستان و والدین آن ها موفق عمل کند. موارد بسیاری است که این کودکان خردسال والدین خود را وادار می کنند که دوباره و دوباره از موزه کودکی ایرانک دیدار داشته باشند.

بسیار هنگام رخ داده است که همین کودکان خردسال بعد از ساعت ها حضور در فضای موزه، آمادگی ترک موزه را ندارند و با چشم گریان یا پای کوبان می خواهند در فضای موزه بمانند. گاهی گفت و گوهای کودکی که از مادرش می خواهد که نام اش را در موزه بنویسد به تصور این که موزه فضای آموزشگاهی است، آدمی را به فکر فرو می برد که کودکان چگونه از همان خردسالی تفاوت میان یک فضای خلاق و جذاب را با فضاهای کسالت بار آموزشگاهی تشخیص می دهند.

در میان این گونه از مخاطبان، اما روایت های  جالب وجود دارد که آشنا شدن با آن نه تنها برای ما دست اندرکاران موزه بسیار هیجان انگیز است، که برای مخاطبان هم آشنا شدن با آن می تواند جالب باشد.

 نامدار و نریمان دو برادر خردسال دوقلو هستند. در این مدت دو ماه این دو برادر به همراه یک یا هر دو والدین خود برای ده امین بار از موزه کودکی ایرانک دیدن کرده اند. هر بار هم با اصرار همین دو کودک، و البته علت آن هم گوناگونی برنامه های موزه است که سرشار از برنامه های روایتی و مشارکتی است. از تئاتر همکنشانه تا کارگاه عروسک سازی، فضای کتاب خوانی، نمایش های گوناگون و فعالیت های دیگری که هر بار سبب می شود که ذهن آن ها درگیر شود و دوباره درخواست بازدید از موزه داشته باشند.

هنگامی که از مادر نامدار و نریمان پرسیدیم شاید خانه شما به موزه نزدیک است، که این همه به موزه می آیید. تاکید کردند که خانه شان از محل موزه دور است. و بچه ها از روزی که با موزه آشنا شده اند، همیشه در هر فرصتی در خانه تکرار می کنند که دوباره به موزه برویم.

این تنها مورد از دیدارهای فراوان کودکان از موزه کودکی نیست. شمار مواردی که کودکان و خانواده های آن ها برای سومین یا چهارمین بار به موزه آمده اند، فراوان است، جمعه گذشته ( 12 مهر ماه) خانم ظفری از بازدیدکنندگان موزه با پسرک اش رُهام به موزه آمده بود. هنگامی که از او پرسیدیم چندمین بار است که به موزه می آیند گفت، بار ششم است که به موزه می آییم. علت را پرسیدیم. همان عنصر کشش یا چسب برای رهُام هم وجود داشت. خانم ظفری می گفت که او پیوسته در خانه مرا می خواند که به موزه کودکی برویم. و البته خانه آن ها در دورترین نقطه شرق تهران است و انگیزه برای آمدن به قلب تهران باید بسیار باشد که این کار را برای بار ششم انجام داده اند.

شاید اکنون بتوانیم با اطمینان خاطر بگوییم که اگر فضاهای مناسب برای موزه کودکی در اختیار باشد، هیچ سازه فرهنگی دیگری از جنبه غنای فرهنگی و تنوع فعالیت ها و مشارکت ها، توان رقابت با موزه کودکی ندارد. این همان عنصر چسب یک کشش مخاطب در موزه های کودکی است.

 

 

 

روایت ده‌امین دیدار نامدار و نریمان از موزه

روایت ده‌امین دیدار نامدار و نریمان از موزه

روایت ده‌امین دیدار نامدار و نریمان از موزه

گردآورنده:
گروه گزارش کتابک
Submitted by admin on