با سکینه کیانی، همسر زنده‌ یاد محمد بهمن‌بیگی در موزه کودکی ایرانک

موزه کودکی در ۲۳ آبان‌ماه ۱۳۹۸، مهمان ویژه‌ای داشت، این مهمان ویژه خانم «سکینه کیانی»، همسر پدر تعلیمات عشایری ایران، زنده‌یاد «محمد بهمن‌بیگی» بود. خانم کیانی همراه با دو آموزگار در آموزش عشایری، به بازدید از موزه آمده بودند.

سکینه کیانی، همسر پدر تعلیمات عشایری ایران، زنده‌یاد احمد بهمن‌بیگی

خانم کیانی در گفت‌وگویی که با راهنمایان «موزه ایرانک» داشت، از خاطرات خود با آقای بهمن‌بیگی گفت. ایشان دربارهٔ سرنوشت کودکان عشایری گفت که عکس‌هایی از کلاس‌های درسی‌شان بر دیوار موزه نصب شده‌بود.

خانم کیانی گفت‌وگوی خود را چنین آغاز کرد:

«به نام خدا، من سکینه کیانی همسر محمد بهمن‌بیگی هستم که تقریباً ۵۵ سال با ایشان زندگی مشترک داشتم. قبلاً در کنار مدارس او، زندگی و کارهایش و حالا هم که ده سال است فوت کرده، بازهم با شاگردانش، با کتاب‌هایش، با جشنواره‌هایی که برای او برگزار می‌کنند، زندگی می‌کنم.»

خانم کیانی سپس به یکی از عکس‌های روی دیوار اشاره می‌کند تا دربارهٔ دانش‌آموزان عشایر درون عکس توضیح دهد:

«این عکس برای فیلم «گبه» ساخته «محسن مخملباف» است که بهمن‌بیگی پیشنهاد کرد در ایل قشقایی فیلم ساخته شود. مدرسه عشایری در سیاه‌چادر است.»

سکینه کیانی، همسر پدر تعلیمات عشایری ایران، زنده‌یاد احمد بهمن‌بیگی

سپس با اشاره به عکسی که آقای بهمن‌بیگی سوار بر خودرویی است، می‌گوید:

«این اوّلین ماشینی است که «اصل چهار ترومن»، حدود شصت سال پیش به بهمن‌بیگی داد. بهمن‌بیگی با این ماشین در جنگل‌های کهکیلویه و بویراحمد می‌رفت تا مدارس را بازرسی کند. در این‌جا این دانش‌آموز که مریض بود، فهمید که به مدرسه‌اش بازرس آمده و او را ندیده است. از جنگلی که سکونت داشت، پایین می‌آید و جلوی ماشین بهمن‌بیگی را می‌گیرد که «آقای بازرس من را هم امتحان کنید.» همان‌طور که در عکس می‌بینید پاهای این پسر برهنه است. این پسر الآن دکتر «سامان نیک‌اقبال» و عضو پیوند اعضای خاورمیانه است. تابستان امسال ایشان و دکتر «ملک‌حسینی» که «بیمارستان پیوند اعضا» را دارند، ده‌هزارمین پیوند عضو را جشن گرفتند. در این جشن ده پروفسور نیز از ده کشور آمده‌بودند.»

سکینه کیانی، همسر پدر تعلیمات عشایری ایران، زنده‌یاد احمد بهمن‌بیگی

کیانی درباره سکونت خانواده‌اش در تهران می‌گوید:

«ما بعد از انقلاب، حدود هشت سال در تهران زندگی کردیم. در «میدان محسنی»، رازان جنوبی که الآن به «میدان مادر» تغییر نام داده، یک آپارتمان سه‌خوابه کرایه کردیم. فرزندانمان کوچک بودند و من مدرسه می‌بردم‌شان.

خدا را شُکر بعد از هشت سال، توانستیم به شیراز برگردیم و زندگی آرامی داشته باشیم. بهمن‌بیگی بعد از انقلاب، باعث شد تا بیش از ده‌هزار و پانصد معلم در استان‌های عشایرنشین ایران کار کنند و بیش از بیست‌هزار فارغ‌التحصیل از دبیرستان عشایری بودند که وارد دانشگاه شدند. و صدها پزشک، قاضی، وکیل، کارآفرین از میان همین دانش‌آموزان عشایر بودند.

از فرزندان ما، یکی‌شان پزشکی شیراز پذیرفته شد و در آمریکا تخصص گرفت و اکنون آن‌جا رئیس یک کلینیک پزشکی است. فرزند دوم‌مان هم پزشکی شیراز پذیرفته شد و در انگلیس در رشته ارتوپدی تخصص گرفت. فرزند سوم‌مان سال دوم پزشکی بود که متأسفانه در سال ۱۳۸۱ فوت کرد. فرزند چهارم‌مان که حتی بهمن‌بیگی در مستندی از او گفته است، دیپلم‌اش را که گرفت، خوش‌بختانه وارد دانشگاه نشد و حالا در شیراز و در کنار ماست. در این‌جا ما هم خاطرات خوب و هم خاطرات بد داریم، اما خاطرات خوب‌مان بیش‌تر از خاطرات بدمان بوده است.»

در پایان همسر زنده‌یاد محمد بهمن‌بیگی، کتابی را به یادگار به مؤسسه تاریخ ادبیات کودکان اهدا کرد.

سکینه کیانی، همسر پدر تعلیمات عشایری ایران، زنده‌یاد احمد بهمن‌بیگی

نویسنده
آوا پروین‌نژاد
کلیدواژه:
Submitted by admin on