فضلالله مهتدی شناخته شده به صبحی، پدرش محمد حسین در تهران پیشه بازرگانی داشت. صبحی شش ساله بود که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند. این رخداد، برای او بسیار ناگوار بود. فضلالله و خواهرش با پدر و نامادری زندگی میکردند. صبحی در خاطرات کودکیاش مینویسد: هفتهای یک بار، شبهای آدینه به دیدن مادر میرفتیم. شب در آغوش مادر میخفتیم و مادر برای ما افسانههای شیرین میگفت.
صبحی سالهای زیادی از عمر خود را صرف جمع آوری و بازنویسی افسانهها و داستانهای کهن ایرانی نمود که از میان آنها میتوان به کتابهای "افسانهها"، "داستانهای ملل "، " افسانههای کهن "، "افسانههای بوعلی سینا " و " عمو نوروز" اشاره کرد.
خواندن قصههای صبحی برای کودکان
سنت قصهگویی برای کودکان در رادیو به وسیله صبحی در ایران پایهریزی شد. برنامه قصهگویی ظهر جمعهها به مدت ۲۲ سال با صبحی در رادیو ملی ایران ادامه یافت. این برنامه با استقبال گسترده مردم روبهرو شد. صبحی از شنوندگان خردسال میخواست تا قصههایی را که از بزرگترها شنیده بودند به صورت نامه برای او بفرستند. او این قصهها را از سراسر ایران گردآوری میکرد و شایستهترین روایت از هر قصه را برمیگزید و با زبانی روان و ساده، بازنویسی میکرد. او از سال ۱۳۱۲ در هنرستان عالی موسیقی به کار آموزش زبان و ادبیات فارسی پرداخت.
مهتدی در آبان ۱۳۴۱ در تهران بر اثر سرطان حنجره درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله تهران به خاک سپرده شد.