مجموعه نوشته های مناسب برای ۳ ۶ سال
<p>اگر به دنبال کتابهای مناسب یا مقالهها و نوشتههایی دربارهی کودکان ۳ - ۶ سال هستید، میتوانید مطالب این صفحه را مطالعه کنید.</p>
شوخ طبعی می تواند زندگی خانوادگی را شیرین و جذاب کند. شما می توانید روی شکم نوزادتان فوت کنید، یک کلاه مسخره بپوشید و کودک سه ساله تان را تعقیب کنید، یا تظاهر کنید که در توده ای از برگ ها افتاده اید، تا یک کودک کلاس اولی را سرگرم کنید.
شنبه, ۱۰ تیر
اسبی بود خیلی تنبل اما نه آنقدر تنبل که تمام روز یک جا بایستد! اما یک روز جمعه نه کشاورز نه زنش نه پسرش نه دخترش نه دوره گرد نه صاحب سیرک، هیچ کدام نتوانستند این اسب تنبل را وادار کنند که از جای خود بجنبد. سرانجام وقتی که صاحب سیرک او را به یک قصاب فروخت اسب فهمید که وقت فرار است.
شنبه, ۳ تیر
پسر کوچولویی به نام المر گربه پیر و ولگردی را با خود به خانه می برد، امّا مادر به او اجازه نمی دهد که از گربه نگهداری کند و گربه را از خانه بیرون می اندازد. المر با گربه همدردی می کند و از آرزوی پرواز با او صحبت می کند.
دوشنبه, ۲۲ خرداد
ژاکت برادر بزرگتر خرس کوچولو برایش تنگ شده است. او مانند خیلی از کودکان هم سن خود ژاکتش را خیلی دوست دارد و حاضر نیست آن را از دست بدهد. مادر از او می خواهد که ژاکتش را به برادر کوچکش بدهد. او با نارضایتی حرف مادر را گوش می کند و به برادرش یادآورمی شود که مواظب ژاکت باشد و از آن خوب نگهداری کند.
دوشنبه, ۲۲ خرداد
ما انسانها موجودات کنجکاوی هستیم. اگر چیز جالب توجهی ببینیم، میخواهیم از آن سر دربیاوریم یا اگر صدایی غیر عادی بشنویم، از خود میپرسیم صدا از کجاست؟ چون کودکان هر روز با تجربههای تازه روبه رو میشوند و پرسشهای تازهای برایشان پیش میآید که باید به آنها پاسخ داده شود، کنجکاوتربه نظر میرسند.
یکشنبه, ۷ خرداد
داستان کتاب «دستهایت را بشوی» در مورد شاهزاده کوچولویی است که عاشق این است که خودش را کثیف کند؛ درست مثل خیلی از بچههای دیگر.
دوشنبه, ۲۵ اردیبهشت
در یک شهر بزرگ پسر کوچولویی با پدر و مادرش زندگی می کند. پسر کوچولو از تاریکی شب می ترسید و دوست ندارد تنها در اتاق بماند یا تنهایی به دستشویی برود. او از مادرش می خواهد که هنگام خواب چراغ را روشن بگذارد چون فکر می کند که یک گرگ در اتاقش است.
سه شنبه, ۱۹ اردیبهشت
کتاب «خرگوش کوچولو در گالری» داستان خرگوش کوچولویی است که همراه پدر و مادرش به یک گالری هنری میرود و برای اولین بار با کارهای هنری مختلف مانند نقاشیها و مجسمهها روبرو میشود.
یکشنبه, ۱۷ اردیبهشت
به تعداد کودکان کاغذهایی را که یک سوراخ وسطش درآورده بودم به جمع کودکان بردم به هر کودک به نوبت یکی از آن ها می دادم و با او وارد گفت وگو می شدم.
شنبه, ۱۶ اردیبهشت
با استفاده از عروسک گاو، الاغ، جوجه و مرغ و ماکت خانه پیرزن مهربان، با دری که باز و بسته می شد و در آن رختخواب پیرزن بود، نمایش قصه را اجرا کردیم.
شنبه, ۱۶ اردیبهشت
وسایل مورد نیاز: پنکه یا باد، نوارهای باریک کاغذی، دستگاه منگنه یا چسب، کاه یا چوب باریک یا نی.
شنبه, ۱۶ اردیبهشت
یک برگ کاغذ و یک قیچی در اختیار هر یک از کودکان قرار دادم و از آن ها خواستم کاغذ را به صورت نوارهای باریک ببرند (البته به آن ها کمک کردم تا یاد بگیرند چگونه از قیچی استفاده کنند).
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت
ابزار لازم: روزنامه، مقوا، کاغذرنگی، گواش، وسایل سبک مانند دکمه، قوطی کبریت پر و..... چسب بی رنگ
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت
ابزار لازم: ۴ جعبه کفش، ۴ کارت راهنما، ۴ ماژیک به رنگ های نارنجی، قهوه ای، زرد، قرمز
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت
کتاب "کودک و قصه" حاصل تجربه اسماعیل همتی از کارگاه "روش های آفرینش قصه" با کودکان و نوجوانان است. او دانش آموخته ادبیات دراماتیک و کارگردانی نمایش و پژوهشگر و مدرس ادبيات دراماتيك دانشگاه است و تجربه کار با کودکان و نوجوانان را در کارنامه خود دارد.
سه شنبه, ۵ اردیبهشت
گربهای سرسره بازی میکند، گربهای روی خرطوم فیل نشسته، چند گربه منتظر قطار هستند، یک گربه مشغول عکس گرفتن است، دو گربه با بالن پرواز میکنند.... همهی اینها در شهر گربهها اتفاق میافتد.
دوشنبه, ۴ اردیبهشت
پیشینهی کتاب درمانی به دوران باستان بر میگردد. کتاب درمانی یا بیبلیوتراپی یکی از شیوههای درمانی است که با استفاده از "فن کتاب خواندن" انجام میشود. کودکان هنگام استفاده از کتاب، سه فرآیند را تجربه میکنند: همانند سازی، درگیر شدن احساسات و یافتن راه حل مناسب.
دوشنبه, ۴ اردیبهشت
نمکی دختر کنجکاو و مهربان قصه با مادرش در خانه ای زندگی می کند که هشت در دارد. نمکی مجبور است هر شب هشت در را ببندد. اما، نمی داند چرا؟
هر گاه از مادرش سبب را می پرسد جواب های جور را جور می شنود: غول بی شاخ و دم می آید، عجیبان غریبان می آید.....
چهارشنبه, ۲۳ فروردین
یکی بود یکی نبود. زن و شوهری در آرزوی داشتن فرزندی بودند. یک روز از میان نخودهای خیس خورده آش ناگهان نخودی، جان می گیرد و فرزند آن ها می شود.
شنبه, ۱۹ فروردین
روزی روزگاری نبات خانومی دختر با هوش، دانا و شجاع قصه به همراه دوستانش به جنگل می روند تا هیزم جمع کنند. اما هنگام برگشت به خانه راه را گم می کنند و سر از خانه دیو در می آورند. هنگامی که نبات خانمی می فهمد دیو قصد خوردن آنها را دارد برای نجات خود و دوستانش دست به کار می شود و با دانایی و زیرکی خود و دوستانش را نجات می دهد.
شنبه, ۲۷ اسفند