داستان فانتزی
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با کتاب کودک درباره داستان فانتزی را مشاهده کنید.
کتاب تصویری مجموعهای بههمپیوسته و معنادار است. داستان، متن نوشتاری و تصویر در کنار یکدیگر روایت کتاب را پیش میبرند. «یپه در راه» از بهترین و زیباترین کتابهای تصویری کودک است. آسترهای کتاب، در ابتدا و انتها، تصویری از مسیر حرکت یپه را نشان میدهد. این مسیر که با نشانههای متنی همراه شده، هیجان خواندن کتاب را دوچندان میکند. در هنگام خواندن داستان، با بازگشت به آستر و دیدن آن، سفر پرچالش یپه را بهتر درک میکنیم.
سه شنبه, ۱۸ مرداد
خانم بَجِر هر یکشنبه به کوهِ نزدیک خانهاش میرود. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم میشناسد و به هر نیازمندی کمک میکند. او شخصیت اصلی کتاب «در راهِ کوه» است؛ کتابی که به جنبههای گوناگونی از زندگی میپردازد.
سه شنبه, ۱۴ تیر
باکستِر عاشق کتاب است و آرزو دارد که خودش هم در یک کتاب باشد. ولی درون یک داستان بودن آنقدرها هم که به نظر میرسد آسان نیست... «کتابِ باکستِر»، دربارهی عاشق کتابی است به نام باکستِر. باکستِر در کنار حیوانات دیگر زندگی میکند. او همیشه به دهکدهی کتاب میرود و درحالیکه روی گاری کوچک دستیاش چندین کتاب روی هم چیده و درون کیف و روی دستانش پر از کتاب است، با خشنودی از آنجا بیرون میآید و به خانه میرود. بعد از زمین تا سقف اتاقش را پر از کتاب میکند و لابهلای آنها به مطالعه میپردازد. او عاشق کتابهایی دربارهی گرگهای ترسناک، شیرهای شجاع، خرسهای نازنازی و خرگوشهای کوچولوی بانمک است. با خواندن این کتابها، باکستِر دوست دارد بهجای شخصیت اصلی داستانها باشد. تا اینکه یک روز آگهیای روی دیوار میبیند که در آن نوشته است: «آیا شما هم آرزو دارید در یک کتاب باشید؟ پس همین امروز در آزمون انتخاب شخصیت کتاب شرکت کنید.»
یکشنبه, ۵ تیر
یک روز صبح، اُتو، سنجاب کوچولو، جلوی در خانهاش یک گلولهی سبز خاردار پیدا میکند. توی آن یک موجود نرم و کرکی است که مرتب میگوید: «بیب» و صدا میزند: «مامان! مامان!» اتو نمیخواهد مامان او بشود، ولی پشمالو یواش یواش وارد زندگی راحت اُتو میشود و روزگار آرام او را حسابی بر هم میزند.
دوشنبه, ۳۰ خرداد
«گودی گنده» بچهفیلی است که مثل همهی فیلها جثهی بزرگی دارد، گوشهای پهنی دارد، قدمهای سنگینی برمیدارد و خرطوم دارد. او میتواند بهخوبی تمام صداهای جنگل را بشنود و گوشهایش را تکان دهد. میتواند قدمهای بزرگی بردارد و در برکههای آب بپرد. اما او یک مشکل دارد. او با خرطومش نمیتواند صدا ایجاد کند؛ همان صدای معروف فیلها که مثل صدای شیپور است.
شنبه, ۲۸ خرداد
«گالی گِلی» نام اسب آبی است که به همراه دیگر اسبهای آبی در رودخانهای نزدیک یک جنگل زندگی میکند. اسبهای آبی در رودخانه زندگی میکنند و رودخانه هرآنچه اسبهای آبی لازم دارند به آنها میدهد. گِل برای غلط زدن در آن، غذا و آب و محیطی مناسب برای زندگی.
سه شنبه, ۲۴ خرداد
دو خرگوش در حال کندن تونلی در زیر یک جادهی پررفتوآمد هستند. آنها میخواهند به سلامت به سوی دیگر این جاده برسند. جایی که پوشیده از علفهای سبز و تازه است. یکی از آنها بر کندن این تونل پافشاری دارد و دیگری ترجیح میدهد از جاده عبور کنند. اما در جاده ماشینها با سرعت زیاد عبور میکنند.
شنبه, ۲۱ خرداد
تسلط ماشینها بر آدمها موضوعی است که در دههی اخیر بسیار مطرح شده و حتی بنمایهی رمانها و فیلمهای بسیاری شده است. «کریس ریدل» نویسندهی توانای کتابهای کودک در کتاب «کارگاه وندل» به سادهترین و جذابترین شکل ممکن سعی دارد به همین موضوع اشاره کند.
سه شنبه, ۳ خرداد
خرس دنبال برتی گذاشته در کتاب «برتی و خرس». بیمقدمه و بدون هیچ آغازی، کتاب با این جمله آغاز میشود: «چون خرس دنبال برتی گذاشته بود.» چرا کتاب این جمله را میگوید؟ چون برتی را میبینیم که دارد میدود و پشت سرش به خرسی نگاه میکند که دهانش باز است و انگار میغرد و میخواهد برتی را بخورد. غرش خرس در تصویر با هیچ واژه و نامآوایی نشان داده نشده است؛ پس شاید خرس فقط دهانش را باز کرده و چیزی نمیگوید! برتی هم پسربچهای با کلاه قرمز است که مانند همهی شخصیتهای تصویرهای پاملا آلن، تپل و بامزه است.
یکشنبه, ۱۸ اردیبهشت
«چه کسی قایق را غرق کرد؟» با تصویری از نمایی دور آغاز میشود که دریا و خانهای را نشان میدهد که از میان تپههایش یک گاو و یک الاغ را میتوانیم ببینیم. دیدن سه جانور دیگر پشت الاغ و گاو برایمان آسان نیست. این تصویر ابتدای کتاب، آغاز داستان است اما بدون هیچ واژهای. ما تماشاچی و ببینندهی این داستان هستیم و کتاب با اولین تصویرش ما را به واقعیت فانتزی کتاب فرامیخواند. واقعیت است، چون همانند یک رخداد واقعی روایت میشود و فانتزی است، چون داستان جانورانی است که روی دوپایشان میخواهند سوار قایق شوند.
یکشنبه, ۱۱ اردیبهشت
هر طرف را که نگاه میکنی ریسهها و کاغذهای رنگیرنگی و یکعالمه بادکنک قرمز و بنفش و نارنجی و آبیرنگ میبینی! اینطور که معلوم است انگار امروز همه چیز فرق دارد و در خانهی فیل کوچولو قرار است اتفاق تازهای بیفتد. نکند قرار است که همه با هم بادکنکبازی کنند یا با ریسههای رنگی کاردستی هیجانانگیزی بسازند؟ شاید هم تولد کسی باشد. اما چهکسی؟ تولد مامانفیله، بابافیله یا شاید هم خود خود فیل کوچولو! وقتیکه مامان و بابای فیل کوچولو هوراااای بلندی میکشند، کوچولوی دوستداشتنی داستان مطمئن میشود که تولد خود اوست. حالا دیگر همه چیز معلوم است. امروز جشن «تولد فیل کوچولو» است.
چهارشنبه, ۲۵ اسفند
بچه گربهها عاشق بازی با گولههای کاموایی هستند. پیشی بازیگوش ما هم دنبال این گوله کامواهای رنگی میدود و بازی میکند. از قرمز شروع میکند و ناگهان توپک کاموایی دیگری جلویش ظاهر میشود. بزرگسالی که این کتاب تصویری مقوایی را با کودک سهیم میشود در صفحه نخست که تنها این جمله آمده است که «پیشی خیلی بازیگوش است» از او میپرسد پیشی چه میکند؟ توپک پیشی چه رنگی است؟ این پرسش در صفحات دیگر نیز میتواند تکرار شود و کودک را به سخن گفتن، بازگو کردن نام رنگها و شمارش تشویق کند. در پایان پیشی در مییابد که این توپکهای کاموایی برای بازی نبوده است.
سه شنبه, ۱۷ اسفند
کتاب «باید بروم دستشویی» یک کتاب بامزه برای آموزش رفتن به دستشویی است که در آن سگ کوچولو بهطور اتفاقی مجبور میشود از دستشویی بزرگترها استفاده کند. در این کتاب، علاوه بر آموزش غیر مستقیم رفتن به دستشویی، با جانوران مختلفی که در داستان حضور دارند هم آشنا میشویم.
شنبه, ۳ مهر
کتاب «مرگ بالای درخت سیب» کتابی است در ستایش مرگ. از آنجایی که همه ما انسانها در تمامی دورانها به دنبال زندگی جاودانه هستیم، شنیدن این داستان دوباره آرزوی دیرینهمان را به ما یادآور میشود. آرزوی زیستن برای همیشه و زندگی بدون مرگ.
سه شنبه, ۲۲ تیر
«جادوگر بیکار: قصههایی با سه پایان» شامل چند داستان است که برای هر کدام از آنها 3 پایان نوشته است. در هر داستان نویسنده از خواننده میخواهد که خودش یک پایان را انتخاب کند یا پایانی تازه برای داستانها بنویسد.
سه شنبه, ۱۱ خرداد
کتاب «فلیکس به سیرک میرود» یکی دیگر از داستانهای مجموعه کتاب «فلیکس» است. فلیکس خرگوش عروسکی و پشمالوی سوفی است که در هر جلد از کتابهایش با نامههایی که برای سوفی میفرستد به او کمک میکند اطلاعات جدیدی از شهرها، کشورها، آدمها، جانوران، فرهنگها و جهان اطرافمان به دست آورد. در این کتاب هم فلیکس با سیرک بزرگی همراه شده و به چند شهر در آمریکا سفر میکند؛ امابخش مهمی از کتاب از تنوع فرهنگی و نژادی آدمهای سیرک و فرهنگهای آنان سخن میگوید.
چهارشنبه, ۲۹ اردیبهشت
کتاب «پست شیشهای فلیکس» یکی دیگر از کتابهای مجموعه کتاب «فلیکس» است که داستانهای سوفی و فلیکس، عروسک پارچهای او را روایت میکند. این جلد از کتاب روندی متفاوت از سایر کتابهای فلیکس دارد. اینبار این فلیکس نیست که به سفر میرود و نامه میفرستد، بلکه داستان اینطور پیش میرود که به علت بیماری اعضای خانواده، سوفی و فلیکس شروع به مراقبت از آنها و درست کردن غذا برای آنها میکنند. در ادامه فلیکس و سوفی سعی میکنند روشهای مختلف تهیهٔ غذا را از کشورهای مختلف پیدا کرده و با این کار هم کشورها را بشناسند و هم غذای آنها را درست کرده و مزههای متفاوتی را امتحان نمایند.
سه شنبه, ۲۸ اردیبهشت
کتاب «فلیکس در میان بچههای دنیا» یکی دیگر از داستانهای مجموعه کتاب «فلیکس» است. اینبار موضوع اصلی سفر فلیکس، دیدار با بچههای مختلف دنیا در نقاط متفاوت است.
دوشنبه, ۲۷ اردیبهشت
کتاب «وقتی هورتون صدای هو شنید» از مجموعه کتاب «قصههای یک جورکی» کتابی است فلسفی. فلسفهای برای زندگی. اینکه همه ما و همچنین هر آنچه که در جهان هستی وجود دارد به دلیل بودن حق حیات و زندگی دارد. در این کتاب هم «هوها» همانها که آنقدر کوچک هستند که به چشم نمیآیند و به گوش شنیده نمیشوند، در تلاش برای رساندن صدایشان به دیگرانِ بزرگ هستند. در این مسیر پر خطر اما تنها «هورتون»، فیل عظیمالجثه است که برای گرفتن حق زندگیِ آنها تلاش میکند.
چهارشنبه, ۱۵ اردیبهشت
داستان طنز «بدجنسها» درباره خانم و آقای بدجنس است. آنها خودشان و دیگران را آزار میدهند. تا اینکه میمونهایی که یک عمر گرفتارشان بودند با کمک پرندهها راهی پیدا میکنند تا از دستشان خلاص شوند.
یکشنبه, ۱۲ اردیبهشت