کتاب «بخشنده» داستان پسر نوجوانی به نام یوناس است. در جایی که یوناس زندگی میکند، جنگ، ترس و درد وجود ندارد. جامعه به شدت کنترل میشود و برای حفظ نظم و آرامش، افراد دربارهی هیچ یک از بخشهای زندگیشان، مانند شغل یا ازدواج، حق انتخاب ندارند.
همه، از جمله یوناس، این وضعیت را طبیعی میدانند اما زمانی که یوناس برگزیده میشوند تا نزد بخشنده آموزش ببیند، همه چیز برای او تغییر میکند.
یوناس دوازده ساله گیرندهی سرگذشتها و خاطرات، دردها و شادیهای واقعی زندگی است که از «بخشنده»ی پیر و سالخورده دریافت میکند. او وظیفه دارد نزد بخشنده تعلیمات خاصی را فرا بگیرد. دنیای یوناس، دنیایی کامل است.
دنیایی بدون درد، رنج، جنگ و گرسنگی اما خالی از رنگ، احساس، غریزه، خانواده، تفاوتها و عشق. آنچه سبب میشود یوناس از وظیفه اصلی خود سر باز زند و دیگر نتواند در نقش گیرنده باقی بماند، احساس نیاز به وجود خانواده، لذت بردن از نوای آرامبخش موسیقی و عشق است. این که حس دوست داشتن دیگران، مردم را به هم پیوند میزند، افراد پیر و سالخورده به حال خود رها نمیشوند بلکه در مقام پدربزرگ و مادربزرگ عزیز و دوستداشتنی در محیط خانواده مورد توجه قرار میگیرند. فرار او از این جامعهی مدرن و خیالی و پیوستنش به جامعهی سنتی و قدیمی، هشداری است از گرایشهای مدرنیته که نویسنده در قالب داستانی علمی–تخیلی عرضه میکند.
در این داستان، مخاطب، نخست با جامعهی نوینی (جامعه اتوپیایی یا مدینه فاضله) روبهرو میشود اما به تدریج با نقاط ضعف و نارساییهای این جامعه (انتی اتوپیا) آشنا میشود. جامعهای بدون هویت بشری که مردم در گروههای اجتماعی ساختگی و ظاهری «زوجین» قرار میگیرند و بچههای نسل جدید به سبب نقش و وظیفهای که از سوی شوراهای حاکم به آنها سپرده شده، شناخته میشوند.
کارکرد اجتماعی آن در نگاه منتقدانهی لوئیس لوری، نویسنده، به جامعهی مدرن به خوبی در این اثر نمایان است. در میان آثار نویسندگان بزرگسال به وفور داستانهایی از این دست یافت میشود. نویسندگانی همچون «ایزاک اسیموف»، «پل آستر»، «کازوایشیگورو»، «جورج اورول» و... از کتاب بخشنده ۳ تا ۵ میلیون نسخه به فروش رفته و افزون بر دریافت مدال «نیوبری» در سال ۱۹۹۴ نامزد دریافت چندین جایزهی معتبر دیگر نیز بوده است.