زیر دسته بندی ها
خانواده‌ی کولی، دخترک سیزده ساله، تصمیم می‌گیرند دختر خود را شوهر دهند و او مثل تمامی دختران هندی باید خانواده‌اش را ترک کند. فقر، شرایط اجتماعی و آیین و رسومات دست‌ و پا گیر آن سبب می‌شود این دختر همسر پسری شود که به سبب بیماری حتی از خودش نیز کوچک‌تر به نظر می‌رسد و مدت کوتاهی نیز پس از ازدواج بمیرد. اما کولی که غیر از مصاحبتی کوتاه با همسرش نبوده است، باید مانند تمام بیوه‌های هندی پس از مرگ شوهر با خانواده‌ی شوهرش زندگی کند.
سه شنبه, ۵ آبان
"ایندیا" تازه به فروشگاه مواد غذایی "وین دیکسی" رسیده بود که مشاهده کرد یک سگ گنده زشت که معلوم بود حال و روز خوبی ندارد، کل فروشگاه را به هم ریخته و حالا با زبان آویزان، روبروی او ایستاده و به او لبخند می‌زند. بدین‌ترتیب این سگ عجیب، اولین دوست ایندیا در خانه جدیدشان بود؛ دوستی که در مقایسه با دوستان بعدی‌اش چندان هم عجیب و غریب نبود!
پنجشنبه, ۳۰ مهر
"سم" در دفتر خاطراتش نوشت که امروز یک جفت قوی شیپورزن را دیده که در کنار برکه ی کوچک اردوگاه، از آشیانه ی خود محافظت می کردند. سم می نویسد که در آشیانه، سه تخم پرنده دیده است اما مطمئن است قوی ماده، با عشق و شعف، تخم چهارم را هم به آن ها اضافه خواهد کرد.
چهارشنبه, ۲۹ مهر
دیگر همه مردم جزیره "هیکورو" می دانستند که "مافاتو" از دریا می ترسد. اگرچه ترس "مافاتو" از دریا، دلیل قابل قبولی داشت، ولی این مانع از آن نمی شد که همسالانش وی را به خاطر این ترس، مسخره نکنند.  مافاتو هیچ دوستی نداشت و مجبور بود در خانه بنشیند و تور ماهیگیری ببافد. تا آنکه یک روز، مافاتو بی هیچ سلاحی به ترسش حمله کرد و ...
سه شنبه, ۲۸ مهر
این کتاب مجموعه الگوهایی را برای  بهبود و افزایش ارتباط کتابدار با جامعه ی مدرسه، آموزش موثر، مشارکت در امور مدیریتی و ارتباط مجموعه های  رسانه ای کتابخانه با واحدهای دوره ای ارایه می دهد.
سه شنبه, ۲۸ مهر
آهای، من می توانم اتوبوس را برانم؟ خواهش می کنم! قول می دهم مواظب باشم. تو را به خدا ، فقط یک دور! آن وقت من بهترین دوستت می شوم. گاهی اوقات در جواب درخواست های نابجای دیگران فقط باید " نه" بگویید. تو اجازه می دهی کبوتر اتوبوس براند؟
چهارشنبه, ۲۲ مهر
آیا از بابای خود راضی هستید؟ آیا می‌خواهید پدر خود را با پدر دوستتان عوض کنید؟ آیا دوست داشتید پدرتان ورزشکارتر، منظم‌تر، باهوش‌تر و یا دست و دلبازتر بود؟ «جوزف» بعد از پیدا کردن کتابخانه پر از پدر، تک‌تک این پدرها را به امانت گرفت و به خانه برد. پدر باهوش در تکالیف مدرسه به او کمک کرد، پدر دست و دلباز هر چه جوزف می‌خواست برای او خرید، ولی ...
سه شنبه, ۲۱ مهر
به دلیل نقش و اهمیت کتابخانه ها در روند رشد فردی، اجتماعی و علمی کودکان و نوجوانان به ویژه کتابخانه های آموزشگاهی  نویسنده ی کتاب در سال های اخیر درباره ی کتابخانه های آموزشگاهی و کودکان و نوجوانان مقالاتی تهیه کرده است که در کتاب حاضر تحت  دو عنوان " نقش و اهمیت کتابخانه های آموزشگاهی" و "علل عدم مطالعه کودکان و نوجوانان در ایران" در بخش اول و دوم کتاب آورده است. بخش سوم کتاب ترجمه ی کتابی است با عنوان "رهنمودهای ایفلا برای کتابخانه های کودکان". هدف از تالیف کتاب آشنایی پژوهشگران تعلیم و تربیت، معلمان و دانشجویان با نقش کتابخانه های آموزشگاهی و کودکان در تعلیم و تربیت است.
سه شنبه, ۲۱ مهر
کتاب «اما فردینانداین کار را نکرد» داستی از صلح و پذیرفتن تفاوت‌های فردی است. 
شنبه, ۱۱ مهر
این کتاب سرگذشت واقعی پسر بچه ای است که به سبب نرسیدن اکسیژن کافی به وی هنگام تولد دچار ناشنوایی شدید می شود. داستان بن از زبان مادر وی نوشته شده است و نشان می دهد که پدر و مادری شنوا در برخورد با ناشنوایی فرزندشان چه احساسات طاقت فرسائی را تجربه می کنند.
چهارشنبه, ۸ مهر
این کتاب سرگذشت واقعی دختر بچه ای است که به سبب بیماری مادرش در ماه های اول بارداری با ناشنوایی شدید به دنیا می آید. خواننده در این کتاب که به قلم پدر و عموی این دختر بچه نوشته شده است با اضطراب ها، سرخوردگی ها و تلاش های پدر و مادری شنوا که دارای فرزندی ناشنوا شده اند آشنا می شود و در جریان قرار می گیرد که چگونه این پدر و مادر می توانند با پذیرفتن واقعیت ناشنوا بودن فرزندشان و روی آوردن به روش ارتباط کلی که زبان اشاره بخشی از آن است، مشکلات ارتباطی فرزندشان را با خودشان و در مراحل تحصیلی وی بر طرف کنند.
چهارشنبه, ۸ مهر
روزی، روزگاری درختی بود و او پسرک کوچکی را دوست می داشت. پسرک تا خردسال بود با شاخه هایش بازی می کرد، سیب هایش را می خورد و در سا یه اش می خوابید. به تدریج که بزرگ تر شد دیگر کمتر با درخت انس داشت.
یکشنبه, ۵ مهر
اودیسه، اسطوره ای حماسی است که در ابتدا توسط هومر، خواننده و نوازنده ی نابینا، در قرن هشتم پیش از میلاد به صورت شعر و ترانه نوشته شده و اکنون بازنویسی آن به صورت نثر در دست ماست.
شنبه, ۴ مهر
دسپرا، آخرین فرزند پدر و مادر و تنها موش زنده میان خواهر و برادرهایش بود. او برخلاف موش ها با چشم‌های باز میان دیوارهای یک کاخ به دنیا می‌آید. او بسیار کوچک است با گوش‌هایی بسیار بزرگ. رفتارش هم هیچ شباهتی به موش‌ها ندارد. خواهر و برادرهایش سعی می‌کنند روش زندگی موش‌ها را به او یاد بدهند. اما هنگامی که خواهرش او را به کتابخانه می‌برد تا راه و رسم به دندان کشیدن کاغذها را یادش بدهد، اتفاقی عجیب رخ می‌دهد؛ نشانه‌های روی صفحه‌ها، همان‌هایی که خواهرش به آن‌ها «خرچنگ قورباغه» می‌گوید، شکل می‌گیرند. شکل‌ها به واژه‌ها تبدیل می‌شوند و عبارتی دلنشین و شگفت‌انگیز را تشکیل می‌دهند: «یکی بود، یکی نبود.» و این‌گونه دسپرا جادوی کلمات می‌شود و نمی‌تواند مانند موش‌های دیگر، از جویدن کاغذها و تکه تکه کردن کتاب‌ها لذت ببرد. دسپرا، موش کوچولویی است که شبیه خواهر و برادرها و پدر و مادرش نیست. شبیه هیچ موش دیگری توی دنیا نیست. او نمی‌تواند کتاب‌ها را بجود، محو تماشای نور خورشید نشود و وقتی کاخ از صدای موسیقی‌ای که پادشاه برای دخترش می‌نوازد، پر می‌شود، خودش را کنترل کند. دسپرا نمی‌تواند قوانین موش‌ها را یاد بگیرد. وقتی یک موش تمام قوانین موش‌ها را زیر پا می‌گذارد و بدتر از همه عاشق دختر پادشاه می‌شود، جایی جز سیاهچال تاریک و وحشتناک نصیبش نمی‌شود. بله! سیاهچالی پر از موش‌های بزرگ گرسنه که منتظر موش‌های کوچک می‌مانند. سیاهچال مرگ!
شنبه, ۴ مهر
 آقای «ویلی وانکا» در داستان کتاب «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی»، شیرینی‌سازی مشهور و صاحب بزرگ‌ترین کارخانه‌ی شکلات‌سازی است که تصمیم دارد با قرار دادن پنج بلیط طلایی در شکلات‌هایش، فقط و فقط به پنج بچه اجازه دهد از کارخانه‌ی عجیب او دیدار کنند و آن‌قدر به آن‌ها شکلات و آب‌نبات بدهد که تا پایان عمرشان تمام نشود.
سه شنبه, ۲۴ شهریور
در این کتاب پس از پرداختن به مفاهیمی همچون اخلاق، حرفه و اخلاق حرفه ای، به قوانین اخلاقی و ضرورت های تبعیت از آن ها اشاره شده است. سپس از فصل چهارم به اصول و قوانین اخلاقی کتابداری و اطلاع رسانی می پردازد و در ادامه قوانین اخلاق کتابداری انجمن های کتابداری و اطلاع رسانی دیگر کشورها - موجود در سایت ایفلا - را شرح می دهد و در انتها پیش نویس قوانین اخلاقی کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی ایران را که توسط انجمن کتابداری قم تهیه و تنظیم شده و در حال بررسی برای تصویب در انجمن کتابداری ایران است، ارائه شده است.
سه شنبه, ۲۴ شهریور
تا حالا شده که در دل خاک باغی بزرگ یا در یک جنگل چیزی پیدا کنی؟ مثلا "یک سنگ خوشگل یا سنگواره یا حتی چیزی که انتظار نداری آن را آنجا ببینی مثل ظرفی شکستی که سالم مانده است؟ از پرورش و نگهداری از گل و گیاه چیزی می‌دانی؟
پنجشنبه, ۱۲ شهریور
چند روز است که آلفونس دیگر همان آلفونس همیشگی نیست. از شیطنت و بازیگوشی خبری نیست خیلی جدی شده و نگران به نظر می رسد. چرا؟ چون به زودی مدرسه ها باز می شوند و او برای اولین بار به مدرسه می رود.
پنجشنبه, ۱۲ شهریور
خود «گرگوری» هم دیگر خسته شده بود؛ مدرسه که واقعا مزخرف بود، نه چیز بدردبخوری به آدم یاد می‌دهند و نه استعدادهای آدم را درک می‌کنند. از آن طرف، در خانه هم هر روز و هر روز دعوای پدر و مادرش را بخاطر نمره‌های درسی افتضاحش می‌دید. بعد از اتفاقی هم که برای بهترین دوستش، پدربزرگ، رخ داد گرگوری دیگر کاملا ناامید شده بود. اما مدرسه جدیدش باب میلش بود و پدربزرگ هم ...
پنجشنبه, ۱۲ شهریور
الیزابت آلن یک دختر لوس و ننر است. رفتار بد و غیر قابل تحملش پرستارش را فراری می دهد. در نتیجه پدر و مادر او را به مدرسه شبانه روزی می فرستند. الیزابت تصمیم می گیرد با بدرفتاری، سرپرستان مدرسه وادار کند که او را به خانه بازگردانند. اما در میانه ی ترم اول او می فهمد که چقدر تنها است و این آغاز تحول اوست. "شیطون ترین دختر مدرسه" نام نخستین کتاب از مجموعه ی شیطون ترین دختر است که انید بلایتون از نویسندگان موفق قرن بیستم در دهه ی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ نوشته است. بلایتون نزدیک به ۷۵۰ داستان برای کودکان نوشته است. داستان های او برای علاقه مند کردن کودکان به کتابخوانی بسیار مناسب است.
دوشنبه, ۹ شهریور