در دورانی که آن را عصر تکنولوژی نام نهادهاند، کودکان بیشتر وقت خود را یا با تماشای تلویزیون یا با نشستن پشت میز کامپیوتر میگذرانند. بررسیها نشان میدهد در کشوری مثل ترکیه، دانشآموزان ابتدایی، ۳/۷۷ درصد وقت باقیماندهٔ روزانهٔ خود را پس از انجام تکالیف درسی، صرف برنامههای تلویزیونی کرده و فقط حدود ۱۱٪ زمان مذکور را به بازی اختصاص میدهند.
تماشای طولانیمدت تلویزیون برای کودک، وضعیت خوشایندی نیست و بایستی عادتهای رفتاری مناسبی، مثل کتاب خواندن را که میتواند در تکوین شخصیت او مؤثر باشد، جایگزین آن کرد.
چرا کتاب اهمیت دارد و کتابخوانی چه تاثیری میتواند بر زندگی انسانها داشته باشد؟
امروزه نقش کتابخوانی در رشد ذهنی، اجتماعی و احساسی کودکان اثبات شده و تحقیقات بسیاری نیز دربارهٔ تأثیر کتاب بهخصوص بر رشد و تواناییهای زبانی و خلاقیت کودکان به انجام شده است. اگر رابطهٔ کودک با کتاب را به صورت یک روند بررسی کنیم، خواندن قصه برای خردسالان نخستین گام خواهد بود. علاوه براین، کتاب برای خردسالان نقش اسباببازی را هم ایفا میکند. آنها از کتابهای رنگی و نقاشیدار خوششان میآید. ارتباط کودک با کتاب، صرفاً از راه خواندن قصه برای او فراهم نمیشود؛ بلکه بازی با کتاب، حتا پارهکردن و خطخطی کردن صفحهها نیز باعث صمیمی شدن او با کتاب میشود.
بچهها در دو سالگی نسبت به کتابهای تماماً تصویری علاقه نشان میدهند. آنها در این سن، بهخصوص از ورق زدن صفحهها خوششان میآید.
در سه، چهار سالگی بچهها دوست دارند کتابهای قصهٔ نقاشیدار برایشان خوانده شود. آنها عموماً از قصههای پرتحرک، شاد و خندهدار لذت میبرند. در این مقطع سنی کتاب وسیلهٔ گفتوگویی است بین کودک و بزرگسال. خواندن کتاب برای کودک، در حالیکه پدر و مادر در کنارش هستند، او را برای شنیدن قصه ترغیب کرده و گفتوگو دربارهٔ قصه و نقاشیهای کتاب، باعث تقویت توانایی درک او میشود.
قدرت تخیل کودک در شش تا نه سالگی پیشرفت میکند. همچنین او میتواند نسبت به مفاهیم ساده آگاهی یافته، آنها را درک کند. وقتی کودک توانست خیال و واقعیت را از هم تمییز دهد، به اندیشیدن پیرامون دو مفهوم «خوب» و «بد» پرداخته، قضاوت بر اساس مفاهیم یادشده را آغاز میکند. در دورهٔ مورد اشاره، کودکان از کتابهای قصهٔ کوتاه و پرتصویری خوششان میآید که موضوع آن دربارهٔ طبیعت، حیوانات و انسانها باشد. قصهٔ پریان، ماجراهای تصویری و داستانهای مربوط به پهلوانان نیز از موضوعات مورد علاقهٔ کودکان در این مقطع سنی به حساب میآید.
در فاصلهٔ ده تا دوازده سالگی، کودکان به سمت مواردی گرایش پیدا میکنند که امکان تجربهٔ آنها در محیط زندگیشان وجود ندارد. در چنان شرایطی خواندن کتابهایی مثل «ماجراهای رابینسون» و... که کودک را به سرزمینی دور و ناشناخته میبرد، در ایجاد عادت نسبت به مطالعه، نقش بهسزایی برعهده میگیرد.
بسیاری از والدین دوست دارند که کودکشان به مطالعه عادت کند. در این میان برخی پدر و مادرها به راهکارهایی خاص متوسل میشوند و بعضی دیگر بدون هیچ اقدامی انتظار دارند فرزندشان بر اثر کششی درونی به سمت کتاب گرایش پیدا کند. البته این انتظار اغلب به نتیجهٔ دلخواه نمیرسد؛ چراکه آرزوی دوستی کودک با کتاب، بدون ارائهٔ الگوی مناسب و بدون تشویق و تأیید او تحققپذیر نیست.
کودکانی که والدینشان برای مطالعه و دانایی ارزش قائلاند، راحتتر به مطالعه عادت میکنند؛ چون پدر و مادری که در زندگی روزانه برای کسب دانش تلاش کند، به ناچار رابطهٔ تنگاتنگی نیز با کتاب خواهد داشت.
عادت به مطالعه خصیصهای است که در محیط خانواده و مدرسه کسب میشود. یکی از مهمترین عوامل گرایش کودک به کتاب، داشتن والدینی است اهل مطالعه که بتوانند الگوی مناسبی برای فرزندشان باشند. خرید روزنامه و مجله به صورت مرتب و خواندن آن در منزل، از منظر الگو قرار گرفتن والدین اهمیت دارد. مطلع کردن فرزند از آندسته از اخبار یا مطالب روزنامهها که میتواند برایش جذاب باشد نیز علاقهٔ وی را به خواندن افزایش خواهد داد.
شبها، پیش از خواب، خواندن قصه برای کودک در ایجاد عادت نسبت به مطالعه اهمیت بهسزایی دارد؛ زیرا وقتی کودک در رختخواب باشد، عوامل ایجاد حواسپرتی به حداقل میرسد و از طرف دیگر کودک، قبل از خواب از حضور والدیناش در کنار خود احساس آرامش میکند. کودکی که مزهٔ لذتبخش قصههای پیش از خواب را درک کند، خود نیز به سمت کتاب خواندن گرایش مییابد. فرقی نمیکند کتابی که برای فرزندتان میخوانید، داستان یا رمان باشد؛ اما ضروری است موضوع کتاب، مورد توجه باشد.
کتابخوانی کودک نباید حالت اجبار یا تکلیف به خود بگیرد؛ بالعکس، او باید از انجام این کار سرشار از حس لذت و هیجان شود. اگر میخواهید مطالعه را برای فرزندتان به عملی لذتبخش تبدیل کنید، میتوانید به بازسازی واقعی قصه مبادرت کنید؛ طوریکه هر یک از اعضای خانواده نقش یکی از قهرمانان قصه را برعهده بگیرند؛ البته توجه داشته باشید تعیین نقشها را باید کودک انجام دهد. شیوهٔ دیگر در ایجاد حس هیجان و لذت به مطالعه این است که از کودک بخواهید نقاشی آنچه را برایاش خواندهاید، بکشد. نقاشی تخیل کودک را تقویت میکند. تماشای نقاشیهای کتاب قصه به همراه کودک و تعریف قصه از روی تصاویر نیز برای او جذابیت زیادی دارد و باعث افزایش علاقهاش به کتاب میشود.
ایجاد جو مطالعه در خانه، کتابخوانی پدر و مادر، تأمین سکوت لازم برای این کار، گفتوگوی زن و شوهر دربارهٔ کتابها و نویسندهها و نیز وجود کتابخانه در منزل، اهمیت بهسزایی در توجه کودک به کتاب دارد. اگر اعضای خانواده در یک ساعت معین تلویزیون را خاموش کرده و به مطالعهٔ کتاب یا روزنامه بپردازند، هم موفق به کاهش رابطهٔ کودک با تلویزیون خواهند شد و هم به ایجاد عادت کتابخوانی در کودک کمک خواهند کرد.
خواندن یک کتاب برای کودک و بعد صحبت کردن دربارهٔ آن نیز اهمیت زیادی دارد. وقتی فرزندتان دربارهٔ کتاب صحبت میکند، با دقت زیادی به حرفهایاش گوش کنید و نسبت به برداشتهایاش رفتاری محترمانه داشته باشید.
اگر بچهها موفق به گفتوگو با بزرگترها بشوند و بتوانند به راحتی برداشتهایشان را از آنچه خواندهاند بیان کنند، میشود گفت عادت به مطالعه در آنها در حال شکلگیری است. با پرسیدن سؤال دربارهٔ آنچه کودک خوانده یا شما برایاش خواندهاید تخیل آنها را تقویت کرده، توانایی تحلیل و تفسیرشان را بیشتر کنید. مثلاً اگر کتاب مورد مطالعه یک اثر داستانی باشد، میتوان پرسشهای زیر را از کودک پرسید: «از کدام بخش کتاب بیشتر خوشت آمد؟» یا «بیشتر از کدام شخصیت خوشت آمد؟» یا «اگر تو این کتاب را مینوشتی، دوست داشتی چطور تمامش کنی؟»
علاوه براینکه والدین بایستی در منزل صاحب یک قفسهٔ کتاب باشند، ضروری است قفسهٔ جداگانهای را هم برای فرزندشان ترتیب بدهند و در فواصل معین با او به تبادل کتاب بپردازند. به همان اندازه که بردن کودک به کتابفروشیها و سبکوسنگین کردن کتابهای بزرگسال و بررسی آثار جدید، حین اینکه کودک در آن شرایط هیچ نقشی برعهده ندارد، میتواند رابطهٔ کودک با دنیای کتاب را دچار مشکل کند، بردن کودک به نمایشگاههای کتاب، آشنا کردن وی با نویسندگان و تبادل جملاتی بین او و نویسنده و سرانجام گرفتن امضا برای کودک در صفحهٔ اول کتاب، میتواند تأثیر مثبتی در دوستی او با دنیای کتاب داشته باشد.
اختصاص زمان زیاد برای تماشای تلویزیون یا انجام بازیهای رایانهای، علاوه بر اینکه فرصت مطالعه را از کودک میگیرد، باعث کاهش تواناییهای ذهنی وی در اموری میشود که نیازمند صرف توجه و دقت بالاست. همچنین استفادهٔ بیش از حد از تلویزیون و کامپیوتر، تعادل لازم برای سلامت کودک را با خطر روبهرو میکند.
موقع انتخاب کتاب برای فرزندتان موارد زیر را به یاد داشته باشید
۱. هدف ما کمک به رشد کودک است؛ بنابراین زبان و مضمون کتابها باید با این هدف انطباق داشته باشد.
۲. کتابهای جذاب، پرکشش و سرگرمکننده را انتخاب کنید.
۳. از خرید کتابهایی که قهرمانان آنها کودکان بدبختی هستند که مدام تحقیر میشوند، بپرهیزید.
در پیوند با این مقاله بیشتر بخوانید: