کتاب «جادو» داستان دختر کوچکی است که پدرش برای نبرد با غولی که آدمها را به سنگ تبدیل میکند، او را در خانه و در جزیرهای که زندگی میکنند، تنها گذاشته است. دخترک به دنبال پدر میرود، جادوی غول را به خودش بر میگرداند، پدرش را پیدا میکند و آرامش بازمیگردد.
1- گفتوگو کنید.
پس از بلندخوانی کتاب با پرسشهای زیر با کودکان گفتوگو کنید:
- فکر میکنید داستان در چه زمانی رخ داده است؟ مربوط به روزگاران گذشته است یا زمان حال؟
- وقتی پدر دخترک او را تنها گذاشت، دختر چه احساسی داشت؟
- شما اگر تنها میماندید چه احساسی داشتید؟
- فکر میکنید چرا دختر هرشب در آینه خود را نگاه میکرد؟
- پیرزن همیشه چتر درست میکرد. فکر میکنید آیا پیش از دختر هم کسی برای در امان ماندن از چشمان غول از چترهای پیرزن استفاده کرده بود؟
- خانهی پیرزن گرم و زیبا بود. به نظر میرسد او با داشتن چتر از جادوی غول در امان مانده بود. اما فکر میکنید چرا با اینکه بخشی از چاره را میدانست، به نبرد غول نرفته بود؟
- آیا چتر برای شکست دادن غول کافی بود؟
2- انسانی بیمانند
هدف از این فعالیت افزایش اعتماد به نفس در کودک- درک منحصر به فرد بودن هر انسان و تواناییهایاش است. ابتدا با کودکان گفتوگو کنید و به آنها بگویید فردی ویژه که هیچکس مثل او نیست و آنها خیلی دوستاش دارند در اتاق مجاور منتظر آنهاست. در اتاق دیگر آینهای قرار دهید. سپس از کودکان بخواهید حدس بزنند قرار است چهکسی را ملاقات کنند. در ادامه کودکان را یک به یک با چشمبند به اتاق دیگر ببرید. هنگامی که در برابر آینه ایستادند، از آنها بخواهید چشمبندشان را بردارند و به خود بنگرند.
پس از اینکه همهی کودکان با خودشان در آینه دیدار کردند، دربارهی این تجربه گفتوگو کنید. از آنها بپرسید:
- هنگام دیدن خودشان چه احساسی داشتند؟
- تا به حال به این موضوع فکر کرده بودند که چه فرد ویژهای هستند؟
- کدام ويژگی خود را ویژه و متفاوت از دیگران میدانند؟
3- ترسناکها
هدف از این فعالیت بالا بردن اعتماد به نفس، گفتوگو دربارهی تجربهها و ترسها، تقویت مهارت حل مسئله است. کودکان را به گروههای ۴ نفره تقسیم کنید. به هر یک از کودکان یک کاغذ یا مقوا بدهید و از آنها بخواهید روی مقوا تصویری از چیزی که از آن میترسند بکشند. اگر کودکی گفت از چیزی نمیترسد به او بگویید اگر خواهر، برادر یا دوستشان از چیزی میترسد، تصویر آن را بکشد. میتوانید برای ایجاد گوناگونی در تصویرها خودتان پیشنهادهایی به کودکان بدهید: حشرات، رعد و برق، آمپول و دکتر، تاریکی و سایه و غیره. برای دادن این پیشنهادها به کودکان میتوانید از این جمله استفاده کنید: «من دوستی داشتم که از ............ میترسید.»
پس از اینکه کودکان تصویر ترسهای خود را کشیدند، آن را به همگروهیهای خود بدهد. هر کس برای سه نفر دیگر راهکارهایی میکشد یا مینویسد تا بر ترسشان غلبه کنند.
4- تفکر خلاق
نخست به کودکان یادآوری کنید که دخترک با استفاده از سه وسیله که به ظاهر ارتباطی با هم ندارند، توانست غول را شکست دهد. سپس کارتهای کوچکی درست کنید و روی هر یک از آنها نام یک شی را بنویسید یا تصویر آن را بکشید. میتوانید این کار را با کمک خود کودکان انجام دهید. کارتها را بدون ترتیب خاصی به پشت روی میز بچینید. کودکان را به گروههای ۴ نفره تقسیم کنید و از هر گروه بخواهید سه کارت را انتخاب کند.
از هر گروه بخواهید پس از گفتگو با هم کاری خلاقانه که با استفاده از آن اشیا میتوان انجام داد را بنویسند یا تعریف کنند. این کارها میتواند در دنیای واقعی عملی باشند یا نباشند. برای راهنمایی کودکان میتوانید ابتدا از میان اشیا سه شی را انتخاب کنید و کارکردهای خلاقانهی خود را بیان کنید.