انتقاد برنده جایزه آسترید لیندگرن از «حمله به دوران کودکی»

مگ راسوف جایزه ی یادبود آسترید لیندگرن را از دست وزیر فرهنگ سوئد دریافت کرد. او در سخنرانی خود از وضعیت کودکان جهان و حمله به دوران کودکی انتقاد کرد.

راسوف از این که آثارش به عنوان آثار نویسنده ای برجسته شناخته شده است، ابراز خوشحالی و غرور کرد. اما در عین حال برای دنیای امروز کودکان پناه جو، ابراز تاسف و ناراحتی کرد و گفت رهبران کشورها از اهمیت هنر، موسیقی و ادبیات برای کودکان ناآگاهند و متاسفانه جامعه ها به وکیل ها و بانکداران بیش تر از آموزگاران و کتابداران بها می دهند.

مگ راسوف بر اهمیت تخیل تاکید کرد و از آسترید لیندگرن نقل قول کرد که هر اتفاق خوشاید و خارق العاده ای ابتدا در تخیل بشر رخ می دهد. او ادامه داد برایم افتخار و مسئولیت بزرگی است که رسالتی را ادامه دهم که آسترید لیندگرن روزی آن را آغاز کرد.. هم برای دریافت جایزه قدردانی می کنم و هم قدردان کشوری هستم که چنین ارزشی به کتاب های کودک و تخیل کودکان می دهد می دهد. 

وزیر فرهنگ سوئد نیز در سخنرانی ای که برای تبریک به مگ راسوف ایراد کرد از مشکلات  کودکان امروز گفت. او گفت که زندگی نوجوانان امروز به زندگی بشر نمی ماند. کسی برای همدلی و همراهی دعوت نمی شود و هیچ نشانه یا چراغی برای جهت یابی آن وجود ندارد. از آن جایی که کشف عواطف نوجوانان بازتاب زندگی خودمان است بسیار دشوار است که به عواطف نوجوانان امروز دست یافت. کسی که امسال از کشف این عواطف نترسید برنده ی جایزه ی یادبود آسترید لیندگرن است و او کسی نیست جز مگ راسوف.

مک راسوف

متن کامل سخنرانی مگ راسوف را در زیر می خوانید:

برای دریافت جایزه ی یادبود آسترید لیندگرن ۲۰۱۶ بسیار مفتخرم. فکر می کردم دریافت جایزه برایم قابل هضم است و همه چیز برایم طبیعی خواهد بود، اما هنوز از دریافت آن شگفت زده ام.

امسال بسیار به کودکان اندیشیده ام؛ به کودکانی که در چادرها در شهر کَلی زندگی می کنند، به کودکانی که از سوریه به تنهایی سفر کرده اند، و کودکانی که در راه جانشان را از دست داده اند. به کودکانی که زندگی شان از سوی بزرگسالانی که جنگ را تصمیمی ارزشمند می دانند، نابود شده و آسیب روحی دیده اند. 

جلوتر که آمدم به کودکانی فکر کردم که در انگلستان حق ندارند در محیط بیرون خانه بازی کنند، به کودکانی که اصلا بازی نمی کنند، به کودکانی که مادر و پدر و دولت هایشان را باور دارند و دائم در گوش کودکانشان می کنند که چیزی مهم تر از امتحان نیست و باید تا جایی که می توانند ذهن شان را پر از اطلاعات کنند و باسواد شوند و کتاب بخوانند. همین دولت ها با تعطیلی و بسته شدن کتابخانه ها و خداحافظی با کتابداران موافق اند. دولت می گوید کودکان نباید رویاپردازی کنند و یا وقت شان را تلف کنند یا از پنجره به بیرون نگاه کنند. دولت به کودکان می گوید هنر، موسیقی و کتاب ها به موفقیت کودکان کمک نمی کند و جلوی پول پارو کردن را می گیرد.

من همیشه این کودکان را می بینم. گاهی این کودکان نمره های بالایی در امتحان شان می گیرند. گاهی هم خودکشی می کنند، به خود گرسنگی می دهند، مبتلا به افسردگی و اضطراب می شوند.

آموزگاران هم حق ندارند وقت تلف کنند. آن ها هم باید جعبه ها و برگه و فرم ها را دائم پر کنند. شاید به همین دلیل است که آموزگاران بسیاری در انگلستان از شغل شان استعفا داده اند و استخدام شان کاری بسیار دشوار است زیرا معلمی حرفه ای ناخوشایند شده است.  یادگیری هم همین طور. اما دانش آموزان نمی توانند دست بکشند. به جای آن، آن ها ادامه می دهند زیرا در طول دوران کودکی تربیت می شوند که خیال پردازی نکنند، از تخیل شان استفاده نکنند و بازی نکنند.

در بریتانیا، حقیقتا حمله به دوران کودکی را تجربه می کنیم. آسترید لیندگرن زمانی گفت هر اتفاق فوق العاده ای که در جهان می افتد ابتدا در تخیل بشر رخ می دهد. 

در سوئد فردی تصور کرد که می توان شش هزار کودک پناهجو را در مدارس پذیرفت، و جامعه جان سالم به در خواهد برد. که می توان نویسندگان کودک را تشویق به نوشتن کرد (و دست کم برای یک هفته با آن ها همانند ستاره های راک رفتار کرد). فردی اندیشید که کتابداران و آموزگاران به اندازه ی بانکداران و وکیل ها اهمیت دارند. شاید کسی  فکر کرد که بدون پرورش تخیل کودکان، دیگری امیدی برای بشریت وجود نخواهد داشت.

آسترید لیندگرن به ما یادآوری می کند که کودکان روزی دنیا را به دست خواهند گرفت برای همین هیچ چیز مهم تر از این نیست: این که چگونه آن ها را آموزش می دهیم، چه ارزش هایی را می آموزند، چه کتاب هایی می خوانند، چه آینده ای را می توانند تصور کنند.

مفتخرم که ادامه راه آسترید لیندگرن را به عهده گرفته ام. هم برای دریافت جایزه و هم از کشوری که این چنین به کتاب های کودکان ارزش می دهد قدردانی می کنم. 

به یاد آسترید لیندگرن و تشکر بسیار از قهرمانان کتاب هایش که دلیر، اصیل و آزادند، و با قدردانی بسیار از هیئت داوران جایزه آلما با شادی و شگفتی بسیار این جایزه را می پذیرم. 

نهایت تلاشم را می کنم که لایق چنین جایزه ای باشم.

برگردان:
بهار اشراق
Submitted by editor3 on