«مغز شبیه باغ است» یکی از جلدهای مجموعه کتاب «کودکان و مفهوم زندگی» درباره ذهنآگاهی در کودکان است. کتاب به مفهومهایی مانند روش فکر کردن، مهارت تنفسی و مدیریت فکرها میپردازد و کودک را با روند مغزی خویش، آشنا میسازد.
مغز هرکس با دیگری فرقهایی دارد و نمیشود آن را دید یا به آن دست زد؛ چرا که جایی در سرمان است. مغز ما گوش میدهد، مسائل را حل میکند و از همه چیز به ما خبر میدهد. مغز ما شبیه باغ است که مسیرهای جورواجوری دارد. در باغ میتوان بازی کرد و چیزهای مختلفی کاشت. در مغز ما هم بخشهایی هست که میتوانیم به کمکشان چیزی خلق کنیم یا خاطراتمان را نگهداری کنند. گاهی مغزمان انقدر شلوغ میشود که فراموشش میکنیم، حتما کلی حرف برایمان دارد. ما میتوانیم برای تماشا کردن باغ مغزمان، یک گوشه بنشینیم و چشمهایمان را ببندیم. کم کم صدای نفس کشیدنمان را هم میشنویم، بعد، یکی یکی، سروکله فکرهایمان پیدا میشود؛ درست شبیه گلهایی که از دل خاک بیرون میآیند. هر بار به مغزمان برمیگردیم، راحتتر میتوانیم فکرهایمان را مرتب کنیم.
«مغز شبیه باغ است»کتابی از مجموعه کتاب «Big Hug» است که در ترجمه فارسی «کودکان و مفهوم زندگی» نام گرفته است. این کتابها با تصویرهایی آرام و دلنشین، درباره موضوعهایی طراحی شده که کودکان با آن روبهرو هستند. «شونا آینز» هرکدام از داستانها را براساس تجربههایش، در جلسههای روانشناختی با کودکان، طراحی کرده است. هر کتاب دربردارنده یادداشتهایی برای پدرها و مادرها و معلمها و روانشناسان است تا بتوانند به کودکان کمک کنند. متن کتابها، درباره احساسها و موقعیتهای دشوار است که برای کمک به کودکان خردسال و خانوادههای آنها، در زمان ناراحتیهایی مانند از دست دادن عزیز، قلدری، جدایی والدین و غیره نوشته شده است. این کتابها به چندین زبان زنده دنیا برگردانده شده است. مجموعه کتاب «کودکان و مفهوم زندگی» به جز «مغز شبیه باغ است» دربردارنده این عناوین است:
«عشق شبیه درخت است»، درخت خودمان که روی شاخههایش، لم دادهایم. عشق مانند درختها، جورواجور است، مانند عشق به کتاب یا دوست داشتن پدر و مادر. وقتی ما محبت میکنیم، عشق بزرگ میشود. عشق چیز شگفتانگیزی است و تا وقتی زندهایم با ما میماند.
«زمین بازی شبیه جنگل است»و همه آدمهای جورواجور در آن جمع میشوند، شبیه حیوانهای در جنگل. هرکس، با دیگری تفاوتهایی دارد، همه اینها باعث هیجانانگیزی ماجرا میشود. آن وقت ما یاد میگیریم تا با همزیستی و پذیرش و احترام گذاشتن، همراه هم بازی کنیم.
«خانواده شبیه کیک است» بهخاطر اینکه از مواد گوناگون ساخته میشود. خانوادهها با هم فرق دارند؛ اما همهشان دوستداشتنی هستند. برای کیک پختن نیاز به صبر و حوصله هست و اگر تنها باشیم کار سخت میشود؛ مانند خانواده که اگر با همراهی و قوانین و محبت خانوادگی، به یکدیگر کمک کنند همه چیز خوب پیش میرود.
«دوستی شبیه الاکلنگ است» چرا که گاهی یک طرف پایین و یک طرف بالاست و گاهی هم هر دو در تعادلاند. گاهی دوست ما غمگین است و ما شاد هستیم. گاهی هم دوستیمان، به مشکل میخورد اما بالاخره ما میتوانیم مشکل را حل کنیم. دوستی شبیه لحظههایی است که خیالمان راحت است.
«زندگی شبیه باد است» که در حرکت است و برگها را به رقص در میآورد. اما بعضی وقتها آن را نمیبینیم. آن وقتها باد کجاست؟ مانند وقتی جان از بدن کسی میرود، نمیبینیمش ولی او در بهشت حسابی خوش میگذراند. زندگی از کنار ستارهها میگذرد و به ما چشمک میزند.
«نگرانی شبیه ابر است». روزهایی صورتمان از شادی سرخ میشود؛ اما بعضی روزها چنگی به دل نمیزنند. نگرانی شبیه ابری سیاه روزمان را تیره میکند. نباید بیش از اندازه به ابر نگرانی توجه کنیم. کنار گذاشتن نگرانی، تاریکترین روزها را هم کمی آفتابی میکند.
«اینترنت شبیه چاله است» و چیز با حال و شگفتانگیزی است. با اینترنت میتوانیم از چیزهای جورواجور سردربیاوریم و آنها را به دیگران هم نشان بدهیم؛ اما باید مراقب عمق چالههایش باشیم.
«تو فقط شبیه خودت هستی»، به طور مثال تو بدنی شگفتانگیز داری که از بخشهای متفاوتی ساخته شده است. برخی از آنها دیده میشود و برخی دیگر نه و این که تو چهطور با دیگران کنار میآیی به همراه باقی رفتارهایت باعث میشود تو خاصترین باشی.
«خشم شبیه سپر است». وقتی از سپر استفاده میکنیم، کسی نمیتواند به ما آسیب بزند. اما بعضی وقتها سپرها سنگین میشوند یا خیلی چیزها را از ما دور نگه میدارند. خشم با ما کار دارد! باید به صدایش گوش کنیم، بعد بهدنبال یک راه حل خوب، برای مشکلمان بگردیم.
«شونا آینس» نویسنده مجموعه کتاب «کودکان و مفهوم زندگی» است که روانشناس جنایی و بالینی، مشاور، نویسنده و سخنران است. بیشتر شهرت او به خاطر حمایت از کودکان و نوجوانانی است که دچار آسیبهای چالشبرانگیز ناشی از شرایط پیچیده و جنایی شدهاند. او مجموعه کتاب «Big hug» را که در فارسی «کودکان و مفهوم زندگی» نام گرفته است، درباره احساسها و موقعیتهای دشوار است، برای حل مسائل کودکان نگاشته است.
تصویرگر این مجموعه کتاب «ایریس آگوچ» متولد مجارستان است. او در ابتدا درباره انسانشناسی فرهنگی و مردمنگاری تحصیل میکرده است؛ اما مسیر خود را تغییر داده است. «آگوچ» به علاقهاش که طراحی و نقاشی است، پرداخته است. او به خاطر خانوادهاش همیشه همراه نقاشیها بزرگ شده. آگوچ درباره خودش در سایتش، میگوید: «دوست دارم، مداد یا قلمی در دست داشته باشم و با آن کاری انجام بدهم.»
«احمد تصویری» مجموعه کتاب را به فارسی، برگردانده است. او در رشته روانشناسی تحصیل کرده است. او به جز روانشناسی، به کار با کودکان، طراحی و نوشتن علاقه دارد.