یوتا باوئر، تصویرگری کمینه‌گرا با قلمی پویا و آزاد - بخش دوم

در بخش پیشین این مقاله به کلیات زندگی و فعالیت‌های اجتماعی یوتاباوئر پرداخته شد. در این بخش تمرکز بر روی سبک تصویری و ویژگی‌های آن و معرفی برخی از برجسته‌ترین آثار اوست.

بخش نخست مقاله را در کتابک بخوانید: یوتا باوئر: تصویرگرِ انسان‌گرا، شاعرِ خط‌های ساده- بخش نخست

جایگاه یوتا باوئر در جهان تصویرگری

چرا یوتا باوئر در جهان تصویرگری توانست چنین جایگاه والایی را به دست آورد؟ در کار و قلم او چه ویژگی‌هایی بود که او را به این جایگاه رساند؟ باوئر از آن جنس هنرمندانی بود که پیش از هر کنشی اندیشه می‌کنند. برای همین است که در همه آثارش گونه‌ای ژرف اندیشی نهفته است. با این ویژگی‌ها تمرکز روی تصویرهای او به تنهایی نمی‌تواند ژرفای کار و اندیشه‌اش را نشان دهد. یوتا باوئر را باید فراتر از تصویرهایش شناخت تا بتوان گوهر سبک و شیوه تصویرگری‌اش را درک کرد. آن چیزی که از همان نوجوانی به عنوان ویژگی شخصیت او دیده می‌شود رشد اجتماعی و همدلی با آدم‌هایی بود که صدایی نداشتند و به کمک نیاز داشتند. کار نیمه‌وقت پرستاری و کمک به بیماران کم‌توان برای او تنها راهی برای امرار معاش نبود، که یک انتخاب بود. همان طور که کسی او را وادار نکرده بود که در خیابان با بی‌خانمان‌ها همدلی کند. در نگاه باوئر هر آدمی در این وضعیت، به سوژه‌ای برای اندیشیدن و کنشگری تبدیل می‌شد. او تصویرگری بود که در روند گذار از جوانی به میانسالی به بلوغ هنری و اخلاقی رسیده بود. تصویرهایش را با الهام از جهان کودکان و فلسفه‌ای که به آن باور داشت شکل می‌داد و نگاهش مانند بزرگان هنر، درونی بود؛ ازاین‌روست که سبک و شیوه کارش یگانه است. چنین تصویرگران یا هنرمندانی هرگز احساس نمی‌کنند در مسابقه یا رقابت با دیگران هستند، بلکه کار هنری را برای نفس هنر و ترویج اندیشه‌های والای انسانی انجام می‌دهند. باوئر به تمام معنا در سبک و در محتوای هنری، خودش بود. در بیانیه جایزه ادبیات آلمان برای نسل جوان که برای یک عمر کار به او داده شد، آمده است: «تصویرهای یوتا باوئر چنان‌اند که در ذهن هرکسی حک می‌شوند. جزئیاتی اندک برای او کافی است تا ابهام موقعیت‌ها را آشکار و تفاوت بین واقعیت‌های درونی و دنیای بیرونی را روشن کند. کارتون‌های او طنزآمیز و دوست‌داشتنی‌اند. گستردگی درونمایه‌ها در کار او با گستردگی خوانندگانش همساز است. کودکان مهدکودک و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها به طور یکسان بازتاب دنیای خود را در اثر او می‌بینند. برای نسلی از والدین که یوتا باوئر به آن تعلق دارد، او با اعتمادبه‌نفسی زنانه، به رفتارهای عقب‌مانده مردانه اشاره می‌کند و آن‌ها را به شیوه‌ای کنایه‌آمیز و طنزآمیز به نقش می‌کشد.»[1]

در کتابک بخوانید: سخنرانی یوتا باوئر هنگام دریافت جایزه هانس کریستین آندرسن ۲۰۱۰

خط‌های اندک، رنگ‌های محدود و معناهای پُر

سبک یوتا بائر را می‌توان «کمینه‌گراییِ پرمعنا[2]» دانست که در آن جزییات و هجوم رنگ‌های گوناگون به کنار گذاشته شده است. در این سبک خط‌کشی‌های او بیش‌تر لرزان، آزاد و تا اندازه‌ای اِسکیس‌وارند. این خط‌ها، به جای آن که نمایشی تکنیکی و خشک باشند، سرشار از زندگی، حرکت و عاطفه‌اند. او با چند خط ساده می‌تواند حالتی از شادی، شگفتی، اندوه یا تنهایی را به روشنی به تصویر بکشد. پالت رنگی بائر همیشه از چند رنگ محدود و ملایم شکل می‌گرفت. او از رنگ نه برای پر کردن فضا، بلکه برای ایجاد تأثیر عاطفی و هدایت چشم مخاطب استفاده می‌کرد. این استفاده حساب شده از رنگ، به آثارش کیفیتی رؤیایی و شاعرانه می‌بخشید. قدرت اصلی بائر در توانایی او برای نمایش دادن دنیای درونی شخصیت‌ها بود. چشمانی گاه در اندازه یک نقطه و گاه بزرگ‌تر از اندازه معمولی و حالت‌های ساده‌شده‌ی صورت جانوران و شخصیت‌های‌اش، بلافاصله با خواننده (چه کودک و چه بزرگسال) ارتباط عاطفی عمیقی برقرار می‌کرد. باوئر باور داشت که کتاب تصویری هنگامی می‌تواند به هدف خود برسد که مخاطبان آن از همه‌ی گروه‌های سنی باشند. به همین دلیل در سبک بی‌پیرایه اما ژرفِ او، خط‌های ساده و رنگ‌هایی محدود اما همراه با بار احساسی و عاطفی سنگینی وجود دارد که از چهره و ظاهر شخصیت‌ها مشخص می‌شود. این سبک، کار او را برای همه گروه‌های سنی گیرا می‌کند چرا که هرکسی به فراخور درک و فهم خود با این آثار رابطه برقرار می‌کند. باوئر در کارش فراتر از سادگی و جنبش خط‌ها، گاهی شخصیت‌هایی با چهره‌های اغراق شده به ویژه با بینی‌های برجسته و موهای ژولیده می‌کشید تا احساسات آن‌ها را با کم‌ترین جزییات تصویری و با زبانی نشان بدهد که در آن می‌شود رگه‌هایی از طنز، فلسفه و روان‌شناسی کودک را به روشنی دید. او این سبک را برگزیده بود زیرا می‌خواست به بهترین شکل موضوع‌هایی چون خشم، مرگ، تنهایی، عشق، و بی‌خانمانی را با زبانی ویژه در کارش بازتاب دهد، زبانی که سرشار از نگاه انسانی و امیدبخش بود.


خرید آثار یوتا باوئر


خصوصیت دیگر باوئر این است که گرچه همه ویژگی‌های پیشین، نخ تسبیح او یا شناسه‌یِ دست و اندیشه‌اش را دارد اما به گونه‌ای شگفت‌آور، چنان آثارش متنوع است که نگاه و اشتیاق مخاطب را برای پیگیری کارهایش همواره برمی‌انگیزاند؛ انگار که با اثری نو از تصویرگری تازه‌وارد اما بسیار خلاق روبه‌رو شده است. برای مثال در حالی که در کتاب «ملکه رنگ‌ها» خط‌های بیرونی به رنگ‌های زرد، قرمز و آبی مداد رنگی تبدیل می‌شوند، در کتاب «فرشته پدربزرگ» او طراحیِ ساده و سیاه قلم را تنها با افزودن چند رنگ محدود مانند خاکستری و آبی پیش می‌برد تا ماهیت نامرئی و شفاف فرشته را گویاتر و رازآمیزتر نشان دهد. در برخی دیگر از کتاب‌های او خط‌ها چندان مهم نیستند که رنگ‌ها مهم‌اند. مانند تصویرهای او در مجموعه «یولی »‌ یا کتاب «مامان جیغ جیغو». در این آثار تمام شخصیت‌ها، اشیاء و محیط پیرامونی به شکل‌های ساده‌ای تبدیل شده‌اند که از نظر رنگ به روشنی از یکدیگر متمایزند. رنگ سیاه بدنِ پنگوئنِ مادر و کودک در زمینه‌ی زرد و نارنجی، گویای این سبک است.

هم نویسنده، هم تصویرگر

یوتا باوئر از گروه تصویرگران مؤلف یا تصویرگر- نویسنده بود. او در این حوزه اندیشه‌های زبانی‌اش را به گویاترین شکل به زبانی دیداری نیز درمی‌آورد. یکی از کارهای برجسته‌ای که این سبک تصویرگری را بازتاب می‌دهد کتاب «ملکه رنگ‌ها» (Die Königin der Farben) است که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. این کتاب که نویسنده‌اش نیز خود اوست،‌ نمونه‌ای کامل از سبک و رویکرد او در متن و تصویر است. در این کتاب، او داستانی فلسفی درباره قدرت و احساسات را تنها با سه رنگ (آبی، قرمز و زرد) و خطوط سیاه روایت می‌کند. ملویدا که ملکه رنگ‌ها است همیشه به رنگ‌ها فرمان می‌دهد و آن‌ها را فرا می‌خواند، اما وقتی ملکه بیش از حد کنترل‌گر می‌شود، رنگ‌ها از تعادل خارج می‌شوند و همه‌چیز خاکستری و بی‌روح می‌شود. ملکه با دیدن این وضع به دلش اندوه می‌نشیند و گریه می‌کند،

و اما و در نهایت رنگ‌ها به‌صورت طبیعی و آزاد باز می‌گردند. پیام این داستان و تصویرها این است که کنترل بیش از اندازه بر هرچیزی آن‌ها را از سرشت طبیعی خود بیرون می‌کند. باوئر در این کتاب می‌خواهد بگوید هماهنگی احساسات و با خود در صلح بودن، بهترین روش و منش برای زندگی، خویشتن و جامعه است.

یکی از فلسفی‌ترین کتاب‌های باوئر داستان «سِلما»‌ی گوسفند است. اثری به شدت کمینه‌گرا یا مینیمال که با کم‌ترین واژه‌ها، یکی از بزرگ‌ترین پرسش‌های انسانی را مطرح می‌کند: خوش‌بختی چیست؟

روایت کتاب بسیار ساده است. فردی پیش قوچ یا گوسفندی دانا است می‌رود و از او می‌پرسد: «خوشبختی چیست؟» این قوچ دانا برای پاسخ، داستان زندگی گوسفندی به نام سلما را تعریف می‌کند. سلما هر روز کارهای ساده‌ای انجام می‌دهد: صبح کمی علف می‌خورد، با فرزندانش حرف می‌زند،- کمی ورزش می‌کند، عصر با خانم میر گپ می‌زند، شب خوب می‌خوابد، هنگامی که از سلما پرسیده می‌شود اگر وقت بیش‌تری داشت چه می‌کرد، پاسخ می‌دهد: «همین کارها را، فقط بیش‌تر.»


خرید کتاب سلما


این همان دیدگاه کمینه‌گرای باوئر است که در زندگی خودش هم دیده می‌شود. او خوش‌بختی را در سادگی می‌دید. سلما نماد انسانی است که در لحظه زندگی می‌کند و از کارهای روزمره‌اش لذت می‌برد. او نیازی به تغییر، موفقیت بیرونی یا تعریف‌های پیچیده ندارد. خوش‌بختی برای او یعنی زیستن همان‌طور که هست.

گاهی یوتا باوئر برای تصویرگری، پلی میان گذشته‌ی خودش و مادرش و پسرش می‌زند. یعنی می‌کوشد در روایت تصویری و داستانی‌اش پیوندی بزند میان آن چه که به او رسیده با آن چه که باید برای کودکش به جا بگذارد. نمونه آن کتاب «شب‌ها، وقتی به خواب می‌روم» (Abends, wenn ich schlafen geh - ۲۰۰۸) است؛ کتابی که با الهام از دعای پیش از خوابی که مادر یوتا برای او می‌خوانده نوشته و تصویرگری شده است. یوتا باوئر می‌گوید این کتاب را به درخواست پسرش یاسپر نوشته و تصویرگری کرده و به جای فرشته‌های کلیشه‌ای این نقش را به چهارده روباه داده است که دور تخت هر کودکی که می‌خواهد بخوابد گرد می‌آیند. در این داستان او به روایت مادر خود برمی‌گردد که همیشه غروب، هنگام نزدیک شدن به زمان خواب برای دخترش می‌خواند:‌ «عصرها، وقتی می‌خوابم، ۱۴ فرشته دور من ایستاده‌اند، دو تا در سمت راستم، دو تا در سمت چپم، دو تا در بالای سرم، دو تا در پایین پایم، دو تا که مرا می‌پوشانند، دو تا که مرا بیدار می‌کنند، دو تا که مرا به بهشت آسمانی هدایت می‌کنند.» من ایده ۱۴ فرشته کوچک را که دور من ایستاده‌اند بسیار زیبا یافتم. اما پسرم به جای این فرشته‌ها روباه می‌خواست، و بنابراین یک کتاب متولد شد.[3]

در کتابک بخوانید: رمزگشایی از کتاب «چرا ما خارج از شهر زندگی می‌کنیم؟» با نگاهی به سه کتاب «گاوهای آرزو»، «جایی که وحشی‌ها هستند» و «از آب دور شو، شرلی»

جسارت باوئر در بازی با مفاهیم جاافتاده‌ی مسیحی و کلیسایی مانند فرشتگان که برای بیش از هزار سال در نقش موجوداتی ظریف و بالدار بر در و دیوار کلیساها و صومعه‌ها و آثار هنر کلاسیک نقش شده بود در جای خود نشان از نگاه رادیکال اوست در برهم زدن سنت‌ها، حتا اگر در قالب دین و امور قدسی باشد. یوتا باوئر این مضمون را با طنز و تخیل کودکانه بازآفرینی می‌کند. در روایت او، روباه‌های فرشته، کودک را در مسیر خواب همراهی می‌کنند. آن‌ها مراقب‌اند، بازی می‌کنندو در نهایت کودک را به دنیای خواب می‌برند.


خرید کتاب مامان جیغ‌جیغو


«مامان جیغ‌جیغو» کتابی که برای یوتاباوئر دستاورد بزرگی داشت و جایزه بزرگ ادبیات آلمان برای نسل جوان را برای او به همراه داشت (۲۰۰۱)، داستان و روایتی است که دو پنگوئن مادر و کودک شخصیت‌های آن هستند. پنگوئن مادر پرخاشجو و بی‌اعصاب است و سر هر چیز کوچکی بر سر فرزندش جیغ می‌زند. این جیغ‌ها سبب فروپاشی روانی کودک می‌شود اما او به شکل فیزیکی این فروپاشی را با جدا شدن اندام‌های پنگوئن کودک به تصویر می‌کشد که البته در نهایت با یک پوزش خواستن ساده داستان از وضعیت ترسناک و بحرانی خود بیرون می‌آید. این داستان و تصویرهایی که برای آن خلق شده، از چند جنبه شاهکاری در ادبیات کودک و نوجوان است. نخست این که یکی از بزرگترین مشکلات خانواده‌های مدرن امروزی را نمایش می‌دهد. مادری که در وظایف مادری خود کوتاهی می‌کند و بار سنگین روی خود را می‌خواهد با داد و فریاد به سر کودکش بریزد. دوم این که همین مفهوم بسیار پیچیده روان‌شناختی کودک و والد را بهترین شکل و با هنرمندانه‌ترین زبان همچون فیلسوفی توانا در ادبیات کودکان به یادگار گذاشته است.

در کتابک بخوانید: معرفی یوتا باوئر

موضوع چرخه زندگی از به دنیا آمدن تا مرگ یکی از موضوع‌هایی است که باوئر به آن پرداخته است. یادمان باشد که او از نسل کودکان پس از جنگ جهانی دوم است. کشوری ویران‌شده با میلیون‌ها کشته و زخمی و البته اشغال‌شده و دوپاره. برای چنین نسلی، تازه زمان اندیشیدن به گذشته فرارسیده بود. باوئر در «فرشته پدربزرگ» «Opas Engel» چند موضوع که محور آن چرخه زندگی و مرگ و البته نازیسم و کشتار جمعی است را در قالب واژه و تصویر به داستانی برای کودکان تبدیل می‌کند. داستان با گفت‌وگوی ساده و تصویری میان پدربزرگِ در حال مرگ و نوه‌اش شروع می‌شود که به دیدار پدربزرگ روی تخت بیمارستان می‌رود. این دیدار وداع است اما پیش از وداع نوه با پدربزرگ، او داستان خود را روایت می‌کند که چه زندگی سختی داشته اما انگار همیشه یکی مراقب او بوده است. این مراقبت را البته مخاطب در تصویرها می‌بیند.

داستانی به غایت زیبا هم از جنبه روایتی و هم از جنبه تصویری که در حقیقت بخشی از آن به تاریخ جنگ و فجایع فاشیسم هیتلری می‌رسد. پدربزرگ از همه این ستم‌ها و سختی‌ها جان به در می‌برد، چون فرشته سر هر بزنگاه او را نجات می‌داده است. و البته در پایان کتاب نیز با مرگ پدربزرگ فرشته دنبال نوه می‌افتد که از او مراقبت کند. این داستان به کودکان کمک می‌کند مرگ را به عنوان جزئی از چرخه زندگی بپذیرند و با آن کنار بیایند.


خرید کتاب فرشته‌ی پدربزرگ


سبکِ تصویرسازی یوتا باوئر در این کتاب هم در تصویر و هم در متن بسیار مینیمال است. او به جزییات اضافی نمی‌پردازد. نکته بسیار مهم در سبک تصویرسازی، توجه او به حرکت و کنش است. کودک دیروز که پدربزرگ داستان است، با خط‌هایی ساده تصویر شده. گاهی کلاه به سر دارد و گاهی بی‌کلاه است. چشمان او تنها دو نقطه است اما احساسات آن چنان در کنش‌های او موج می‌زند که آدمی شگفت‌زده می‌شود که چه طور این تصویرگر چنین شخصیت جاندار و زیبایی خلق کرده است.

از کارهای دیگر یوتا باوئر که می‌توان وجه اجتماعی و پیام قوی فلسفی را در آن یافت داستان «یپه در راه» است. یپه مأمور است تا پیامی فوری را به پادشاه همسایه برساند. نقشه ساده به نظر می‌رسد: از تپه‌ها عبور کن، کنار رودخانه برو و سپس مستقیم ادامه بده، اما یپه در مسیر با موجودات و انسان‌های نیازمندِ کمک روبه‌رو می‌شود.او با دلسوزی زخمی‌ها را درمان می‌کند، توپ کودک را از رودخانه می‌گیرد و در رسیدگی به هشت فرزند یک خوکِ مادر خسته همراهی‌شان می‌کند، همین مهربانی‌ها حرکت او را به تأخیر می‌اندازد. در انتها هیچ‌گاه مقصد نهایی دیده نمی‌شود و پیام پادشاه هرگز تحویل داده نمی‌شود. کتاب به ظاهر کودکانه که البته برای کودکان بسیار مناسب و پیامی که در خود دارد بسیار آموزنده است. مفهوم «راه هدف است» آموزه ارزش‌مند فلسفی این کتاب است که البته در خود روایت کمک‌های یپه به دیگران بخشی از همان ساختار ذهنی باوئر را نشان می‌دهد. تصویرهای این کتاب نیز یکی از ویژگی بارز باوئر را که به کارگیری عناصر کمیک است نشان می‌دهد. فریم‌هایی با رنگ‌های شاد و زنده با خط‌های ساده و روان و متن‌هایی کوتاه در حباب‌های گفت‌وگو که حس حرکت و روبرو شدن ناگهانی را تقویت می‌کند. همچنین ترکیب‌بندی کتاب که در لایه‌بندی روایت: در بالا ماجراجویی یپه را می‌بینیم و در یک نوار باریک پایین صفحه، زندگی روزمره پادشاه را؛ این چینش فیلم‌گونه، نسبت زمانی بین سفر یپه و انتظار پادشاه را به تصویر می‌کشد. - این ساختار دوگانه ضمن ایجاد ریتم و کشش، مفهوم کلیدی «راه، خود هدف است» را از جنبه بصری برجسته می‌کند و خواننده را در هر صفحه به تفکر و اندیشه در مسیر دعوت می‌کند.‌[4]


خرید مجموعه مقوایی اما


باوئر می‌توانست و این توانایی را داشت که برای هر گروه سنی تصویری خلق کند. اگر تاکید برای گروه سنی زیر سه سال باشد، باید گفت که مجموعه کتاب‌های تصویری اِما (Emma) یکی از شیرین‌ترین و بهترین‌ها برای این گروه سنی است. تصویرگری ساده، زبانی موزون و مفاهیم احساسی اولیه، به رشد شناختی و عاطفی کودک کمک می‌کند. شخصیت اصلی خرس کوچولویی به نام اِماست. اِما خرس کوچکی است که در هر کتاب، یکی از تجربه‌های روزمره و احساسی را از دید خودش روایت می‌کند. کودک با دیدن رفتارهای اِما، هم‌ذات‌پنداری می‌کند و احساسات خود را بهتر می‌شناسد. فرمت مقوایی کتاب‌ها که برای لمس کودک مناسب است با روایت‌هایی کم‌کلام و خط‌های ساده و بدون زرق‌وبرق در کنار پالت محدود اما گرم و صمیمی‌ رنگی، فضایی پذیرنده برای کودکان این گروه سنی ساخته است. نشانه‌های تکرارشونده مانند شلوار قرمز خال‌سفید برای اِما به‌عنوان نقطه کانونی بصری عمل می‌کنند و پیوستگی روایت را حفظ می‌کنند. فضای منفی آشکار و پس‌زمینه‌های ساده، جزئیات احساسی و کنش‌های روزمره را برجسته می‌کنند و امکان تمرکز روی حالات چهره و زبان بدن را فراهم می‌آورند.

این مقاله ادامه دارد...

Submitted by editor74 on