تهران، شهر دوستدار کودک

تیتر:
تهران، شهر دوستدار کودک

آیا تهران شهر دوستدار کودک است یا نه. کسی می‌داند؟ خانم معصومه ‌آباد عضو شورای شهر و رئیس شورای راهبردی کودک و نوجوان شهرداری تهران درباره مصوبه «تهران شهر دوستدار کودک» گفته است: «سال ٨٨ این مصوبه با اکثریت مطلق آرا در شورای شهر تهران به تصویب رسید و همه ظرفیت‌های اجرای این پروژه در نظر گرفته شد؛ اما متأسفانه اگر بند بند این مصوبه مورد بررسی قرار گیرد، متوجه می‌شویم اجرای این مصوبه در حد چند نقاشی دیواری مانده است».

اکنون سال ١٣٩۴ را آغاز کرده‌ایم، شش سال از تصویب این مصوبه می‌گذرد، اما ایشان در مقام یکی از اعضای شورای شهر از چه کسی می‌پرسد چرا این مصوبه اجرا نشده است؟ از مردم؟ مردم که نمایندگان خود را در شورای شهر انتخاب کردند و آن ها هستند که از مدیریت شهری باید بازخواست کنند. اگر همین روند پیموده شود، شکی نیست که ۱۰ سال دیگر نیز همین وضع خواهد بود. دلیل آن برای کسانی که ساختار نظام مدیریت شهری تهران را می‌شناسند، بسیار روشن است. در ذهنیت این نظام همان‌گونه که من در جستاری مشابه به مناسبت برگزاری روز کودک گفتم، کودکان در تهران تنها در یک هفته مهرماه با چند نمایش سردستی و البته چند نقاشی دیواری و کاغذی دیده می‌شوند و سپس این چراغ دوباره تا سال بعد خاموش می‌شود و البته ناگفته نماند در مناطق شهری و میان مدیران میانی و پایین شهرداری گاه‌ به‌ گاه نگاهی به امور کودکان می‌شود، اما هیچ‌ کدام از این برنامه‌های روزمره نشانگر هدف بزرگ تهران شهر دوستدار کودک نیست و نخواهد بود. برای اینکه مصداقی‌تر سخن بگویم، به اراضی عباس‌آباد اشاره کنم. چه کسی در شورای شهر می‌داند چند در صد از این فضا برای برنامه‌های بلندمدت به کودکان اختصاص داده شده است؟ کودکان قلب شهر و امروز و آینده آن هستند. اما در این اراضی که باارزش‌ترین بخش شهر تهران برای امور فرهنگی است، کودکان هیچ‌جایی ندارند. چون دیده نمی‌شوند و نه در ذهنیت شورای شهر جا دارند و نه در ذهنیت مدیریت نظام شهری. در این اراضی زیباترین پل با یک سازه پیچیده ساخته شده، که در جای خود بسیار باارزش است، اما هیچ پلی به سوی آینده این شهر که کودکان هستند، زده نشده است و در چشم‌انداز نزدیک هم زده نخواهد شد. بنابراین بهتر است خانم معصومه آباد و دیگر اعضای شورای شهر تهران ابتدا از خود بپرسند به‌ راستی چرا کودکان در ذهن بیشتر ما در بخش اصلی آن قرار ندارند. امورشان، امور اصلی به شمار نمی‌رود، در حالی که در جهان پیشرفته و مدرن، کودکان در ذهن مدیران شهری در جایگاه اول قرار دارند. شاید یکی دیگر از دلایل این موضوع این نکته باشد که بیشتر ما کودکی نکرده به دنیای بزرگسالی پرتاب شده‌ایم و چون حسی از اهمیت دنیای کودکی و ضرورت پرداختن درست به آن نداریم، بنابراین همین سرنوشت را نیز برای کودکان امروز رقم می‌زنیم و البته خانم آباد بدانند این نکته مختص شهرداری نیست و هر جا بروید، همین‌گونه است؛ سازمان محیط زیست، میراث فرهنگی، آموزش و پرورش. کودکان و فرهنگ کودکی، تصویری مات و مبهم در پس‌زمینه زندگی ما بزرگسالان هستند، تا کی و چگونه به زمینه تصویر و محور آن تبدیل شوند، راه درازی مانده است.

نویسنده
محمدهادی محمدی
تاریخ:
۹۴/۲/۵
Submitted by editor3 on