یک روز شاد برای بازی! خورشید که در کتاب «خورشید خانوم آفتاب کن!» چهره به آسمان میآورد، بازی بچهها هم شروع میشود: «ما بچههای گرگایم/ از سرمایی بمردیم» گرگام به هوا، اولین بازی است که با تقلید از بازی آسمان آغاز میشود: «ابرها رو تو جواب کن» بازی نور و تاریکی.
نور آفتاب سیاهی شب را دنبال کرده و از میان ابرها در آسمان تابیده است و سرمای شب جایاش را به گرمای روز و روشنی داده. کودکان با شعر همراه میشوند و به دیدن جنگل میروند، دست در دست هم در تصویر: «بچه آهو رو خواب کن/ اون که عزیز و نازه/ همبازیاش اون غازه» به کوه و دشت که میرسند، نما بزرگتر میشود، از کودکان فاصله میگیرد و چشمانداز وسیعی را نشان میدهد تا دورها، خورشید و دشت و جنگل و خانهها و کوهها. فضای بازی کودکان باز است و پررنگ و گرم. کودکان با طبیعت یکی میشوند: «ما جوجهها بلبل/ آواز خون باغ گل» و با شادی میخوانند: «چهچهمون بلنده» و قایق کاغذی به آب میاندازند، کنار رود بازی میکنند و ماهیگیران را میبینند و به ماه خوشآمد میگویند: «به ماه بگو مهتاب کن» و قصهشان را کتاب میکنند: «این قصه رو کتاب کن» یک روز شاد که با طلوع خورشید و بازیشان آغاز میشود به شب و تاریکی میرسد با رنگهایی سرد اما همچنان شاد. بازی کودکان تا شب و آمدن مهتاب ادامه دارد: «ما بچههای قورقور/ تو این شب و تو این نور/ آواز شاد میخونیم/ میخوایم با هم بمونیم!»
کتاب «خورشید خانوم آفتاب کن!» بازآفرینی از یک ترانه متل ایرانی است. در این بازآفرینی، روایت شکسته نیست و برخلاف اصل ترانه، روایت به پایان میرسد اما همچنان ساختار این بازآفرینی با ساختار متل مطابقت دارد. ترانه متلها با داشتن ریتمی تند، شاد و بازیگونه میتوانند کودکان را با خودشان همراه کنند و این همراهی به آنها در زبانآموزی کمک میکند. تکرار در ترانه متل، ذهن کودک را به ادامه شعر مشتاق میکند و به ذهنشان نظم میدهد.
کتاب با تصویرهایی شاد و گرم در روز و تصویرهایی با رنگهایی سرد در شب، روایتگر یک روز کامل از بازی کودکان است. نشانههای تصویری از روز و شب و حیوانات و پرندگان و طبیعت، هم ترانه را کامل میکنند و هم کودکان را با طبیعت همراه.