کتاب «هدیهای برای مامانبزرگ» داستانی شیرین از ارتباط مادربزرگ و نوهاش لیلی است. داستان نوهای که دوست دارد هدیهای به مادربزرگ بدهد و داستان عشق بین این دو.
در پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان درباره کتاب «هدیهای برای مامانبزرگ» آمده است:
«کلاهی که سر مادربزرگ رفت!
اگر شما جای یک دختر پنج شش ساله باشید و بخواهید به مادربزرگتان هدیه بدهید، چهکار میکنید؟
لیلی تصمیم میگیرد برای مامانبزرگش کلاهی مخصوص درست کند که با همه چیزهای مورد علاقه مامانبزرگ تزیین شده باشد. او دست به کار میشود چند شاخه گل میچیند. چند برگ از شاخهها میکند. حتی چند پر هم برمیدارد. گلها و برگها را دور تا دور لبهی کلاه میچسباند. پرها را با دقت توی کلاه فرو میکند. یک تکه پارچه صورتی و کمی روبان قرمز هم به آن وصل میکند همه را خودش انجام میدهد. مادر گرفتار کارهای روزانه است و فرصت نمیکند کمکش کند. کلاه که آماده میشود. لیلی منتظر میماند مادربزرگش از راه برسد.
آیا مادربزرگ از هدیه لیلی خوشش میآید؟
کتاب هدیهای برای مامانبزرگ داستانی ساده دارد، داستانی که ممکن است در هر خانوادهای اتفاق بیفتد. لیلی شخصیت داستان، کودکی علاقهمند به کار و تلاش و خلاقیت است و از هر چه پیرامونش دارد. برای انجام عملی که آن را درست میداند. استفاده میکند. اعتمادبهنفس دارد و چون بهدرستی کارش اطمینان دارد، موفق میشود. کتاب همچنین تصاویری زیبا دارد که خواندن آن را برای کودک لذتبخش میکند.
وقتی مامانبزرگ میآید و لیلی کلاه اجق و جقی را که ساخته به او هدیه میدهد. مامانبزرگ او را بغل میکند. میبوسد و میگوید «هیچکس کلاهی به این قشنگی ندارد.»
«هریت زیفرت» متولد امریکا و فارغ التحصیل رشته آموزش از دانشگاه نیویورک است. او سالهای زیادی معلم دبستان بود. سپس در یک انتشاراتی به تهیه طرح درس برای سالهای پیش از دبستان مشغول شد. از سال ۱۹۹۵ او آغاز به نوشتن کتاب کرد.
«لورن براون» همیشه میدانست که میخواهد تصویرگر کتاب کودکان باشد. او متولد و ساکن آمریکا است.