دختری بازیگوش به هشدارهای مادرش دربارهی بهداشت به ویژه مساله ی مهم شستن دستها توجه نمیکند و هر کدام از هشدارها را با دلیل های ویژه ی کودکانه و با ذهنیتی که کودک از بهداشت دارد، رد میکند. نویسنده با ظرافتی خاص، ضمن بر شمردن نکته های بهداشتی، به لزوم شستن دستها به شکلی غیر مستقیم اشاره میکند.
کودک میکربهایی را که مادرش میگوید، نمیبیند اما آنها در تصویرها کاملاً سرحال و مشغول انجام وظیفهاند. کودک، آب رودخانه را پاک میداند، اما در بالا دست....
کودک خرگوشها را نرم و تمیزمی داند، اما تصویرها چیز دیگری نشان میدهند.
نویسنده و تصویرگر در هماهنگی کامل، متنی جذاب با آموزشی غیر مستقیم آفریده اند. تصویرگر با ظرافت تمام دلیل های شستن دستها را برای کودک به تصویر کشیده است.
در پایان، زیباترین بخش کتاب، گفتهی برخاسته از غرور کودکانهی کودک است که میگوید: "حالا ببینم.... شاید بعداً ...." این پایان باز، مخاطب را به تفکر و تصمیم گیری منطقی وامی دارد.
متن زیاده گویی ندارد و بیش تر با تصویرها با مخاطب ارتباط برقرارمی کند.