مرد روستایی شگفتانگیزترین غازی را داشت که بتوانید تصور کنید؛ او هر روز که به لانهی غاز سر میزد، با تخمی زیبا، براق و طلایی آن روبهرو میشد.
مرد روستایی تخم طلای غازش را به بازار میبرد و آن را میفروخت و بسیار زود، پولدار شد.
طولی نکشید که حوصلهی مرد روستایی از دست غازش سر رفت، زیرا غاز او در هر روز، تنها یک تخم طلا میگذاشت. کشاورز نمیتوانست خیلی زود ثروتمند شود.
یک روز مرد روستایی پس از این که پولهایش را شمرد، با خودش فکر کرد اگر غاز را بکشد، همهی تخمهای طلا را میتواند از شکم آن درآورد. پس این کار را انجام داد، ولی حتی یک تخم طلا هم در شکم غاز پیدا نکرد، و به این ترتیب غاز ارزشمند مرد روستایی کشته شد.
کسانی که ثروت فراوانی دارند، زیادهخواهی میکنند و همه چیزشان را از دست میدهند.