آلیس از بیکار نشستن کنار خواهرش در کنار رودخانه، خسته میشود. کتابی که خواهرش مشغول خواندن آن است، نه تصویر دارد و نه گفتوگو. آلیس متوجه خرگوشی سفید میشود که جلیقهای برتن و ساعتی جیبی دارد و زیر لب با خودش حرف میزند و میرود.
او به دنبال خرگوش وارد سوراخ او میشود و به سرزمین عجیبی میرسد که در آن نوشیدنیهای جادویی، اندازهی موجودات را تغییر میدهند؛ جانورانی عجیب در مسابقهای شرکت میکنند که نه آغاز دارد و نه پایان که کسی در آن برنده شود؛ کرم ابریشم مشغول اندرز دادن است؛ خرگوش بهاری و کلاهدوز خل وچل در مهمانیهای چای رفتار عجیبی از خود نشان میدهند؛ گربهی چشایر کمرنگ و از نظر نهان میشود؛ شاه و شهبانوی دل دادگاهی مسخره برپا میکنند و ... .
این اثر ماندگار که بیش از صد سال از تالیف آن میگذرد و به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شده و فیلمها و تئاترهای مختلفی براساس آن ساخته شده، همچنان ماندگار و خواندنی است. داستانی سرشار از تخیل ناب کودکانه، برخوردار از جوهر کودکی و شادی کودکانه، پذیرش شگفتیها که با شادابی و گاه با کنجکاوی دربارهی آنها درمیآمیزد. دنیای آلیس دنیای خواب است و دنیای کودکی، دنیای خواب یک کودک. آلیس در سراسر ماجراهایش در این سرزمین شگفت، کارهایی برای شناخت هویت خویش انجام میدهد. لوئیس کارول که یک استاد ریاضیات دانشگاه آکسفورد بوده است، در یک نیمروز تابستانی سال ۱۸۶۲، هنگام قایق سواری با چند کودک، برای سرگرم کردن آنان فیالبداهه داستانی ساخت و تعریف کرد که چند روز بعد آن را به رشتهی تحریر درآورد که پس از چاپ، ستایشگران فراوانی پیدا کرد. زبان گیرا، استفاده از هیچانهها، تصاویری سیاه و سفید و مناسب با متن و ترجمهی روان آن این داستان تخیلی را زیباتر و جذاب تر مینماید.