اگوست ده ساله که به سبب بیماری چهرهای نابهنجار دارد تا کلاس پنجم در خانه درس خوانده و به مدرسه نرفته است. سرانجام پدر و مادر با وجود نگرانی تصمیم میگیرند او را به مدرسهای خصوصی بفرستند.
ورود او به مدرسه با مشکلات و دردسرهای فراوانی همراه است اما اگوست سرانجام با مقاومت در برابر رفتارهای توهین آمیز و مهربانی، صبوری و گذشتاش شگفتی میآفریند و بیشتر شاگردان کلاس را شیفته و طرفدار خود میکند.
داستان برای کودکانی با نیاز ویژه پیشنهاد میشود.
کاش هرروز خدا هالوین باشد
کاش هر روز خدا هالوین باشد. باید بهاندازهی آگوست زشترو باشی تا چنین آرزویی به دلت راه پیدا کند. در روز جشن هالوین، آگوست میتواند لباس مبدل بپوشد و مثل آدمی عادی همهجا برود بیآنکه نگران قیافهی زشتش باشد. آگوست زشت به دنیا آمده است، آنقدر زشت که خانوادهاش او را تا مدتها از چشم مردم پنهان میکردند. مادرش حتی اجازه نداد آگوست به دبستان برود و خودش به او درس داد. تا سن رفتن به مدرسهی راهنمایی، هشت عمل جراحی روی صورتش انجام دادند، اما باز بچهها از تماس با او وحشت داشتند. بااینکه پدر و مادر و خواهر آگوست مثل خورشید دور او میچرخیدند، اما بچههای مدرسه حتی حاضر نبودند کنار او بنشینند. سفارشهای اخلاقی و انسان دوستانهی آقای مدیر هم کاری از پیش نمیبرد. آگوست به خاطر قیافهی زشتش رنج میکشید و تنها و منزوی بود. رمان شگفتی داستان تلخ، پیچیده و درعینحال شگفتانگیز از انزوا درآمدن و اجتماعی شدن نوجوانی بهشدت زشترو است. عوامل گوناگونی دستبهدست هم دادند تا این اتفاق بزرگ انسانی رخ داد. آقای مدیر با قانون خاص خودش-اگر ما در زندگی کمی مهربانتر از آنچه لازم است باشیم، دنیا گلستان میشود. مهربانیهای بیدریغ خانوادهاش و رفتار شجاعانه و واقعبینانهی برخی از همکلاسیهایش همه و همه کمک کردند آگوست زندگیای عادی پیدا کند؛ اما آنچه بیشتر از بقیه آگوست را از تنهایی و انزوا بیرون آورد، خود او بود. کتاب شگفتی تجربهای شگفتانگیز است از موفقیت یک انسان ناقصالخلقه.
اینکه چطور و چگونه آگوست دوستی و رفاقت همکلاسیهایش را جلب کرد، بر انزوا و طردشدگیاش چیره شد و به نوجوانی عادی و موفق تبدیل شد، ماجراهایی آموزنده و هیجانانگیز دارد که در این رمان میتوانید بخوانید.
اگر در بین اطرافیان خود بچهای را میشناسید که به دلیل نقص عضو یا هرگونه تفاوت دیگری از جمع دوستان و هم سن و سالهایش کنارهگیری میکند یا ظاهرش بهگونهای است که بچهها او را در جمع خود نمیپذیرند با حرفهایشان تحقیرش میکنند، کتاب شگفتی را به آنها معرفی کنید.
این کتاب را فرح بهبهانی هم ترجمه کرده و نشر پیدایش آن را با عنوان اعجوبه منتشر کرده است.