انقلاب سال ۵۷ فریبا کلهر هفده ساله بود و زندگیاش تحت تأثیر همین انقلاب سمت و سویی خاص به خود گرفت.
او چهارم شهریور ۱۳۴۰ در تهران و در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد و هفتمین فرزند خانواده است. سالی که دیپلم گرفت و آرزوی رفتن به دانشگاه داشت انقلاب فرهنگی باعث تعطیل شدن دانشگاهها شد. فریبا کلهر خیلی اتفاقی سر از کانون پرورش فکری درآورد و در نوزده سالگی مربی فرهنگی کتابخانهٔ شماره سه کانون و بعد کتابخانهٔ شماره بیست شد. قرار گرفتن در محیط کتابخانه و برخورد با کودکان و انجام فعالبت های فرهنگی مثل کتابخوانی قصه گویی و معرفی کتاب باعث شد با صدها کتاب کودک و نوجوان آشنا شود و دست به قلم ببرد. اولین قصهاش را به دست یکی از دوستانش داد تا به کارشناسی در کانون پرورش فکری برساند.
همزمان آگهی کوچکی در یکی از مجلات دید که از نویسندگان دعوت به همکاری میکرد. به اتکا همان قصهای که نوشته بود آگهی را دنبال کرد و سر از منطقه ۲ آموزش و پرورش درآورد که چند شماره مجله بی کیفیت چاپ کرده بود. هنوز یک هفته از حضورش در مجلهٔ جدید نگذشته بود که پیگیر قصهای که به کارشناس کانون داده بود شد. این پیگیری منجر به ترک کار مجلهٔ آموزش و پرورش و شروع به کار در مجلات رشد شد. حضورش در کانون سه سال بود و در مجلات رشد هشت سال. قرار بود در مجلات رشد فقط کتاب و بخصوص رمان بخواند و آموزش ببیند ودر این میان اگر چیزی هم نوشت چه بهتر. دو سه ماه بیشتر از لذت رمان خوانی و حقوق گرفتن نگذشته بود که یکی از نویسندگان مجلهٔ رشد دانش آموز اعلام کرد کارش زیاد است و نمیتواند مطلب علمی برای مجله بنویسد. سردبیر به یاد فریبا کلهر افتاد و از او خواست خودش را آماده نوشتن بکند. به این ترتیب اولین مطلبی که در مجلات رشد از او چاپ شد مطالبی علمی بود که به شکل داستان و با شخصیتهای ثابت «وزوزی و زنبورک» هر ماه نوشته میشد.
سال شصت و دو دانشگاهها بازگشایی شد و کلهر در رشتهٔ علوم تربیتی دانشگاه تهران تحصیلش را شروع کرد. همزمان در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد مشغول به تحصیل شد. سال شصت و شش لیسانس علوم تربیتی گرفت و در رشتهٔ فوق لیسانس مدیریت آموزشی مشغول به تحصیل شد. اما به سبب مشکلات عاطفی فوق لیسانش را در مرحلهٔ پایان نامه رها کرد.
سال هفتاد به همکاری با سروش کودکان که هنوز راه اندازی نشده بود دعوت شد. شهریور هفتاد که اولین شماره سروش کودکان چاپ شد فریبا کلهر یکی از دو سردبیرش بود. چند سال بعد کلهر به دبیر سرویسی روزنامهٔ آفتابگردان دعوت شد. اما کارش در روزنامه بیشتر از شش ماه دوام نداشت. محیط پرهیاهوی روزنامه با روحیهاش سازگار نبود. فریبا کلهر در سال ۱۳۸۰ ازدواج کرد و دو سال بعد تنها پسرش به دنیا آمد.
کلهر تا سال ۱۳۸۳ سمت سردبیری سروش کودکان را داشت. در این سال کم کم تغییرات مدیریتی انتشارات سروش آغاز شد. اول سروش نوجوان دچار تغییر شد و بعد سروش کودکان. به لحاظ برخوردهای نامناسب و غیرفرهنگی کلهر همراه همسر و تنها فرزندش به کانادا مهاجرت کردند و تا کنون در این کشور زندگی میکند.
اگر شروع فعالیت حرفهای فریبا کلهر را سال ۶۲ و ورود به مجلات رشد درنظر بگیریم حدود سی و پنج سال است که او برای کودکان و نوجوانان مینویسد. حاصل کار او بیش از بیست رمان کودک و نوجوان و صدها قصه و مطلب آموزشی و بازنویسی و ترجمه است. تعداد کتابهای چاپ شدهٔ او به بیش از ۱۵۰ جلد میرسد که بسیاری از آنها مجموعه قصه هستند. به لحاظ همین کمیت قصههاست که به او لقب «بانوی هزار قصه» داده شده است.
در سالهای بعد فریبا کلهر قلم خود را در رمان بزرگسال آزمود و تا کنون پنج رمان بزرگسال به چاپ رسانده است.
فریبا کلهر جوایز معتبر متعددی را از آن خود کرده است. از جایزه کتاب سال که تاکنون دوبار دریافت کرده تا نشان ماه و تقدیر نامههایی از کانون پرورش و مجلهٔ سروش نوجوان و مجلهٔ سلام بچهها و جایزه پروین و...وده ها جایزه و دیپلم افتخار. او در سال ۱۳۹۱ بعد از دریافت دو لوح تقدیر جایزه پروین برای رمان بازگشت هرداد و قصههای نارنجی اعلام کرد برای فرصت دادن به نویسندههای جوان و تازه کار کتابهایش را کاندیدای هیچ جایزه داخلی نکنند.
آثار فریبا کلهر:
مرد سبز شش هزار ساله - رمان نوجوان
فرشته ی آیینه پوش - رمان کودک