گزارش همایش ادبیات کودک و دیگری

سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» روزهای ۲ و ۳  آبان ماه ۱۳۷۹ برگزار شد.

در این همایش با سخنرانی گروهی از کارشناسان ادبیات کودک و حوزه‌های مرتبط و ارائه نزدیک به ۲۳عنوان مقاله به مفهوم «دیگری» و انعکاس آن در ادبیات کودک پرداخته شد. لیز پیج مدیر اجرایی دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان (ای بی)، علی‌اصغر سیدآبادی، دکتر علیرضا کرمانی، دکتر عبدالرحمن نجل رحیم، محسن هجری، دکتر مهدی یوسفی، دکتر مصطفی مهرآیین، حمیدرضا شاه‌آبادی و دکتر حسام سلامت سخنرانان مدعو همایش «ادبیات کودک و دیگری» بودند که هر یک از منظری به مفهوم «دیگری» پرداختند. در این همایش همچنین با همکاری جایزه لاک‌پشت پرنده کتاب‌شناسی با موضوع «دیگری» شامل ۷۷ عنوان کتاب تهیه شد.

این همایش با سخنرانی نوش آفرین انصاری، دبیر شورای کتاب کودک آغاز شد. او هدف از برگزاری این همایش را پرداختن به ابعاد گسترده ادبیات کودک و درآمدزایی برای بقای شورای کتاب کودک عنوان کرد. دبیر شورای کتاب کودک در ادامه سخنانش اعلام کرد که فراخوان همایش به انگلیسی ترجمه شده است و به ۸۰ کشور فرستاده شده است و آن را نمونه از یک دیپلماسی فرهنگی خواند.

سیدآبادی سخنران بعدی افتتاحیه همایش، با بیان اینکه دیگری یک تعریف ذاتی ندارد، گفت: در واقع ما دیگری دیگرانیم، جایی که ایستاده‌ایم، تعیین می‌کند چه کسی «دیگری» است. او در بخشی از سخنانش مطرح کرد که مفهوم دیگری در کتاب‌ها چگونه در ذهن کودکان پدیدار می‌شود؟ آیا از نظر آن‌ها کسی که زبان و دینش فرق می‌کند «دیگری» است. باید ببینم «دیگری» چگونه ساخته می‌شود. اما آیا کودکان مثل ما قضاوت می‌کنند؟ ما به عنوان مسلمان، شیعه و... نسبت به دیگران تجربه داریم اما کودکان این تجربه را ندارند. خوانش کودکان نوعی از خواندن است که قضاوت در آن وجود ندارد. «دیگری» زمانی شکل می‌گیرد که ما نسبت به چیزی سوگیری داشته باشیم.

در ادامه حسین شیح رضایی، با اشاره به سه آزمایش معروف در حوزه روان شناسی شناخت گفت: این آزمایش‌ها و آزمایش‌های بسیار دیگر نشان می‌دهد که متاسفانه به دلایل زیادی از جمله دلایل زیستی و تکاملی مغز ما به گونه‌ای ساخته شده است که ما انرژی، ارزش و تمرکز بیشتری روی کسانی داریم که از خودمان می‌دانیم. به نظر می‌رسد که اخلاق و ادبیات نقش خیلی مهمی در اینجا ایفا می‌کنند تا این مرز را که تمایل طبیعی ماست بردارند.

لیز پیج، مدیر اجرایی دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان، سخنران خارجی مدعو این همایش با بیان اینکه موضوع این همایش تناسب زیادی با کار این دفتر دارد، گفت: این دفتر از سال ۱۹۵۳ زمانی که بعد از جنگ جهانی دوم اروپا درگیری دیگری و دشمن بود، تشکیل شد. همدلی با دیگران با طریق کتاب‌های باکیفیت ایجاد می‌شود و یکی از اهداف ای بی ترویج این کتاب‌هاست. لیز پیج در ادامه گزارشی از فعالیت‌های این دفتر ارائه داد و در پایان گفت که همه ما «دیگری» هستیم. اما هدف مشترکی داریم بنابراین همه ما یکی هستیم.

در ادامه در دو روز حدود ۲۳ مقاله در ۶ پنل ارائه شد.

پنل اول: مباحث نظری

پنل دوم: «دیگری» در رسانه‌های جدید

 پنل سوم: بررسی‌های موردی (رمان)

پنل چهارم: بررسی‌های موردی (داستان)

پنل پنجم: بررسی‌های موردی (ادبیات کهن)

 پنل ششم: «دیگری» در مقام شهروند

علیرضا کرمانی نخستین سخنران پنل اول بود. در توضیح مقاله خود با عنوان «طرد کودکان در دنیای مدرن» گفت: صاحبنظران حوزه مطالعات کودکی و نوجوانی در بحث تاریخ کودکی و نوجوانی به دو گروه کلی تقسیم می‌شوند؛ آن‌هایی که به تداوم در تاریخ معتقد هستند و آن‌هایی که همچون فوکو، معتقدند تاریخ مجموعه‌ای از گسست‌هاست. بر اساس نظر فوکو، گفتمان، ساز و کاری برای طرد در دنیای مدرن است. او در مجموع و در یک دسته‌بندی کلی از شیوه‌های طردکننده گفتمان، این شیوه‌ها را به دو دسته کلی شیوه‌های طردکننده‌هایی که از بیرون اعمال می‌شوند و شیوه‌هایی طردکننده‌هایی که از درون اعمال می‌شوند.

کرمانی ادامه داد: فوکو در توضیح شیوه‌های طردکنندهای که از بیرون اعمال می‌شوند، به سه شیوه ممنوعیت، تقسیم بندی و نخواهندگی و حقیقت و خطا اشاره می‌کند؛ اما شیوه‌های طرد کننده‌ای که از درون اعمال می‌شوند، شیوه‌هایی هستند که گفتمان از طریق آنها بر خودشان نظارت می‌کند.

کرمانی بیان کرد: در جمع بندی ویژگی‌های پدیده‌های گفتمانی می‌توان گفت که پدیده گفتمانی پدیده‌ای است که اولاً تاریخی باشد و ثانیاً محصول سازوکار طرد باشد. در این مقاله تلاش شده با قرار دادن پاره‌ای از اسناد دانش کودکی و نوجوانی، در پروبلماتیک فوکویی گفتمان، نشان داده شود که کودکی و نوجوانی در دنیای مدرن پدیده‌ای است با ماهیت گفتمانی.

رویا یدالهی شاه‌راه، از دیگر سخنرانان این همایش، در توضیح مقاله خود با عنوان «بازنگری در مفهوم دگر بود کودک در ادبیات کودک بر مبنای روان‌شناسی اگزیستانسیال (روایت ارنستو اسپینلی)» گفت: در نظریه‌پردازی‌های مربوط به فلسفه ادبیات کودک، طرح مفهوم کودک به منزله دیگری، معمولاً محمل نوعی جهت‌گیری سلبی و منفی نسبت به ادبیات کودک می‌شود. ابتدا مفهوم دیگری در شکل یکی از سازه‌های جهان بینی مطرح و سپس، در این بافت رابطه بزرگسال، کودک در متن ادبیات کودک به منزله تقابل خودسازه-دیگر سازه از نو تعریف می‌شود. بر اساس این تعریف، کودک در عین دیگری بودن، گسسته از بزرگسال نیست. در حیطه ادبیات کودک این رابطه در انواع گوناگونش، نوعی از جهانش است که هر رویکردی به آن معنا، معنایی را از این تجربه بر می‌گزیند و فرادید می‌آورد که لزوما ناقص و به نوعی تحریف آن است. با این همه، گریزی از این معناسازی نیست. بدین سان، در خلق ادبیات کودک و نظریه و نقد ادبی، این مساله به این معنا است که آثار تولید شده در این حوزه نیز همواره در حال ساختن و استخراج معانی از تجربه مواجهه خود با کودک هستند و هر معنایی ضرورتاً فقط تا حدی به کل این تجربه وفادار است و همواره آن را تحریف می‌کند.

مریم محمدخانی هم در توضیح مقاله خود با عنوان «دیگری سازی، دیگری زدایی» گفت: در بررسی کتاب‌های تالیفی و ترجمه‌ای که برای کودکان و نوجوانان منتشر می‌شود درباره نمایش «دیگری» به نکته‌هایی همچون چگونگی تعریف «دیگری»، اینکه آیا هر شخصیتی که در نکته‌ای با عرف یا نرم جامعه تضاد داشته باشد، «دیگری» است؟ هر کودک و نوجوانی که در خانواده‌ای زندگی کند که از الگویی جز پدر، مادر و فرزند تشکیل شده باشد، «دیگری» است؟ هر کودکی که شرایط متفاوتی نسبت به افراد محیط اطرافش داشته باشد، نقش «دیگری» به خود می‌گیرد؟، به چشم می‌خورد. هر کودکی که از محیطی مالوف به محیطی جدید پا بگذارد، بیماری جسمی یا ذهنی داشته باشد و... «دیگری» است. او باید مسیری را طی کند تا دیگران به عنوان عضوی از جامعه خود او را بپذیرند. این پذیرش هم نهایتا با پذیرش این تفاوت پیش می‌آید، یعنی این تفاوت است که به، رسمیت شناخته می‌شود.

او ادامه داد: کودک یا نوجوان با وجود این تفاوت می‌تواند در گروه همسالان راه پیدا کند. با این نگاه خود این کتاب‌ها دیگری سازی می‌کنند «دیگری» را می‌سازند و در روند خود سعی می‌کنند این «دیگری» را به عنوان عضوی از جامعه بزرگتر به رسمیت ببخشند. بیشتر این کتاب‌ها واقع‌گرا هستند و معمولاً بازنمایی شرایط جامعه. اما ادبیات در ذات خود می‌تواند دیگری زدایی کند، تمام این مناسبات را برهم بزند و اصولاً مفهوم «دیگری» را به چالش بکشد. «دیگری» وجود دارد یا مفهومی بَرساخته مناسبات اجتماعی است؟ ادبیات باید بازنمای این مناسبات باشد یا می‌تواند خود مناسبات جدیدی بسازد و مفهوم «دیگری» را تغییر بدهد؟

فرزانه آقاپور، استادیار دانشگاه گیلان، زبان و ادب فارسی مقاله خود با عنوان «دیگر بودگی میان نوجوان و بزرگسال با مروری بر جلوه «دیگری» در نظام‌های نظری گوناگون» ارائه کرد و گفت: اندیشمندان دو مفهوم خود و «دیگری» را از منظرهای مختلف از جمله فلسفه، روانشناسی، نشانه شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی و سیاست بررسی و تعریف کرده‌اند. این دو در تاریخ فلسفه غرب همواره مقابل یکدیگر بوده‌اند و رابطه‌شان بر اساس دو منطقه قطبی و دیالکتیک شکل گرفته است.

او ادامه داد: رابطه تقابلی نوجوان، بزرگسال نمی‌تواند به دور از مناسبت‌های قدرت باشد و از نگاه اغلب نظریه‌پردازان، ماهیت این تقابل بر دیگر بودگی نوجوان نسبت به بزرگسال استوار است و نوجوان در وضعیت دیگرانگی به سر می‌برد و توسط ساختارهای قدرت احاطه می‌شود. اما در تحلیل مساله قدرت، نباید نوجوان را صرفاً در ارتباط با بزرگسال سنجید. بلکه تاثیر نامستقیم و سلسله مراتبی عاملان قدرت بر اجتماع، خانواده و سپس نوجوانان شایان تأمل است. نوجوان تنها بر بزرگسالانی که با او در ارتباط اند تاثیر نمی‌گذارد او در اصل بر حاکمیت و شبکه قدرت تلنگر می‌زند. دیگربودگی میان بزرگسال و نوجوان در چرخش است.

استادیار دانشگاه گیلان بیان کرد: تعریف فرهنگ و نافرهنگ بستگی به نظرگاه و موقعیت تعریف کننده دارد و برخلاف تصور رایج، بزرگسالان نیز می‌توانند در فرآیند دیگر شدگی قرار بگیرند و به دلیل امتناع از برقراری ارتباط فرهنگی میان خود و نوجوان، توسط نوجوانان به حاشیه رانده شوند. نوجوان علاوه بر برخورداری از قدرت بالقوه و ظرفیت‌های شدن، به علت داشتن گشودگی فرهنگی، در مرز فرهنگ‌های گوناگون می‌ایستد و با ورود به فرهنگ‌های مختلف و برقراری ارتباط با انواع دیگری‌ها، اعم از نژادی، فرهنگی، قومی دینی و جز آن، از امکان‌های هر یک از آنها بهره‌مند می‌شود.

آقاپور ادامه داد: بزرگسالان در مقام نویسندگان ادبیات نوجوان، هر چه به مرکز فرهنگ بزرگسالی نزدیک تر شوند، از نظر نظام فرهنگی نوجوان که از دید بزرگسال به نافرهنگ می‌گراید، به حاشیه رانده خواهند شد. بنابراین، خطر دیگرشدگی و خوانده نشدن از سوی مخاطب نوجوان، نویسندگان ادبیات نوجوان را تهدید می‌کند. نوجوان و بزرگسال، همچنان که در مسیر پیش می‌روند، ناهمواری‌های همدیگر را می‌سایند و حرکتشان را روانتر می‌کنند. بنابراین، تقابل میان آنها و برخورد فرهنگ‌هایشان نوید بالندگی پرشتابی را می‌دهد و برای پویایی هر جامعه ای این دو سوی تقابل باید باشند، باید با سودای قدرت، گفتمان‌ها را به چالش بکشند و با هم گفتمانی نو و زمان در خور بسازند.

به گفته او، اگر ادبیات خود را مهره‌ای چرخان در فرآیند کلان قدرت ببیند و دیگرپذیری داشته باشند، چندآواتر و لذت بخشتر می‌شود و کمتر درصدد تحمیل ایدئولوژی‌هایی که خود برتر می‌پندارند به نوجوانان خواهد بود. این ادبیات خواهد پذیرفت که نوجوان، در فرآیند خوانشی لذت بخش، کامل کننده او و طرف گفت‌وگوی اوست، نه ابژه‌ای که با نگاهی از بالادست به فرودست، فقط باید آموزش داده و جامعه‌پذیر شود.

او در پایان گفت: تصویر نوجوان در ادبیات نوجوان ایران با حقیقت نوجوان امروز اغلب شکاف عمیقی دارد. وقتی ادبیات نوجوان جهان به سمت گفت‌وگومندی، نگاه شبکه‌ای به قدرت، هنجارشکنی و کم کردن نگاه‌های نابرابر و نیز توجه ویژه به هرگونه اقلیتی پیش می‌رود، این گونه پاپس کشیدن از ملزومات دنیای مدرن و فروگذاشتن جانب نوجوان سبب می‌شود نوجوانان این آثار را از آن خود نکنند و به حاشیه برانند. از سویی ادبیات نوجوان ما، به دیگراندیشان کمتر پرداخته است و در توجه به جامعه‌های دیگر شده مسائلی مانند فقر و افراد حاشیه‌ای شهرها و روستاها بیشترین اولویت را داشته‌اند. توجه به ادبیات زنان نیز از زاویه‌هایی نو در تقابل با ادبیات مردانه در سال‌های اخیر مدنظر نویسندگان بوده است اما بسیاری از دیگری‌ها از جمله دیگری‌های نژادی و قومی، اقلیت‌های دینی و مذهبی، بیماران خاص و کودکان کار، هنوز آن چنان که باید با روایتی آزادانه و صدای مستقل شان در رمان‌ها و داستان‌های نوجوان حضور نیافته‌اند.

شیرین احمدی نیز در این همایش در توضیح مقاله خود با عنوان «هویت ملی و دیگری در متون تالیفی و ترجمه‌ای ادبیات کودک و نوجوان» گفت: هدف از پژوهش حاضر بررسی «خود» و «دیگری» از منظر هویت ملی در متون ترجمه ای و تالیفی ادبیات کودک و نوجوان و نیز میزان پرداختن به آنها در این متون بوده است. به منظور دست یابی به این هدف، پیکره ای از یک زبانه، متشکل از رمان‌های پرفروش واقع گرای موجود در بازار کتاب  ایران، شامل ۸ رمان ترجمه‌ای و ۸ رمان تالیفی نوجوان انتخاب شده است. سپس ۱۰۰ صفحه اول هر کدام از این رمان‌ها، جمعاً حدود ۴۶۰ هزار کلمه، به دقت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد در رمان‌های ترجمه‌ای، هویت ملی «خود» با ۶۲/۸۸ درصد بیشترین فراوانی مصداق‌های هویت ملی استخراج شده را به خود اختصاص داده است. مصداق هویت ملی دیگری تنها ۳۷/۱۱ درصد از نمونه‌ها را دربرگرفته بودند. در رمان‌های تالیفی بررسی شده، ۷۹/۶۰ درصد از نمونه‌های استخراجی مربوط به خود و ۲۰/۳۹ درصد از آنها مربوط به دیگری  بودند.

احمدی عنوان کرد: با توجه به نتایج به دست آمده، می‌توان نتیجه گرفت در رابطه با هویت ملی، اولویت متون ترجمه ای هویت ملی خود است. علاوه بر این در بسیاری از مواردی که نمونه‌های هویت ملی دیگری در رمان‌های ترجمه ای استفاده شده اند، از آنها برای پر رنگ تر ساختن هویت خود بهره برده شده است اما در رمان‌های تالیفی این ویژگی به چشم نمی‌خورد.

او در پایان گفت: درحالی که انتظار می‌رود هر کتاب توجه ویژه‌ای به هویت ملی خود داشته باشد، متون تالیفی ایرانی هر دو هویت خود و دیگری را بازتاب می‌دهند. به عبارت دیگر، حتی ادبیات تالیفی ایرانی نیز هویت غیر ایرانی را پر رنگ کرده است. همچنین، با توجه به فراوانی قابل توجه نمونه‌های هویت غیر ایرانی در رمان‌های تالیفی بررسی شده، به نظر می‌رسد ادبیات تالیفی ایرانی تا حدودی از ادبیات ترجمه‌ای الگوبرداری کرده است. با توجه به اهمیت انکارناپذیر ادبیات کودک و نوجوان و نقش آن در هویت‌سازی کودکان لازم است آگاهانه‌تر به نگارش و ترجمه این آثار پرداخته شود.

 در دومین پنل همایش «ادبیات کودک و دیگری» با عنوان «دیگری در رسانه‌های جدید»، درسا امرائی درباره مقاله «هم‌سنجی جایگاه «خود» و «دیگری» در انیمیشن‌های «زال و سیمرغ» و «هفت شهر» با تکیه بر آرای میخائیل باختین» که به صورت مشترک با امیر علی نجومیان نوشته است، گفت: در این پژوهش با هم سنجی دو انیمیشن «زال و سیمرغ» که بر اساس بازنویسی شاهنامه ساخته شده و «هفت شهر» که یک اثر بازآفرینی شده است، امکانات و محدودیت‌های آثار اقتباسی بررسی شده است. با مقایسه دو شیوه مهم اقتباس برای کودکان و نوجوان، یعنی بازنویسی و بارآفرینی، نشان داده می‌شود که هر کدام منجر به تولید ویژگی‌های محتوایی متفاوتی می‌شوند و نسبت به مسئله «خود و دیگری» رویکرد متمایزی دارند.

او در سخنانش گفت که یافته اصلی این پژوهش آن است که در آثاری که به طور مستقیم و با وفاداری به متن اصلی بازنویسی می‌شوند، فضای تک ساحتی ادبیات کلاسیک سعی در حذف دیگری دارد و امکان تولید یک متن چندصدایی را منتفی می‌کند.

پس از آن محیا برکت مقاله خود را با عنوان «بازنمایی مفهوم دیگری در بازی‌های دیجیتالی» ارائه کرد و گفت: این نوشتار درصدد پاسخ به این سوال است که جایگاه دیگری در بازی‌های دیجیتالی چیست، نحوه بازنمایی آن در بازی‌های دیجیتالی چگونه است و فرآیند دیگری سازی در یک رسانه دیجیتال تعاملی چگونه صورت می‌گیرد. بر این اساس، نظریات استوارت هال در زمینه بازنمایی دیگری در رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفته که معتقد است هویت فرهنگی در چارچوب بازنمایی شکل می‌گیرد و خارج از فضای بازنمایی، فرهنگ امری رها شده در خلا است.

او در پایان گفت: نتایج تحقیق نشان می‌دهد مفهوم دیگری از یک سو با خلق فضاهایی رقابت جویانه و مبتنی بر تفاوت‌های فکری، قومیتی، نژادی و با ایجاد فضای ایران هراسی و غرب هراسی کنش حذف و جنگ را مورد توجه قرار می‌دهد و دیگری به سان هویتی که همچون ما نمی‌اندیشد و رفتار نمی‌کند باید با غلبه خیر بر شر از بین برود از سوی دیگر، در بازی‌هایی که فضایی مبتنی بر جنگ هراسی و همدلی دارند دیگری به سان هویت تعریف شده است که باید با او کنش‌های مسالمت جویانه داشت و درصدد نجات و کمک او برآمد.

مقاله‌های «کودک و دیگری: تحلیل فیلم باشو غریبه کوچک از دیدگاه نظریه مهاجرت» نوشته بهاره سقازاده و سید شهاب‌الدین ساداتی، «دیگری و مغز پژوهی امروز و لزوم به کار گیری آن در ادبیات کودک» نوشته عبدالرحیم نجل رحیم، «بخشش آزارگر یا دیگرسازی از او؟ خوانش تصویر آزارگر در اپلیکیشن میچکا» نوشته آزاده خلیفی و «دیگری» روایت شده در پویانمایی‌های آمریکایی: بررسی موردی «من نفرت‌انگیز ۲» نوشته حمیده نعمتی لفمجانی، از دیگر مقاله‌های ارئه شده در این پنل بودند.

در پنل سوم همایش «ادبیات کودک و دیگری» هم که با عنوان «بررسی‌های موردی (رمان)» تشکیل شد، فرناز ملکی سروستانی در توضیح مقاله خود با عنوان «پدر-دیگری: بررسی انواع دیگر بودگی در رمان‌های فقط بابا می‌تواند من را از خواب بیدار  کند و زیبا صدایم کن»، گفت: مفهوم دیگری یکی از مفاهیم بنیادین و پیچیده فلسفی است که به وسیله باختین وارد حوزه ادبیات و نقد ادبی شده است. ردپای این مفهوم را در تمام ابعاد زندگی انسان از جمله اجتماع، اخلاق، سیاست، ادبیات و...می توان یافت و از ورای آن به افق‌هایی تازه در پیوندهای انسانی و مناسبات آنها برقراری روابط دو سویه، همدلانه و برابر دست یافت.

او ادامه داد: در اغلب این رمان‌ها، مقوله «جنگ» خود به مثابه «دیگری» جلوه‌گری می‌کند و نویسنده  آن را عاملی می‌داند که باعث ایجاد بی‌ثباتی و به هم ریختن ثبات پیشین جامعه می‌شود. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که در این دو رمان «دیگری» و «دیگر بودگی» به گونه ای متفاوت از سایر رمان‌های مربوط به حوزه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بازنمایی می‌شود و مخاطب با چهره ای متفاوت از جنگ و آسیب‌هایش روبه رو می‌شود.

ملکی در پایان گفت: در دو رمان تحلیل شده در این پژوهش پرده از رخ «دیگری» هایی برداشته می‌شود که به ندرت دست مایه‌ای برای آفرینش اثر ادبی خلاق کودک و نوجوان بوده‌اند. از برجسته‌ترین جلوه‌های دیگری در این دو رمان می‌توان به دیگر بودگی پدر اشاره کرد که نقطه عطف که دو رمان محسوب می‌شود و مابقی دیگر بودگی‌ها در حاشیه این دیگری بزرگ تعریف و توصیف می‌شود.

از دیگر مقاله‌های ارائه شده در سومین پنل همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» مقاله «جستجوی هوت و دیگری؛ مطالعه جامعه شناختی پنج داستان کودک و نوجوان» نوشته سارا صدیق بود که وی در توضیح مقاله خود گفت: مفهوم هویت از مفاهیم ساده و در عین حال پیچیده ای است که می‌توان آن را در گستره‌های گوناگون زندگی اجتماعی جست و جو کرد. از تعاملات روزمره فردی و موقعیت‌هایی که هویت شخصی مود تردید و پرسش قرار می‌گیرد تا چالش‌های نتاقشه برانگیز اجتماعی و سیاسی که هویت اجتماعی نیز بدل به موضوعی برای بحث و گفت و گو می‌شود.

صدیق ادامه داد: این پژوهش بر اساس مطالعه جامعه شناختی پنج داستان تالیفی ناهی، قلب زیبای بابور، طبقه هفتم غربی، عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی و یک جعبه پیتزا برای ذائقه کباب شده که همه آثار برگزیده و تقدیری جمشید خانیان هستند، صورت گرفته است. با تحلیل و تفسیر داستان‌های فوق در چارچوب نظری طرح شده، نقش ادبیات به عنوان میانجی میان خود و دیگری جهت شکل‌گیری همزیستی توام با مدارا، پذیرش، درک تفاوت‌ها و احترام به دیگری در میان هویت‌های متکثر و متنوع آشکار می‌شود.

وی در پایان گفت: انتخاب آثار فوق به نوعی تاکید بر اهمیت ویژه ادبیات کودک و نوجوان است. زیرا برنامه ریزان و سیاستگذاران فرهنگی و آموزشی به خصوص در حوزه‌های رسمی تلاش دارند با شکل‌دهی به هویت‌های فرهنگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان از پایین‌ترین سن ممکن آن‌ها را سوژه‌هایی منقاد و مطیع در جهت حفظ و پیشبرد منافع صاحبان قدرت به زغم خودشان تربیت کنند.

مقاله‌های «از دیگر خواهی تا دیگر ستیزی، تاثیر تحولات سیاسی بر ادبیات» نوشته محسن هجری، «پژواک دیگری در فرآیند هویت یابی؛ با نگاهی به رمان امپراتور کوتوله سرزمین لی لی پوت از جمشید خانیان» نوشته شیدا آرامش فرد و «چگونگی ارتباط دیگری‌ها در سه گانه اکو پم مونیوس رایان و ارتباط آنها با ساختار اجتماعی و هویتی نوجوان ایرانی» نوشته رمینه رضا زاده و ساره ارض پیما نیز در این پنل ارائه شدند.

نخستین پنل از دومین روز (پنل چهارم) سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» با حضور سید مهدی یوسفی، عادله خلیفی، مریم ساکی‌زاده، کهربائئیان و جمعی از نویسندگان و اعضای شورای کتاب کودک صبح روز پنجشنبه (۳ آبان‌ماه) در سرای کتاب موسسه خانه‌کتاب برگزار شد.

 

سیدمهدی یوسفی، اولین سخنران این پنل، به ارایه مقاله‌ای با عنوان «ادبیات کودک، کودکی و کودکانگی؛ آیا کودک «دیگری» است» پرداخت و گفت: در این گفتار سعی دارم توضیح دهم که چرا کودکی به این معنی که در ذهن ماست ربطی به ادبیات کودک ندارد و کودکی چه نسبتی با ادبیات کودک و به طور مشخص با مفهوم دیگری دارد. مفهوم کودکی را به معنی ادبیات کودک نمی‌توانیم ببینیم و به جای آن از مفهوم دیگری به نام کودکانگی استفاده می‌کنیم.

 

او ادامه داد: در سال‌های اخیر حوزه روبه رشدی به اسم حوزه مطالعات کودکی داریم که یک سری مطالعات بینارشته‌ای در مورد این مساله است که کودکی چگونه در جامعه شکل می‌گیرد. تصور این است که کودکی چیزی نیست که قابل تعریف آن و جهان‌شمول باشد یعنی کودکی فارغ از بعد بیولوژیک، یک بعد فرهنگی دارد و در مطالعات کودکی درباره آن بعد فرهنگی و نهایت درباره پیوندهایی که بعد فرهنگی با بعد زیست‌شناسی برقرار می‌کند بحث می‌شود. این شکل ادبیات و رویکرد ضرورتاً به ادبیات کودک نمی‌پردازد و درباره چیزهایی متفاوتی صحبت می‌کند، معمولا بحث‌های اجتماعی ـ تاریخی هستند که در آنها مفهوم کودکی ذره ذره ساخته می‌شود.

یوسفی ضمن بیان اینکه مطالعات کودکی با ادبیات کودک پیوند دارد، اضافه کرد: تعریف پیشاپیش مطالعات کودکی از خودشان این بود که یک کار بینارشته‌ای است؛ به این دلیل که آنها اصلا تصور نمی‌کردند که کودکی تنها یک راه ساخته نمی‌شود، به همین دلیل اگرچه این شکل مطالعات بینارشته‌ای با ادبیات کودک پیوند خورد ولی هرگز بخشی از ادبیات کودک نشد و به این معنی ادبیات کودک هم نمی‌تواند بخشی یا شامل مطالعات کودکی باشد به این معنی که وقتی در مورد مفهوم کودکی در جامعه‌ای مثل ایران صحبت می‌کنیم نهادها و بخش‌های مختلفی در تعریف مفهوم کودکی نقش دارند در نتیجه مفهوم کودکی صد در صد در ادبیات کودک ساخته نمی‌شود و از طرف دیگر ادبیات کودک صرفا روی مفهوم کودکی استوار نیست.

سخنران نشست ضمن اشاره به اینکه ادبیات خودش برای عملی شدن به چیزهای دیگری احتیاج دارد که از کودکی فراتر می‌رود، اضافه کرد: باید از این تصور که مطالعه کودکی دقیقا با مطالعه ادبیات کودک یکسان است فاصله گرفت البته یک چیز بین آنها مشترک است و آن هم کودک است. اینجاست که پای مساله «دیگری» به میان می‌آید. در مطالعات کودکی ما به طرز خیلی جدی به دنبال کودک به‌عنوان دیگری، یک فرد حاشیه‌ای، یا درجه دوم هستیم که در ادبیات کودک هم با نظریاتی مواجه هستیم که کودک را به عنوان موجود سرکوب‌شده، حاشیه‌ای شده یا دیگری نگاه می‌کنیم.

 یوسفی ضمن برشمردن تقابل‌های میان کودکی و بزرگسالی از دیدگاه ژاکلین رز یا دوگانه شرق و غرب توسط ادوارد سعید، اظهار کرد: تصور من این است که تفاوت جدی‌ای میان کودکی و این نوع دوگانه‌ها هست در عین حال که منظورم این نیست که کودکی سرکوب یا حاشیه‌ای نمی‌شود؛ ولی به هرحال کودکی با بزرگسالی پیوند دارد، فرایندی است که باید طی شود تا به بزرگسالی برسد. در نتیجه بزرگسالی آینده کودک است نه نقطه مقابل کودک.

 

او ضمن اشاره به دوگانه‌هایی که نسبت به کودک و کودکی وجود دارد و افرادی که در این باره کار کرده‌اند گفت: ادبیات کودک بیشتر از اینکه نشان‌دهنده دو قطب متضاد کودک و بزرگسال باشد، نشان‌دهنده فضایی بینابینی، کودک و بزرگسال یا فضای دورگه کودک و بزرگسال است. ظرفیتی در این بحث‌ها هست که در دو نکته خود را نشان می‌دهد، یکی اینکه ما می‌توانیم به جای مرز کودکی و بزرگسالی از چیز دیگری مثل سرحدی که میان کودکی و بزرگسالی است حرف بزنیم، فضایی که کودکی یا کودکانگی و بزرگسالی هر دو در آن نقش بازی می‌کنند. ظرفیت دیگر این است که توضیح دهیم کودک به‌عنوان یک عنصر فعال چطور در خواندن ادبیات کودک چیزی را از آن در ذهن خود می‌سازد که ضرورتا در لحظه تالیف اثر ادبی وجود ندارد؛ در نتیجه فراتر از ساخت‌هایی می‌رود که یک مولف در آن اسیر است.

 

این سخنران در ادامه به بحث کودکی و تاثیری که بر ادبیات کودک می‌گذارد و بالعکس آن پرداخت و ضمن اشاره به نظریه‌های مرتبط با آن اضافه کرد: به عقیده من نگاه کردن به فعالیت در مرز و نقاط تقاطع دو وصیت اصلی است که ما را از دوگانه کردن کودک و بزرگسال و در نتیجه از افتادن به این دام که غیرانتقادی باشیم، محفوظ می‌دارد. اما وقتی به طور مشخص وارد بحث ادبیات کودک می‌شویم خیلی واضح است باید در مورد یک مفهوم محوری یعنی مخاطب مستتر توضیح داد.

 

یوسفی مخاطب مستتر را چندلایه خواند و افزود: بین مخاطب مستتری که در ذهن نویسنده است با آن کسی که در متن است و مخاطب مستتر ذهن خواننده تفاوت است و باختین بین این سه تمایز می‌گذارد. وقتی شما در مورد ادبیات کودک حرف می‌زنید اینکه شما کودک را چه فرض کرده‌اید یا اینکه خواننده‌ها چه فرضی از کودک دارند نقطه اتصال ادبیات کودک با مفهوم کودکی است. در نهایت این بحث‌ها می‌توان گفت ۸ نقطه تقاطع پیدا می‌شود که می‌توان در آنها نگاه کرد و دید که ادبیات کودک چگونه از طریق مخاطب مستتر با بحث کودکی پیوند می‌خورد.

 

او در پایان به تفاوت کودکی و کودکانگی و بحث خودآگاهی و ناخودآگاهی پرداخت و اضافه کرد: بین سطح خودآگاه و ناخودآگاه مشخصا در ادبیات کودک تفاوت است. وقتی از سطح ناخودآگاه صحبت می‌کنیم یعنی از کودکی حرف می‌زنیم و زمانی که از سطح خودآگاه حرف می‌زنیم صحبت از کودکانگی است.

عادله خلیفی، دومین سخنران این پنل، به ارایه مقاله‌ای با عنوان «بیرون از خانه، بیرون از زبان؛ دیگری دیگری در حالا نه برنارد» پرداخت و در این باره گفت: درک‌های زمانی که ما داریم متفاوت است به همین دلیل تعریف ما از خود با درک ما از خود می‌تواند بسیار متفاوت باشد و درکی که ما از خود داریم، می‌تواند فضا و مرزهای خود را برای ما تنگ‌تر کند. یعنی ما به جایی برسیم که در جامعه به دنبال دیگری خود نگردیم. دیگری ما هم‌خون ما می‌شود و اینقدر این فضا بسته می‌شود که حتی خانواده هم می‌تواند دیگری باشد.

 او ادامه داد: در کتاب «حالا نه برنارد» ما با یک دیگری محدودشده طرف نیستیم بلکه با یک دیگری نادیده گرفته شده روبه‌رو هستیم. حالت چهره پدر و مادر در کتاب همیشه نیم‌رخ است و حتی شاهد آن هستیم زمانی که برنارد هم در صفحه وجود ندارد هیچ‌گاه به مخاطب هم تمام رخ نگاه نمی‌کنند. داستان از این قرار است که در ان صبح تا شبی که کتاب روایت می‌کند، پدر و مادر اصلا برنارد را نمی‌بینند حتی اصلا او را طرد هم نمی‌کنند.

 خلیفی در توضیح خود درباره کتاب «حالا نه برنارد» اضافه کرد: کتاب مثل فیلم‌های صامتی می‌ماند که یک‌سری تصاویر دارد و متن نوشتاری مانند صدای آن فیلم است که زیر فیلم حرکت می‌کند راوی داستان هم در متن نوشتاری کودک است. خوانش اول درباره کتاب می‌گوید پدر و مادر آنقدر به حضور کودک بی‌تفاوتند که اگر دیگری جای کودک به خانه بیاید متوجه نمی‌شوند. خوانش دوم این است که اصلا غولی وجود ندارد و خود برنارد است که به قول تبدیل شده و یک دیگری است.

این سخنران به نقش رنگ‌ها در کتاب «حالا نه برنارد» اشاره کرد و گفت: در این کتاب سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی وجود دارد و با خانواده‌ای از رنگ‌ها روبه‌رو هستیم که رنگ‌های ترکیبی هم جزو آن هستند. رنگ دیوار و فضای پشت تصویر پدر عموما قرمز، برای مادر آبی و رنگ بنفش هم که از ترکیب قرمز و آبی به وجود می‌آید رنگ برنارد است در حقیقت برنارد ترکیبی از خود پدر و مادر است یعنی آن فضای بی‌توجهی که وجود دارد از برنارد یک غول می‌سازد و مخاطب در واقع با خانواده‌ای از غول‌ها روبه‌روست. به عقیده من تمام رنگ‌ها در این کتاب نشان‌دهنده احساسات برنارد هستند نه رنگ واقعی دیوارها.

 خلیفی ضمن توضیحاتی درباره چرایی استفاده از رنگ‌های قرمز و آبی برای پدر و مادر به مشکلات ترجمه فارسی این کتاب هم اشاره کرد و افزود: در ترجمه فارسی از عنوان «حالا نه بچه» به جای «الان نه برنارد» استفاده شده است. یعنی ترجمه فارسی یک غریبگی مجدد برای برنارد به وجود آورده و برنارد را حتی از زبان هم بیرون انداخته است. در واقع از برنارد یک دیگری مجدد ساخته است. در تصویرگری کتاب هم اشتباهاتی وجود دارد که در صحنه‌ای مادر برنارد به او نگاه می‌کند در حالی که در حالت اصلی کتاب این مساله را نمی‌بینید.

 

مریم ساکی‌زاده به ارایه مقاله‌ای با عنوان «مطالعه‌ای بر افکار امپریالیستی انگلیس و بازتاب در متن و تصویر کتاب «ای. بی. سی برای کودکان میهن‌پرست» با رویکرد پسااستعماری» پرداخت و در این باره گفت: مفهوم دیگری در قلمروهای متفاوتی از نظام‌های فکری، فلسفی از پدیدارشناسی، روانشناسی، روانکاوی و از جمله نظریه پسااستعماری مطرح شده است. از منظر نظریه پسااستعماری مساله دیگری در ارتباط میان استعمارگر و ملل استعمارزده مطرح شده است.

 

او در ادامه به بیان نظریه‌های پسااستعماری پرداخت و گفت:‌ ادوارد سعید نظریه‌پرداز رویکرد پسااستعماری مفهوم دیگری را تقابل میان شرق و غرب مطرح می‌کند که شرق در مقام دیگری قرار دارد. سعید معتقد است که قبل از اینکه بخواهیم دغدغه‌های امپریالیستی و استعماری غرب را در مسایل سیاسی دنبال کنیم باید در متون ادبی و فرهنگی آنها دنبال کنیم و متون ادبی را خنثی و صرفا زیباشناسانه نمی‌داند او معتقد است نویسندگان غربی چون شکسپیر، تی اس الیوت یا جین آستین به این فرایند کمک کرده‌اند و در متون خود نشانه‌های امپریالیستی را مطرح می‌کنند.

 

ساکی‌زاده در ادامه به تصاویر و مثال‌های کتاب «ای بی سی برای کودکان میهن‌پرست» اشاره کرد و گفت: این کتاب یک کتاب آموزش الفباست که در سال ۱۸۹۹ توسط خانم مری ارنست نوشته و تصویرسازی شده و همزمان با دوران استعماری بریتانیای کبیر در زمان ملکه ویکتوریا منتشر شده است. کتاب ۲۶ حرف انگلیسی را در قالب متن و تصویر ارایه کرده و در واقع به معرفی انگلیس می‌پردازد. در آن انگلیسی‌ها را افراد جنتلمنی معرفی می‌کند که دارای ارتش بزرگ و نیروی دریایی قوی هستند که هیچ کشوری توانایی مقابله با آن را ندارد ولی در عوض انسان‌های ملل مستعمره در این کتاب افرادی فرودست و دون‌پایه مطرح می‌شوند.

مقاله‌های «کودک و دیگری: تحلیل فیلم باشو غریبه کوچک از دیدگاه نظریه مهاجرت» نوشته بهاره سقازاده و سید شهاب‌الدین ساداتی، «دیگری و مغز پژوهی امروز و لزوم به کار گیری آن در ادبیات کودک» نوشته عبدالرحیم نجل رحیم، «بخشش آزارگر یا دیگرسازی از او؟ خوانش تصویر آزارگر در اپلیکیشن میچکا» نوشته آزاده خلیفی و «دیگری» روایت شده در پویانمایی‌های آمریکایی: بررسی موردی «من نفرت‌انگیز ۲» نوشته حمیده نعمتی لفمجانی، از دیگر مقاله‌های ارئه شده در این پنل  بودند.

 سمانه کهرباییان در پنل چهارم این نشست که صبح پنجشنبه برگزار شد به ارایه مقاله‌ای با عنوان «دیگری طبقاتی در داستان‌های صمد بهرنگی» پرداخت و گفت: صمد بهرنگی مولف و نویسنده مارکسیست ایرانی است که داستان‌هایش الهام‌بخش بسیاری از کودکان در دهه‌ها و نسل‌های پس از او بوده است و بازخوانی این داستان‌ها با دید انتقادی ضروری است چراکه این داستان‌ها الگوهای ذهنی ناخودآگاه کودکان بسیاری را شکل داده و از طرف دیگر نشان‌دهنده بخش مهمی از تفکر چپ در ایران است که نتایج سوگیری طبقاتی آن در بسیاری از رویدادها و تعارضات تاریخ معاصر ما بروز یافته است.

او که در این مقاله به تحلیل ۴ داستان صمد بهرنگی یعنی «الدوز و کلاغ‌ها»، «یک هلو و هزار هلو»، «پسرک لبوفروش» و «بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری» پرداخت و گفت: در این مقاله به مفهوم دیگری در اندیشه میشل فوکو تکیه کردم و از نظریه بازنمایی استوارت حال بهره برده‌ام.

کهربائیان در ابتدا داستان «الدوز و کلاغ‌ها» را بررسی کرد و گفت: بهرنگی در این کتاب به خودی‌ها و دیگری‌ها توجه کرده است در این کتاب داستان پسری به نام الدوز بیان می‌شود که با پدر و زن‌پدرش زندگی می‌کند و مادرش طلاق گرفته و به روستایی رفته است. الدوز که تحت خشونت و ناملایمت‌های پدر و نامادری‌اش قرار دارد. با یک کلاغ دوست می‌شود و در نهایت به جایی می‌رسد که با کمک کلاغ‌ها فرار می‌کند و به شهر کلاغ‌ها می‌رود.

 او در ادامه توضیح داد: در این داستان تمام تقابل‌ها را می‌بینیم. همه صفت‌های خوب مانند مهربانی، شجاعت، مقاومت و ... در مقابل صفات بدی مانند خشونت، خرافاتی بودن، نادانی و ... قرار دارد. موضوع دیگر نحوه مشروعیت‌بخشیدن به رفتارها و اعمالی است که در باطن خوب نیستند و در قالب داستان به آنها مشروعیت داده می‌شود مانند سگ‌کشی. موضوع دیگر، صداداشتن افراد مختلف خودی در داستان است برخلاف غیرخودی‌ها یا همان دیگری‌ها که از خود صدایی ندارند. در این داستان می‌بینیم خودی‌ها مانند کلاغ‌ها می‌توانند حرف بزنند اما دیگری‌ها مانند سگ نمی‌توانند صحبت کنند.

به گفته کهربائیان در این داستان صفات مثبت بچه‌های روستایی که متعلق به طبقه رعیت هستند مانند توصیف فقر، زحمت، رنج، شجاعت، قدرشناسی و ... در تقابل با جامعه اربابی که بریز و بپاش زیادی دارند دیده می‌شود.

 وی در ادامه به داستان دیگری از صمد بهرنگی پرداخت و افزود: در داستان «یک هلو و هزار هلو» پسری به تصویر کشیده می‌شود که همراه پدرش به تهران آمده و دستفروشی می‌کند تا اینکه شتری اسباب‌بازی در مغازه‌ای توجه او را جلب می‌کند و لطیف با او دوست می‌شود در این داستان هم شاهد تقابل‌های صفات و کنش‌ها هستیم مانند تقابل سر و وضع ژولیده لطیف با ظاهر آراسته و متفاوت سایر مردم و مهمان‌ها در ضیافت.

کهربائیان در ادامه به داستان «پسرک لبوفروش» اشاره کرد و گفت: در اینجا ماجرای پسری بیان می‌شود که به همراه خواهرش در کارگاه قالی‌بافی کار می‌کند اما رئیس کارگاه به خواهرش نظر دارد و این مسأله سبب ایجاد ماجراهایی می‌شود که پسرک از درس خواندن باز می‌ماند و به دستفروشی می‌پردازد. توضیحاتی که در این کتاب ارایه شده درباره حاجی‌قلی بسیار جالب است و کلیشه‌سازی در آن به گونه‌ای است که حاجی‌قلی یا همان دیگری حتی یک صفت مثبت هم ندارد. صمد تلاش کرده صدای قربانی‌ها و کودکان محروم باشد ولی برای این کار از یک دیگری شرور و بدجنس استفاده می‌کند و هر نوع حرکت بدجنسانه‌ای را مجاز می‌داند که درباره او به کار ببرد. این مساله در آثار بهرنگی من را به یاد شرق شناسی وارونه می‌اندازد. که غرب را منحط می‌داند و می‌گوید ما خوبیم.

او افزود: مساله بعدی قدرت و ایدئولوژی است ما در آثار صمد و بررسی داستان‌های فولکلوریک شاهد دارا و ندار هستیم. صمد با ساختن «دیگری» غیرانسانی، کلیشه‌ای و اغراق‌شده از طبقات مرفه و ثروتمند و ارایه تصویری قهرمانانه و آرمانی از فقرا ادبیات حاوی کینه و نفرت به ثروتمندان را برای کودکان خلق می‌کند و هرگونه خشونت علیه این طبقه را مجاز جلوه می‌دهد و کودکان را به فقیر و ثروتمند تفکیک می‌کند و نوع خاصی از دیگری شناسایی می‌شود که برخلاف سایر دیگری‌های نژادی جنسیتی و مذهبی فرودست نیست. دیگری که از نظر موقعیت اجتماعی در موضع قدرت است.

 

سوسن پورشهرام نیز در این پنل به «ارایه تصویری از خود و شیوه‌های برساخت دیگری با مطالعه مورد آثار کودک صمد بهرنگی» پرداخت و گفت: درک خود و آشنایی با دیگری برای کودکان از جمله مفاهیمی است که می‌تواند تاثیر به سزایی در شکل‌گیری شخصیت آن‌ها داشته باشد از سوی دیگر معمولا در ارتباط با انواع دیگری است که نویسندگان ادبیات کودک مفاهیم و موضوعات خود را بسط می‌دهند.

 

این منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: صمد بیشتر به نقش آموزشی در داستان‌هایش توجه دارد و در آن خود تصویری از آنچه است که دیگران و اجتماع به شخص می‌دهند و این خود به‌وجود می‌آید. خود آئینه‌ای یا خود برساخته تشکیل می‌شود. ما یک «خود» داریم و بقیه دیگرانِ دور یا دیگرانِ نزدیک هستند. دیگران نزدیک علاوه بر اینکه تفاوت‌های با خود دارند مشترکاتی نیز دارند اما دیگری دور کاملا در تضاد با خود است. در اثار بهرنگی مانند «الدوز و کلاغ‌ها» الدوز همان خود است و تلاش می‌کند تا از این خود بیرون بیاید و به کمک دیگری نزدیک مثل کلاغ‌ها و یاشار شخصیتی دیگر به‌عنوان خود خلق می‌کند شخصیتی که سعی می‌کند به تنهایی به هدفش برسد همچنین در ماهی‌سیاه کوچولو، حلزون پیچ‌پیچی صحبت‌هایی می‌کند تا ماهی سیاه کوچولو را از سستی درآورد اما دیگری نزدیک یا مادرش او را درک نمی‌کند یا دیگرهای دور در این داستان حلزون پیچ‌پیچی را می‌کشند و در تقابل با ماهی‌سیاه کوچولو قرار می‌گیرند.

او با بیان اینکه در داستان‌های صمد دیدگاه رئالیسم وجود دارد، افزود: صمد با توجه به این دیدگاه تلاش می‌کند شخصیت اصلی با پشتکار خودش به نتیجه برسد. در داستان‌هایی که از صمد مطالعه کردم تقابل بین خود و دیگری به وضوح دیده می‌شود. دیگرانی که شخصیت داستان را درک نمی‌کنند و از ابتدا در تقابل و تضاد با او هستند.

به گفته پورشهرام، در این داستان‌ها اغلب دیگری‌ها نقش منفی دارند و معمولا خود، مظلومی است که بی‌جهت دچار ظلم شده است. مانند «کچل کفترباز»، «جوجه طلایی»، «کودکان کار»، «انسان‌های ناجی»، «انسان‌های سخاوتمند» که در آن‌ها یک خود وجود دارد که تلاش می‌کند به خواسته‌اش برسد و دیگری‌ها می‌خواهند او را از رسیدن به خواسته‌اش ناامید کنند. در واقع دیگری محملی برای بیان همه کیفیت‌های ناخوشایند و دلهره‌آور زندگی کودکان است و نویسنده برای درک بهتر بیشتر روایات برای کودکان می‌کوشد آنچه را ناخوشایند است به دیگری نسبت دهد و آنچه درست و شایسته است به خود یا همان کودک ایرانی نسبت دهد.

پنل پنجم؛ «ادبیات کهن» در دومین روز از سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» با حضور مصطفی مهرآیین، دکتر ارجی، فرزانه لطفی، لیلا کفاش‌زاده و جمعی از نویسندگان و اعضای شورای کتاب کودک روز پنجشنبه (۳ آبان‌ماه) در سرای کتاب موسسه خانه‌کتاب برگزار شد.

مصطفی مهرآیین، جامعه شناس و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، مقاله خود را با عنوان «ظهور فرهنگ، هدفی دیگر در اندیشه‌های رورتی، لویناس، کریستوا و ریکول»، ارائه داد و در این باره گفت: چهار متفکری که من به آن‌ها پرداخته‌ام، هم متفکر ادبیات و هم متفکر مفهوم «دیگری» هستند. رورتی فیلسوف متفکر آمریکایی و بیشتر پراگماتیست است، اما علاقه عجیبی به ارزش ادبیات در جهان دارد و به طور خاص متفکر «دیگری» هم هست. او در مقاله «افول حقیقت رستگاری‌بخش و ظهور فرهنگ ادبی»، از حقیقت رستگاری‌بخش حرف می‌زند و تعریف خیلی  ساده‌ای از آن دارد؛ آن هم این است که اگر می‌خواهیم این دنیا را جای بهتری کنیم، برای ساختن خود چه کاری می‌توانیم کنیم؟ و لازمه پاسخ به آن را داشتن هدف و آگاهی از اهداف دیگران می‌داند.

او ادامه داد: رورتی می‌گوید تا قبل از این که من ایده خود را طرح کنم، مبتنی بر دو الگوی دین و علم، از ما خواسته‌اند حقیقت را دنبال کنیم. او می‌خواهد به ما بگوید هر دو این الگوها ته کشیده و الان تنها الگوی نجات‌بخش انسان، ادبیات است. البته این به این معنا نیست که این الگوها کار نمی‌کند، بلکه نمی‌توانند آن کاری را که مد نظر رورتی است را انجام دهند. او راه و روش جدید برای زندگی کردن را در ادبیات می‌بینند و به اعتقاد او ادبیات از جنس تجربه زیسته است.

مهرآیین در ادامه به کریستوا پرداخت و گفت: کریستوا معتقد بود دو قشر عاشق‌ترین موجودات عالم‌اند؛ یکی داستان‌نویسان و دیگری داستان‌خوان‌ها. از نمونه‌های امر نشانه‌ای از نگاه کریستوا، صدا و لالایی مادر است. کریستوا می‌گوید منبع شناخت انسان فقط عقلانیت نیست؛ چیزهای دیگر هم هست و به همین دلیل یکی از نکات مهمی که کریستوا طرح می‌کند، این است که چگونه ادبیات از فلسفه سرپیچی می‌کند؟ یعنی ادبیات به معنای نمادی از امر نشانه‌ای دائماً جهان ما را به هم می‌ریزد.

 

وی افزود: به اعتقاد کریستوا، تنوع نباید فقط بیرونی باشد. مهم این است که این بیگانه‌های بیرونی و دیگری، در درون شما وارد شوند و آن صلح بیرونی به صلح درونی تبدیل شود. اینکه در یک جامعه خشونت پایین باشد، یا آدم‌ها در آن نمی‌جنگند، نشانه اهل صلح بودن آن جامعه نیست؛ بلکه در یک جامعه زمانی صلح خواهد بود که در درون آدم‌ها آشتی باشد، و این آشتی حاصل نخواهد شد الا زمانی که شما ادبیات بخوانید یا داستان‌نویس شوید؛ چون زمانی که ادبیات می خوانیم دیگران خود ما هستیم.

 

این جامعه‌شناس ضمن اشاره به کتاب «زندگی روایت است» از کریستوا در خصوص هانا آرنت و توضیح دیدگاه او، عنوان کرد: از نگاه هانا آرنت، ادبیات جایی است که ما تکثر به معنی تنوع را می‌فهمیم از نگاه او هم تولد کودک و هم مرگ مهم هستند. چرا که تولد هر کودک به مثابه ورود یک روایت تازه به جهان است. به گفته هانا آرنت، تولد هر کودک یک امر سیاسی است، چون آغاز یک روایت و قصه تازه است؛ البته او مرگ را هم یک امر سیاسی می‌دانست.

 

 عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه به دیدگاه‌های لویناس اشاره کرد و گفت: به گفته لویناس انسان دو ویژگی دارد، یکی حرف زدن و دیگری توان سخن گفتن است. توان سخن گفتن یعنی اینکه من بالقوه مخاطب دیگرانم و دیگران بالقوه مخاطب من هستند. به اعتقاد او توان سخن گفتن مهم است نه گفته‌ها.

 

او ادامه داد: لویناس فیلسوف دیگری است. از نگاه او مهم‌ترین موقعیت‌ها، رودررو شدن چهره به چهره با دیگران است؛ چرا که در واقع دیگری یعنی راز، یعنی مفعول بودن. از نگاه لویناس ادبیات جای بروز دیگری است که می‌تواند ما را به موقعیت‌های اخلاقی ببرد و آن چیزی که در این موقعیت مهم است، این است که دیگری، هم به تو به عنوان یک انسان رجوع می‌کند و هم اینکه احتمالا بیچاره و درمانده است. بالاترین سطح درماندگی در رابطه با دیگری، حضور یک کودک است بنابراین موقعیت‌های اخلاقی را مثل روبرو شدن با یک کودک می‌دانست.

 

مهرآیین در ادامه به پل ریکور پرداخت و بیان کرد: ریکور متفکری تحت تاثیر ژان نابر فیلسوف است. ریکور یکی از بهترین راه‌های بازیابی میل به زیستین را، رفتن به سمت دیگران و محصولات آنان می‌داند و راهکارش هم که هرمونتیک و تفسیر است. در نگاه او بازیابی میل به دیگری در خواندن ادبیات تفسیر دیگران به شکل گشوده است.

ارجی، دیگر سخنران این نشست، به ارائه مقاله خود با عنوان «مفهوم دیگری در ادبیات کودکان و خاصه افسانه‌ها» پرداخت و در این باره گفت: این نکته که مفهوم دیگری یک مفهوم سیال و لغزنده است و می‌شود از منظرهای متفاوت به آن نگاه کرد، ما را مقداری متوقف می‌کند که در ادبیات باید از چه منظری به این مفهوم نگاه کنیم؟ ولی در یک نگاه کلی باید گفت که ادبیات دیگری پرور است. یعنی اساساً می‌شود گفت که بیش از هر نحله، نظریه، مکتب، فکر و متنی، ادبیات توانسته ویژگی‌های «دیگری» را تبلور دهند و عینی و ملموس کند.

 

او ادامه داد: دو شاخصه در ادبیات می‌شناسم که مولفه‌های دیگری‌پرورند و ویژگی‌های دیگری را در ادبیات تجسم می‌بخشند. اولین شاخص این است که برخلاف تصور بسیاری که فکر می‌کنند، ادبیات یک معنای تکمیلی یا ثانویه است؛ ادبیات در حقیقت یک قاعده تشبیهی است، اساساً معنی‌ساز است و در زبان، آن مفهوم خاصی را به وجود می‌آورد که قبل از آن نبوده است. بنابراین می‌توان گفت ادبیات فرم و ساختار زبان را آگاهانه می‌شکند و این شکستن، محصول یک اتفاق ساده نیست. اولین ویژگی اساسی ادبیات این است که  فرم‌شکن، قاعده‌شکن، هنجارشکن و برجسته‌ساز است و این برجسته‌سازی در ذات و جوهره زبان است، نه در واژه کلمه و ساخت نحوی.

 

ارجی اضافه کرد: ویژگی دوم ادبیات بر اساس همان قاعده اول، این است که کاراکتر و شخصیت، خصوصاً در داستان که ادبیات آن را می‌سازد، ویژگی چندلایه، پردلالت و متکثر است. پردلالتی و چندلایگی در ادبیات منحصر به فرد است. این ویژگی در هیچ مقوله دیگر قابل تعریف نیست. یعنی ادبیات ویژگی‌هایی از درون ناخودآگاه می‌گیرد و به قهرمان می‌دهد که این مولفه‌ها در زندگی عادی و متعارف وجود ندارد. بنابراین ادبیات در دنیای خودش، مولفه‌هایی بسا متناقض را جمع کرده که این ویژگی‌ها در انسان بیرون از این دنیا اصلا وجود ندارد. چندلایگی و پردلالتی ادبیات دیگری را می‌شناسد و ادبیات، حفره‌ها و حلقه‌های مفقوده انسانی که شخصیت‌های ایدئولوژیک آن را ندیده‌اند را دیده است.

 او در ادامه گفت: من معتقدم که افسانه‌ها از منظر دنیا و ادبیات کودکان، از گذشته دور تا امروز قوی‌ترین و اساسی‌ترین دنیایی هستند که دیگری را بی‌نقص و بی‌شبهه می‌پرورانند؛ چرا که افسانه‌ها خصوصاً از نگاه کودک، نقشه روح بشر و ذهن کودک هستند و بسیار توانسته‌اند به شکل نمادین، عقده‌ها، آرزوهای سرکوب شده و امیال انسانی خصوصاً کودک را بشناسند. به همین خاطر در جامعه ما آگاهانه افسانه زدایی می‌شود.

ارجی در پایان گفت: در افسانه یک شخصیت خیلی عمومی وجود دارد. در افسانه‌های ما، قهرمان داستان عملا یک انسان ضعیف است ولی در چرخه داستان موفق می‌شود که این همان دیگری است که به بهترین شکل به کودک می‌آموزد که می‌توانی با مکانیسمی که قهرمان داستان طی کرده و به موفقیت رسیده، ضعف خود را رفع کنی و به موفقیت برسی.

فرزانه لطفی به ارائه مقاله‌ای با عنوان «دیگرانگی جنسیت در داستان‌های عامیانه نمکی» پرداخت و در این باره گفت: در اغلب روایت‌های نمکی، خود نمکی جنسیت زنانه دارد. کتاب‌ها ابزارهای آموزشی هستند که کودک در نهاد خانواده، با این بستر فرهنگی یک‌سری آموزش‌ها را به طور غیرمستقیم می‌بیند و تاثیر خودش را در جهان‌بینی کودک می‌گذارد. از طرف دیگر، راوی‌ها یا خالق اثرها، ایدئولوژی و نحوه اندیشه خود را به طور غیر مستقیم در متنی که روایت می‌کنند، پنهان می‌کنند که به گونه‌ای آموزش برای کودکان با مطالعه داستان‌ها و کتاب‌ها است.

 او ادامه داد: دیگرانگی جنسیت خود محصولی از یک فرآیند اجتماعی است که به کودک منتقل می‌شود. من در تحلیل داستان نمکی، ابتدا خود متن را مورد بررسی قرار دادم تا ببینم مردسالارانه است یا بیشتر یک مقوله زنانگی در آن رخ داده است نمادهای زبانی را مورد بررسی قرار دادم، که هر کدام به چه نحوی مقولات زنانگی و مرد سالاری را مطرح کرده‌اند؟ تا حدودی هم به ایدئولوژی پنهان شده در متن پرداخته‌ام و در مجموع شاخصه‌هایی که معیارهای زنانگی و مردانگی در متن را مشخص می‌کنند را مورد توجه قرار داده‌ام. در مجموع روایت‌هایی که من بررسی کردم، زنان به عنوان دیگری در متن به دو شکل هستند؛ زنان منفعل و ساده یا زنانی که به عنوان دیگری در تقابل نقش‌هایی هستند که از سوی جامعه به زنان تحمیل شده است.

لطفی در ادامه ضمن ارائه روایت‌های مختلف از نمکی، مانند روایت‌های قاسم محمودزاده، سوسن طاقدیس، ناصر یوسفی، منوچهر کی‌مرام و کتایون دیانتی، توضیح دیگرانگی در این روایت‌ها و مقایسه آن‌ها با یکدیگر، گفت: به طور کلی هنوز جنسیت‌هایی که در کاراکتر نمکی تبلور پیدا کرده، یک هویت تازه کلیشه‌ای برای کودک می‌سازد. به گونه‌ای که کودک را از کودکی خود و اصالت هر کدام از جنسیت‌های متفاوت کودکانه خارج می‌کند و به او القا می‌کند که برای موفقیت و پیروزی باید در قالب دیگری باشی.

لیلا کفاش‌زاده که علاوه بر فعالیت در شورای کتاب کودک، در بخش میراث فرهنگی هم فعال است، مقاله خود را به عنوان «عروسک به مثابه دیگری در افسانه‌ها و آیین‌های کهن» ارائه کرد و گفت: طبق برهان خلف می‌شود از برعکس کردن یک موضوع، به آن رسید. بنابراین برای رسیدن به «دیگری»، باید ببینیم که «خود» چیست؟ به نظر خیلی از بزرگان، یکی از اولین رویارویی‌های کودک با خود در آینه است. زمانی که بزرگتر می‌شود، گفت‌وگوی درونی هم دیگری است. همیشه بچه‌ها با خودشان حرف می‌زنند و همین‌طور که بزرگتر می‌شویم، با خود حرف زدن را به درون می‌بریم.

او ادامه داد: صحبت درونی در واقع فرصتی است که یک دیگری درونی برای خودمان تصور کنیم، با آن صحبت کنیم و خلاصه اینکه گفت‌وگوی درونی خیلی خوب کمک می‌کند که آدم یک دیگری برای خودش متصور شود و آرام آرام شروع کند به مشق اینکه خود چیست؟ خودآگاهی در دوران کودکی، یکی از باب‌هایی است که باعث ایجاد شناخت می‌شود، یعنی آرام آرام با قرار گرفتن در برابر آینه، دوربین و عروسک می‌فهمیم چیستیم؟

کفاش‌زاده با بیان اینکه در ادبیات کهن ما گفت و گو با عروسک خیلی زیاد رایج است و آوردن مثال‌هایی از قصه‌های که عروسک دارد، به تعریف داستان «عروسک سنگ‌صبور» پرداخت و گفت: به نظر من عروسک سنگ‌صبور در این قصه، دیگری و بخشی از وجود دختر است که فرصت پیدا کرده در خلوت خودش گفت‌وگویی درونی کند. در قصه «موم‌ننه»، هم عروسک نقش دیگری را برای شخصیت داستان بازی می‌کند که تقریبا شبیه همین داستان سنگ صبور و مقداری متفاوت‌تر است.

 او ضمن تعریف داستان‌های دیگر از عروسک‌ها، به عروسک‌های آیینی در مناطق مختلف ایران اشاره کرد و به عنوان نتیجه‌گیری عنوان کرد: یکی از راه‌های پیدا کردن خود که بعدا قرار است در تقابل با دیگری قرار گیرد، گفت‌وگو با خویشتن یا همان عروسک است. عروسک‌های قومی خصوصیات خیلی عجیب و غریبی دارند. عروسک برای بچه امن است، بچه می‌تواند با عروسک هم‌ذات‌پنداری کند و در عین حالی که کسی جز خودش است، ولی دیگری محسوب می‌شود.

پنل ششم این همایش درباره «دیگری در مقابل شهروند» است که شامل مقالاتی است که به موضوع تولید ادبیات کودک و سایر محصولات مربوط به کودک در مواجهه واقعی با افرادی که دیگری تلقی می‌شوند می‌پردازد.

در این پنل حمیدرضا شاه‌آبادی از «تصویر غلامان و کنیزان سیاه در افسانه‌های عامیانه دوره قاجار» صحبت کرد و گفت: به بردگی گرفتن انسان‌ها از گذشته وجود دارد؛ از زمانی که بشر جنگیدن را آغاز کرد به اسارت گرفتن دشمن و خانواده‌اش امری مرسوم در تمام دوره‌های تاریخی و در تمام کشورها رودپای بردگان را می‌توان دید و جایگاه آن‌ها در تاریخ و در موقعیت‌های اجتماعی‌شان می‌توان بررسی کرد. اما پدیده بردگان سیاه آفریقایی به دوره بعد از رنسانس بر می‌گردد و زمانی که قطب نما اختراع شد و کشتی‌ها به سفرهای طولانی‌تری رفتند و دریانوردی گسترش پیدا کرد.او در ادامه افزود: شاید رنگ سیاه مردم آفریقا و ویژگی‌های چهره‌شان موجب می‌شد بیش از هر موجودی مورد تعریف قرار بگیرند و افراد دیگری که از هر نژادی به آنجا سفر کردند آن‌ها را از خود پست‌تر می‌دانستند. کشور ما ایران چندان در پی کشورگشایی نبود؛ اولین مواجهه ایران با بردگان به اوایل قرن ۱۳ شمسی برمی‌گردد که بردگان وارد ایران شدند. به طور متوسط حوالی سال ۱۲۵۸ شمسی چیزی حدود سالی ۱۰۰۰ نفر برده وارد ایران می‌شد. نکته مهم درباره بردگان سیاه در ایران این است که موقعیت آن‌ها هیچ‌گاه مشابه موقعیتی که در کشورهای دیگر مانند آمریکا داشتند نبود. نیروی کار سیاهان در آمریکا برای کار تولید به کار گرفته می‌شد، در ایران به عنوان خدمتکار و سرباز از آن‌ها استفاده می‌شد. اعتقادات دینی مردم ایران باعث می‌شد که به بردگان سخت نگیرند. بین مردم ایران این اعتقاد نیز وجود داشت که آزاد کردن بردگان کار خوبی است. بعضا این بردگان را برای برآورده شدن نذرشان می‌خریدند و آزاد می‌کردند.

 شاه‌آبادی همچنین بیان کرد: در مواردی بردگان را مانند فرزند خوانده خود در نظر داشتند و برخی بردگان از صاحبان خود ارث می‌بردند. به همین دلیل از نیمه قرن ۱۹ زمانی که انگلیسی وارد راه برده‌داری شدند و آن‌ها را از ایران به هند می‌فرستادند اصولا بردگان امتناع می‌کردند. بشیر خان از ثروتمندترین بردگان بود که گفته می‌شود تمام دارایی او ۵۰ هزار تومان بود که در آن زمان مقدار زیادی بود. در واقع می‌توان گفت در بدترین شرایط این بردگان مانند ایرانیان فقیر آن زمان زندگی می کردند. نکته مهم دیگر این است که برخی بردگان در بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی در داخل شهرهای ایران حضور داشتند، مانند برخی شورش‌هایی که علیه وضع عمومی شهر رخ می‌داد. در برخی از داستان‌ها سیاهان را در جایگاه خودشان به‌عنوان خدمت‌کار و سرباز ... می‌بینم در برخی دیگر مانند قصه نارنج و ترنج سیاه در مقام فردی بد ذات دیده می‌شود. در این داستان موضوع چهره و رنگ به عنوان ویژگی منفی تلقی شده و جایگاه کنیز به عنوان شخصیت منفی روایت می‌شود و این عجیب است در حالی که در دوره قاجار رفتار نژاد پرستانه دیده نمی‌شود.شاه‌آبادی خلاصه‌ای از داستان نارنج و ترنج بیان کرد تا این بد ذاتی عیان شود.

شیما حجازی‌زاده دیگر سخنران این پنل با موضوع «مروری بر کتابخانه های تخصصی کودکان با اختلال اتیستیک (کودکان اتیسم) در ایران و خارج از ایران» در این رابطه گفت: با توجه به اینکه کودکان اتیسم تفاوت‌هایی با سایر کودکان دارند به عنوان «دیگری» در جامعه محسوب می‌شوند. تعداد مبتلایان به اتیسم در ایران به ۷۰۰ هزار نفر رسیده است و با توجه به این تعداد که تعداد کمی نیست و به خدمات خاصی نیاز دارند وجود کتاب‌ها و کتابخانه‌های تخصصی برای این کودکان لازم است. همچنین او برای بهبود عملکرد کتابخانه‌های تخصصی راهکارهایی را در مقاله خود ارائه می‌دهد. او در پایان گفت: کتاب‌های بدون متن، مهارت‌های گفتاری و نوشتاری آنها را افزایش می‌دهد. همچنین استفاده از عکس برای این دسته از کودکان مناسب‌تر است زیرا این کودکان ترجیح می‌دهند کلمات و عکس‌ها آشنا و تکراری باشند تا حس اطمینان در آنها دست دهد.

 مهشید دولت از دیگر سخنرانان این همایش مطرح کرد: فعالیت من درباره کودکان دومعلولیتی (ناشنوا ـ نابینا) و خواندن برای آنها بود؛ یکی از گروه‌هایی که ما به‌عنوان دیگری می‌شناسیم معلولین هستند. ما هرچقدر همدیگر را بهتر بشناسیم، ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار می‌کنیم؛ درباره این دسته از کودکان نیز به همین نحو خواهد بود. باید نحوه برخورد با آنها و مدلی که آنها ما را می‌بینند را درک کرده و بشناسیم و از دید آنها نگاه کنیم. این افراد چند معلولیتی به سه گروه اصلی تقسیم می‌شوند: ۱) افرادی که نابینا به دنیا آمده و به دلیل بیماری ناشنوا می‌شوند، ۲) افرادی که ناشنوا به دنیا آمده و به دلیل بیماری نابینا می‌شوند و ۳) کودکانی که نابینا و ناشنوا به دنیا آمده‌اند که این گروه سخت تلقی می‌شوند و باید توجه کنیم که این کودکان غیر از اینها چه معلولیت‌های دیگری دارند و با توجه به این موضوع رفتار کنیم. با توجه به شناختی که نسبت به کودک به دست می‌آوریم که در کدامیک از این سه گروه قرار می‌گیرد باید محیط را برایش آماده کنیم.

 دولت درباره این راه‌های ارتباطی گفت: اولین راه ارتباطی و بهترین راه توجه به «دست» است. قرار است با دست بشنویم، بفهمیم و حرف بزنیم. این کار هم برای فرد و هم برای کودک چند معلولیتی مهم است و یکی از مهمترین راه‌های ارتباطی تلقی می‌شود. از جمله راه‌های ارتباطی دیگر، کتاب بریل، خود جسم، کتاب‌هایی دارای خط‌های برجسته، کتاب‌های حسی ـ لمسی و مهمترین آنها طبیعت است. طبیعت برای کودکان نابینا و ناشنوا بسیار مهم است. همچنین لازم به ذکر است کتاب‌های مناسب برای این افراد کتاب‌هایی هستند که ذهنی نباشد؛ رئال، واقعی و ساده باشد، متن و تصویر به یکدیگر وابستگی نداشته باشد و در تجربه‌های اجتماعی به آنها کمک کند.

 ویکتوریا فاتحی از اعضای شورای کتاب سخنرانی خود را با موضوع «تعدیل نگرش، «دیگری‌سازی» در کودکان ایرانی از راه ادبیات داستانی (در مواجهه با کودکان افغانستان)» آغاز کرد و گفت: کودکان افغان بسیار مورد تحقیر کودکان ایرانی قرار می‌گیرند این نگاه وام گرفته از نگاه خانواده آنهاست. یکی از بدترین ناسزاهایی که بچه‌ها به یکدیگر می‌دهند افغانی است. با توجه به اینکه در مقالات و سخنرانی‌های تخصصی دائماً به اهمیت موضوع نقش انکارناپذیر ادبیات در فهم تفاوت‌ها پرداخته می‌شود ولی سهم ادبیات کودک و نوجوان ایران در بازنمایی کودک افغان کمرنگ است. تحقیر و توهین کودکان افغان آزار دهنده است که در نهایت این روند دیگری سازی به تبعیض اجتماعی مهاجران افغان منجر می‌شود. در بخش تالیف آثار برای مهاجرت افغان‌ها دو رمان داریم که کودکان مهاجر افغان در یکی از این دو، شخصیت اصلی و در دیگری در حاشیه داستان قرار دارند. غیر از این دو کتاب، کتاب دیگری پیدا نکردم و در بخش ترجمه نیز چندان به این موضوع توجهی نشده است. پژوهشی در رمینه تاثیر ادبیات داستانی و موضوع مهاجرت با همکاری واحد مددکاری موسسه توانمندسازی مهر و ماه انجام دادیم.

 او درباره این پژوهش گفت: در این پژوهش که شیوه عمل آن با همان شیوه پروژه با «من بخوان» که یک برنامه ترویج کتابخوانی است یکی است. در این پژوهش بلندخوانی به‌عنوان متغیر مستقل و همدلی به‌عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شده است. در این پژوهش ۳۰ دانش‌آموز در دو گروه ۱۵ نفره هم از کودکان ایران و هم کودکان افغانی در پایه‌های اول، دوم و سوم ابتدایی انتخاب شده که پرسشنامه‌هایی در پیش از آزمون و پس از آزمون در اختیارشان قرار داده شد. این پژوهش با ۶در ۷ جلسه با ۶ عنوان کتاب برای بلندخوانی انجام شد که یک نشست به گفت‌وگو و نقاشی پرچم کشورها و نمایش خلاق اختصاص یافت. این آزمون با یکسری محدودیت‌هایی همراه بود که یکی از آنها بی‌نظمی و متغییر بودن تعداد کودکان بود.

 فاتحی همچنین خلاصه‌ای از آن هفت جلسه نشست، اهداف و تعداد کودکان در هرکدام از این جلسات را بیان کرد. در این جلسات کودکان با رنگ پرچم، غذا و گویش ایران و افغانستان آشنا شدند. همچنین پس از پایان این جلسات علاقه افغان‌ها به افغانستان بیشتر دیده شد.

 آزادمهر دانش‌فاطمیه آخرین سخنران پنل ششم نیز سخنرانی کوتاهی در زمینه مقاله خود با نام «رصد و تحلیل مفهوم دیگری در فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» انجام داد و در ابتدای سخنرانی خود درباره مفهوم دیگری از دیدگاه فلسفی و دیگری در فرهنگ ایران توضیحاتی ارائه کرد. همچنین هدف پژوهش خود را شناسایی مفهوم دیگری و مصادیق مشابه آن در فرهنگنامه کودکان و نوجوانان شورای کتاب کودک خواند و گفت این پژوهش کاربردی است و برای انجام آن از روش تحلیل محتوا استفاده شده است.

 حسام سلامت به‌عنوان سخنران بخش اختتامیه این همایش به ارائه توضیحاتی درباره «من، دیگری و ساختن جهان مشترک» پرداخت و درباره اهمیت آموزش عمومی در شکل‌گیری شهروندی مدنی توضیح داد: من دانشجوی دکترا هستم و دکتر نیستم، خود این اسم‌ها و لیبل‌ها نوعی فاصله‌سازی و دیگری‌سازی است. صحبت درباره این موضوع دیگری در زمانه مناسب انتخاب شده که هم در سطح جهانی، ملی و منطقه‌ای با انواع و اقسام جریان‌های دیگری ستیز همراه هستیم. در دل چنین وضعیتی یکی از اقتضائات این خواهد بود که در همین لحظه مشخص به مسأله دیگری فکر کنیم. اگر مساله ما ساختن ایران دموکراتیک باشد مساله دیگری یکی از اساسی‌ترین مبحث‌هایش خواهد بود.

 او از چهار سازوکار درباره مسائل دیگری صحبت کرد و گفت: اولین سازوکار دیگری‌دوستی است. تعریف او از دیگری دوستی این است که رابطه من با دیگری به کمترین فاصله می‌رسد که می‌تواند در قالب عشق و دوستی قرار گیرد. گویی که فاصله بین من و دیگری به کمترین حالت خود می‌رسد. سازکار دوم را دیگربودگی می‌دانم که براساس حق تفاوت عمل می‌کند؛ یعنی مساله این است که دیگرانی وجود دارند که نسبت به ما متفاوت هستند. جوامعی که ظرفیت دیگری متفاوت را دارند و آن‌ها را به رسمیت می‌شناسند جوامع دارای شهروند مدنی هستند. یکی از معضلات تاریخی که با آن مواجه بودیم مساله به رسمیت نشناختن دیگران بود و در سطوح مختلف، خودمان نیز با آن مساله مواجه هستیم.

 او در ادامه بیان کرد: سازوکار سوم دیگرستیزی است، یعنی نسبت من با دیگری به مساله پرتنش تبدیل می‌شود که دیگری همچون غیرخودی به حاشیه رانده می‌شود. دیگرانی که نام‌شان نیز حذف می‌شود مانند گروه هم‌جنس‌گرایان و بهائیان. سازوکار چهارم دیگری‌سازی است که خودش به دو سازوکار دشمن‌سازی و برچسب‌زنی تقسیم می‌شود. دیگری‌سازی سازوکاری است که افراد از مجرای تبدیل‌شدن به دشمنی که باید به حاشیه رانده شود، مقدمات حذفشان را فراهم می‌کند. نظام آموزشی دولت و سیاست دست اندرکاران این دیگری‌سازی هستند. دیگری‌سازی را نه تنها در سطح خرد بلکه در سطح کلان هم نیز باید دید و به آن توجه کرد. دیگری‌سازی از مجرای سازوکار دشمن‌سازی و برچسب‌زنی، سیاست‌های تبعیض را تثبیت و طبیعی‌سازی می‌کند و این کار ایدئولوژی‌ها است.

 سلامت در باره مقاوت دربرابر این ایدئولوژی آموزش عمومی گفت: سطح اول رهایی از این تبعیض‌ها دست گذاشتن بر ضرورت انقلاب در آموزش عمومی است چون آنچنان که معلوم است این خانه از پای‌بست ویران است. برای بازسازی مفهوم هویت باید سه مفهوم را تعریف کنیم و آن فهم ما از گشودگی، سیالیت و دیالوژیکال است. گشودگی یعنی هویت‌های ما گشوده است و همواره در حال ساخته شدن و در اینجا باید از هویت‌یابی به جای خود هویت حرف بزنیم. سیالیت یعنی هویت سیال که کاملا همراه با وجه اول یعنی گشودگی است. رکن سوم فهم دیالوژیک است که به شکل گفت‌وگویی ساخته می‌شود. تجربه دوستی، یعنی نزدیکی من با دیگری متفاوت. طرف شدن با کسی که افق من را می‌گشاید و من آنچه هستم تثبیت نمی‌کند، من را تغییر می‌دهد و دگرگون می‌کند. چنین فهمی از هویت عملا مولد آن سوژه و شهروندی خواهد بود که من نام آن را شهروند مدنی می‌گذارم که هر لحظه آمادگی مواجه شدن با دیگری متفاوت را دارد. جامعه‌ای که گرفتار تبعیض است در نهایت آن دیگری‌های متفاوت با دیگری خودش است طرد کرده و این طرد کردن را تولید خواهد کرد. جامعه‌ای که شکاف طبقاتی در آن بیشتر می‌شود انواع و اقسام تبعیض نیز در آن رواج پیدا کرده و دیگری ستیزی مشهود می‌شود.

حسام سلامت در پایان گفت: درواقع مساله فقط اصلاح نظام آموزشی نیست بلکه شکاف‌های اجتماعی و طبقاتی را باید از بین برد. برای تبدیل شدن به شهروند مدنی باید ساز و کارها را شناخت و در صدد اصلاح جامعه برآمد. تبعیض و نابرابری و شکاف ساز و کارهای مولد انوع و اقسام دیگری‌ها هستند که باید آن‌ها را حل کرد. جامعه ما روی لبه پرتگاه قرار دارد که نمی‌توان با آن شوخی کرد و یکی از مشکلات کنونی جامعه ما عدم تخیل از آینده است و معنایش آن است که آینده‌ای مشخص در انتظار ما نیست و امید در بین مردم از بین رفته است.

 

سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با پخش فیلمی مستند به کار خود خاتمه داد. در این همایش همچنین مجموعه مقالات دومین همایش «ادبیات کودک و مطالعات کودکی: کودک، ادبیات و لذت‌های خواندن» که شامل ۲۱مقاله است به شکل یک کتاب عرضه شد.  

نویسنده
شبنم عیوضی
Submitted by editor3 on