«فرانکلین» را میشناسید؟ پسری کوچک به رنگ سبز با یک لاک!... پسری که در سال 1987 در یکی از شهرهای فرانسوی زبان کانادا به دنیا آمده اما همچنان بچه مانده و بزرگ نشده است. بله فرانکلین یک لاکپشت است. میدانید چرا بچه مانده؟ چون در کتابهای داستان نوشتهی خانم پاولت بورژوا و تصویرگری براندا کلارک زندگی میکند. بله. او یک شخصیت داستانی است و بزرگشدن شخصیتهای داستانی با بزرگ شدن آدمها فرق میکند.
فرانکلین
نسخهی اصلی مجموعهی «فرانکلین» 25 جلد داشته و 16 میلیون نسخه از کتابهای او در سراسر جهان به فروش رفته است. سریال تلویزیونی انیمیشن، انواع و اقسام اسباببازیها، استیکرها، مجسمه و عروسکها، کتابهای فعالیت، سیدیهای کمکدرسی برای تقویت ریاضی یا خواندن و نوشتن، نمایش و تئاتر در مدرسهها و سالنهای متعدد با توجه به این شخصیت ساخته شده است.
بزرگ شدن شخصیتهای داستانی هم شکل خودش را دارد. فرانکلین نظر مخاطبهای زیادی را به خودش جلب کرد و آرام، آرام در بین آنها شناخته شد. دوست دارید این شخصیت را بیشتر بشناسید؟ با ما همراه شوید.
«فرانکلین» لاکپشتی کوچک ساده و معمولی است و ویژگیهای خارقالعادهای ندارد. در خانواده و همراه با پدر و مادرش زندگی میکند و با حیوانات دیگر مثل گورکن و گوزن و سگ آبی دوست است. در طول روز احتمال دارد به موقعیتهای جدید یا مشکلهایی بربخورد. مثلا در مسابقهی فوتبال ببازد یا وقتی شب در خانهی خودشان نمیخوابد ناراحت و غمگین شود یا مثلا یک دوربین پیدا کند و دوست داشته باشد با دوربینی که صاحبش را نمیشناسد، عکس بگیرد. مشکلهای او کمابیش به «ترس» مربوط میشوند. ترس از ناشناختهها، ترس از اشتباه، ترس از کافی نبودن و ... . مثلا فرانکلین نمیتواند بدون کمکیهای دوچرخه، دوچرخهسواری کند چون به قدر کافی تمرین نمیکند و در واقع میترسد نتواند به خوبی دوستانش این کار را انجام بدهد. البته بورژوا در گفتگویی عنوان کرده پیش از ویراستاری اولیه این ترس خیلی بیشتر بود. از کوه میترسید، از شیرجه زدن توی دریا میترسید، از خیلی چیزها که نه بچهها میترسند، نه لاکپشتها. مدام هم میخواست از همهچیز و همهکس بابت این ترسها کمک بگیرد. بقیه هم به ترسهای عجیب و غریبش میخندیدند و با لقبهای زشتی صدایش میزدند. وقتی ویراستارها داستانهای این مجموعه را خواندند، گفتند: «میشود فرانکلین اینقدر ضعیف و بیعرضه نباشد؟»
موقعیتهای داستانی فرانکلین برای کودکان 5، 6 ساله یا سالهای اول و دوم دبستان آشناست و در دنیای ادبیات کودکان موقعیتهای خاص یا جدیدی محسوب نمیشود. شاید داستانها خوب تعریف شده باشند اما نه ابتکار چندان زیادی در آنها دیده میشود نه خلاقیت مسحور کنندهای.
پس این همه هیجان و استقبال از کتابها و این شخصیت از کجا میآید؟
شاید این موضوع ناشی از گرایشهای فرهنگی باشد. شاید مردم و بچهها داستانهایی با موضوعهای عمومی و همگانی و واقعگرا را بیشتر میپسندند. داستانهایی که به راحتی هضم میشوند و به موقعیتهایی میپردازند که مخاطبان کودک و حتی بزرگسال در زندگی روزمره کمابیش با آنها مواجهاند. در نهایت هم با یک پند اخلاقی یا آموزشی تربیتی داستان با «پایانی خوش» تمام میشود.
تصویرها واقعی، ماهرانه و جذاباند. برندا کلارک در تصویرگریهای کتابهای فرانکلین، به جزئیات توجه کرده است. جزئیات تصویرهای کلارک به تنوع گلهای باغ یا به هم ریختگی وسایل در اتاق، محدود نمیشود. کلارک جزئیات مهمی را برای پرداخت بیشتر و تمرکز انتخاب میکند. برای مثال جزئیات در نوع ارتباط و تعامل شخصیتها نشاندهندهی مهارت هنری و دیدگاه و سبک داشتن تصویرگر است.
نکتهی جالب دیگر تصویر کردن حیوانهای گونههای مختلف به شکل واقعی و تا حد ممکن نمایش جزئیات محل زندگی و غذای آنهاست. مثلا ساعت نهار در مدرسه را به یاد میآورید؟
راکون سیب میخورد و سگ آبی شاخهای به دهان دارد. توی کلوچهها و کیکهای خانگی فرانکلین هم مگس و سوسک و برگهای سبز دیده میشود.
کلارک در مصاحبهای گفته است: «من در این مورد تمام تلاشم را کردهام... بالاخره آنها هنوز حیواناند. حشرهها و جانورهای ریز در غذاها یا محلهای دیگر بیش از هر چیز بار طنز دارند. ضمن اینکه به خوانندهها یادآوری میکنند این شخصیتها هر چند کارهای ما را انجام میدهند اما در واقع آدمیزاد نیستند.»
در ضمن کلارک اصرار دارد که گنجاندن حشرات، انواع حیوانها در تصویر، حضور پدر در آشپرخانه و تصویرهایی شبیه آنها تصویرهایی بینالمللی است و از ریشههایی عمیقتر میآید:
«بسیاری از آنها آگاهانه است. من کارم را با تصویرگری کتابهای آموزشی شروع کردم و برای انجام آن قوانینی وجود دارد که شاید باورتان نشود. استانداردهایی که به هر حال باید رعایت شود. برای مثال اگر بخواهی یک گروه کودک را نشان بدهی باید میان دخترها و پسرها و زمینههای نژادی تعادل را رعایت کنی. یکی دو نفر حتما باید از لحاظ جسمی کمتوانیهایی داشته باشند. تمام اینها پیش از شروع کار معین شده است. همچنین مادرها نباید همیشه پیشبند بسته باشند. پدرها نباید همیشه در حال تعمیر چیزی باشند. صفحه به صفحهی کار باید با دقت تمام انجام شود. بنابراین من با این پیشینهی ذهنی و کاری، کتابهای فرانکلین را تصویرگری کردهام.»
عروسک «فرانکلین»
البته نویسنده هم بر این باور است که نقش تصویرگریها در محبوبیت فرانکلین بیشتر است. در سال 1988 وقتی برای تور مربوط به کتاب به لندن رفته بود، گزارشگری از او پرسید: «نوشتن مجموعهی فرانکلین، ایدهی بسیار جالبی است. وقتی خوانندهها از چیزی خوششان میآید، داستانهای بیشتری دربارهی او میخواهند اما بسیاری از نویسندهها میگویند ما دیگر از این شخصیت خسته شدهایم و نمیخواهیم دربارهی او بیشتر بنویسیم. این موضوع دربارهی فرانکلین هم درست است؟»
«من هم اصلا نمیخواستم فرانکلین یک مجموعه بشود. اصلا. اما ناشر بسیار اصرار کرد. چون اولین کتاب حسابی محبوب شد و فروش زیادی داشت. وقتی کتاب اول را مینوشتم، اصل برایم شخصیت نبود. بیشتر روی مشکلات او تمرکز کرده بودم. اما فرانکلین با تصویرهای برندا یک شخصیت محبوب شد. من در متن دربارهی فرانکلین خیلی کم توضیح داده بودم اما برندا از او یک شخصیت ساخت.
این شخصیت به قدری محبوب شد که نویسندگان دیگر از جمله شارون جنینگ و سلست گانون هم دوباره برای او داستانها و کتابهای جدید نوشتند. کتابهای فرانکلین به 24 زبان مختلف ترجمه شده و به 38 کشور جهان راه پیدا کرده است.
مجموعه کتابهای «فرانکلین»
کتاب «محلهی فرانکلین»
شخصیت فرانکلین