کتاب های آموزگاران و معلمان
لولا خواهر کوچولوی با مزه چارلی است. قرار است یک روز عکاس به مدرسه برود تا از آن ها عکس بگیرد. مادر به لولا می گوید اگر تمیز و مرتب باشد عکسش فوق العاده خواهد شد. ولی چارلی باور ندارد که رعایت تمیزی برای لولا کار آسانی باشد. در ضمن خندیدن او خیلی بامزه است چون هنگام گرفتن عکس می گوید سیب!
سه شنبه, ۲۸ شهریور
عدد آموزها از انواع کتاب های تصویری هستند و کمک می کنند تا کودک مفهوم عدد را که ازمهمترین مفاهیم اساسی است یاد بگیرد. هدف کتاب های عددآموز، آموختن عدد نیست بلکه کودک را با شکل عدد و تناظر یک بر یک آن آشنا می کند.
سه شنبه, ۲۸ شهریور
بیشتر کودکان از دستشویی رفتن گریزان هستند و گاهی با وجود آن که به لگن نیاز دارند ولی در برابر این پرسش که آیا نیاز به دستشویی دارند می گویند "نع".
در این داستان هم هر چه بابا خرسی تلاش می کند او را به انجام این کار تشویق کند موفق نمی شود، تا اینکه درست در میانه بازی او احساس می کند که باید روی لگن بنشیند. او با سرعت شروع به دویدن می کند و درست به موقع به لگن می رسد.
این داستان به کودک کمک می کند تا بفهمد که دیگران هم مانند او هستند و کودک با همزاد پنداری می تواند این عمل را به راحتی انجام می دهد و والدین هم یاد می گیرند که با پافشاری کاری از پیش نخواهند برد.
دوشنبه, ۲۷ شهریور
مت دوازده ساله باید تا زمان بازگشت خانواده اش به خانه در محیط بکر و وحشی منطقه "مین" گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. در نبود خانواده مت با دو سرخپوست به نام های "ساکنیس" رئیس قبیله سمور و نوه اش "اته آن" آشنا می شود. رئیس قبیله از مت می خواهد تا به نوه اش خواندن و نوشتن به زبان انگلیسی را یاد بدهد و در ازای آن او هم برایش شکار و خوراک بیاورد.
شنبه, ۲۵ شهریور
پادشاهی به همراه دختر کوچکش در قصری زیبا زندگی می کنند. در جلوی قصر نگهبانی می ایستد ولی در باغ پشت قصر باغبانی است که بر باغ قصر فرمانروایی می کند. مراقبت از گل های رز، آب دادن شمعدانی ها و کوتاه کردن چمن ها کار او است.
یکشنبه, ۱۹ شهریور
واندا پترونسکی روز دوشنبه دیگر بر روی صندلی یکی مانده به آخر کلاس ١٣ ننشسته بود. واندا دختری مهاجر از لهستان با اسمی عجیب و غریب بود. او دختری آرام بود که به ندرت حرف می زد و هیچ دوستی در مدرسه نداشت. او همیشه پیراهن آبی رنگ و رورفته ای می پوشید؛ لباسی بی ریخت ولی همیشه تمیز.
او ادعای می کرد که در کمدش صد دست لباس از همه جنس و رنگ دارد!
دوشنبه, ۱۳ شهریور
دخترک به ظرف شیشه ای بیسکوییت نگاه می کند در حالی که تعدادی موش با چتر نجات وتیر و کمان هم او را حمایت می کنند . دختر به سمت ظرف می رود. ظرفی پر از شیرینی. او چه باید بکند؟ آیا دور از ادب و نزاکت نیست که بدون اجازه بیسکوییت بردارد؟ چرا او باید از یک بزرگتر خواهش کند و بگوید "لطفا".
سه شنبه, ۳۱ مرداد
اعضا تیم رویا موجودات کوچولویی هستند که مامور رساندن رویاها و کابوس ها به انسان ها هستند. آن ها سه قانون جاویدان دارند که در صورت سرپیچی از گروه اخراج می شوند. ورت، اسنفل، میج و هارلی در حال گذراندن دوره ی کارآموزی خود هستند و در یک گروه قرار دارند.
سه شنبه, ۳۱ مرداد
کتاب هیچ هیچ هیچانه مجموعه ۵۳ هیچانه از هفت شاعر کودک و نوجوان معاصر است که در قالب هیچانه سروده شده اند.
هیچانه ها یکی از انواع اشعار عامیانه اند در آن ها معنا و مقصود خاصی دنبال نمی شود. هیچانه ها تلفیقی از بازی و موسیقی هستند به همین دلیل کودکان از شنیدن آن ها لذت می برند و به آسانی آن ها به یاد می سپارند. یکی دیگر از دلایل استقبال کودکان از هیچانه ها خنده دار بودن آن هاست.
سه شنبه, ۳۱ مرداد
روزی روزگاری ببر، مار، میمون و زرگر بدجنسی در گودالی که شکارچیان در جنگل کنده بودند گرفتار می شوند. جهانگردی آن ها را پیدا می کند و می رهاند. پس از مدت ها، جهانگرد و زرگر دوباره با هم برخورد می کنند.
زرگر به طمع به دست آوردن پول جهانگرد او را به زندان می اندازد. اما مار برای قدرشناسی از جهانگرد حقیقت را بر ملا می کند و او را نجات می دهد و زرگر خائن را نیش می زند.
سه شنبه, ۲۴ مرداد
ایندی دختری ده ساله است که پدر و مادرش از هم جدا شده اند. آن دو همچنان از یکدیگر دلخورند و از گفت و گو با هم پرهیز می کنند. از سوی دیگر آموزگار ایندی از دانش آموزانش خواسته نقشه ای از خانواده خود ترسیم کنند و عکسی از افراد خانواده شان را بر روی آن بچسبانند.
یکشنبه, ۲۲ مرداد
در یک روز آفتابی، جک که یک پرنده است تصمیم می گیرد سفر کند و دریای آبی را ببیند. خود را به دریا می رساند و این آغازی برای دوستی با جیم مرغ دریایی است. جیم او را به خانه اش دعوت می کند. اما اهالی دهکده جیم رفتار دوستانه ایی با او ندارند و با تعجب به او نگاه می کنند.
جک دریا، خانه جیم و خود جیم را دوست دارد ولی به سبب برخورد سرد اهالی دهکده ناراحت است و فکر می کند بهتر است به خانه اش برگردد. جیم به او اطمینان می دهد که مردم او را قبول خواهند کرد.
سه شنبه, ۱۷ مرداد
موش کوچولو احساس تنهایی و بی کسی می کند چون مادرش را گربه خورده، پدرش در یک تله گرفتار شده، خواهرش به راه دوری رفته، و برادری هم ندارد. داستان "موشی کی هستی" بر اساس مجموعه ای از پرسش و پاسخ شکل گرفته است که به شکل ماهرانه ای موش کوچولوی داستان را به سوی پاسخ و راه حل راهنمایی می کند.
دوشنبه, ۹ مرداد
کتاب پنگوئن داستانی است دربارهی دوستی و محبت. پسرکی به نام بن هدیهای دریافت میکند. درون جعبه یک پنگوئن مییابد. خیلی خوشحال میشود. به او سلام میکند، اما پاسخی نمیشنود. برای او شکلک در میآورد، برایش آواز میخواند، میرقصد، روی سرش میایستد، اما پنگوئن هیچ واکنشی به او نشان نمیدهد. تا آن که یک شیر در این ماجرا دخالت میکند و بن در آخر میفهمد که او برای پنگوئن تا چه حد اهمیت دارد.
شنبه, ۷ مرداد
اولین باری که دخترک را دیدم به دریا خیره شده بود. به او پیشنهاد بازی قایم باشک را دادم و او پذیرفت اما با چشم های باز بازی می کرد و این کار مرا متعجب کرد. فهمیدم چشمانش قدرت دیدن ندارد اما خود او آن قدر توانا بود که با لمس کردن صورت من توانست شکل مرا روی ماسه های کنار دریا بکشد.
حالا من دوستی داشتم که می توانستم خیلی چیزها را از او یاد بگیرم. دوستی که از من بهتر می دید و بهتر نقاشی می کشید.
سه شنبه, ۳ مرداد
جانی یک مشکل دارد! دوچرخه او هم کهنه و هم برایش کوچک شده است و پای پدرش شکسته و نمی تواند سر کار برود بنابراین جانی باید خود دست به کار شود. برای همین جانی تصمیم می گیرد به درخواست آقای مینی برای پخش روزنامه پاسخ مثبت دهد.
سه شنبه, ۳ مرداد
نارمر، امیرزاده ای از حوالی نیل و در زمانی حدود پنج هزار سال پیش است. امیرزاده ای محبوب مردم که او را «مرد طلایی» می نامند. نارمر قرار است جانشین پدر شود. برادر بزرگتر او هانوگ، که به او حسادت می کند، تصمیم می گیرد او را از میان بردارد. هانوگ او را به بخش خطرناکی از رودخانه می برد.
سه شنبه, ۳ مرداد
مین کوچولو از خواب بیدار شده است. او به اتاق پوکا (پدر) می رود. پوکا هنوز در رختخواب است. اما هوای بیرون خیلی خوب است و مین کوچولو می خواهد به گردش برود. بنابراین همه ی تلاش خود را می کند تا او را از رختخواب بیرون بکشد. .... سرانجام یک صبحانه مفصل درست می کند و با خواندن کتاب خود را سرگرم می کند تا پوکا صبحانه خود را تمام کند.
سپس به اتاق خودش بر می گردد تا برای بیرون رفتن آماده شود. او تصمیم می گیرد که کدام لباسش را بپوشد. او به اتاق پوکا باز می گردد. پوکا که در نبود مین آماده شده است خود را به خواب می زند تا کمی سر به سر مین بگذارد.......
دوشنبه, ۲۶ تیر
مجموعه کتاب های "ترانه بازی های ایران" ۴ بازی سنتی را در چهار جلد معرفی و شیوه ی انجام بازی را با تصویرهای کودکانه ارائه می دهد.
این بازی ها تلفیقی از بازی و حرکت و ادبیات عامیانه هستند. بازی اصلی ترین راه شناخت و زبان اصلی ترین ابزار ارتباط کودک است. از سوی دیگر انجام بازی های سنتی کودکان را از کودکی با میراث فرهنگی سرزمین شان آشنا و سبب زنده ماندن این میراث معنوی ارزشمند می شود.
دوشنبه, ۲۶ تیر
جوجه خروس ها همیشه و در هر زمانی در حال جنگ و دعوا با هم هستند. امروز هم زیاد طول نمی کشد که بازی را به جنگی تمام عیار تبدیل می شود. این فرصت خوبی است برای بچه روباه ها تا چند جوجه خروس برای پدرشان هدیه ببرند. جوجه مرغ ها از طریق زورا خواهر بچه روباه ها از ماجرا آگاه می شوند و به کمک او راه لانه روباه ها را پیدا می کنند و جوجه خورس ها را نجات می دهند.
شنبه, ۳ تیر
اسبی بود خیلی تنبل اما نه آنقدر تنبل که تمام روز یک جا بایستد! اما یک روز جمعه نه کشاورز نه زنش نه پسرش نه دخترش نه دوره گرد نه صاحب سیرک، هیچ کدام نتوانستند این اسب تنبل را وادار کنند که از جای خود بجنبد. سرانجام وقتی که صاحب سیرک او را به یک قصاب فروخت اسب فهمید که وقت فرار است.
شنبه, ۳ تیر
کلاریس که در کلاس پنجم درس می خواند، در پاسخ به سوال معلمش که چرا اسم کتاب بچه اقیانوس است نمی تواند در برگه امتحانی اش جوابی بنویسد. او کتاب را نخوانده و برای آن که در درس فرانسه نمره ی صفر نگیرد دروغ بزرگی می گوید. او می گوید پدر و مادرش والدین واقعی او نیستند و هفته ی گذشته در گیر این مسئله بوده است. همین دروغ او را با واقعیت تکان دهنده ای روبرو می کند. پدر و مادرش در کودکی او را به فرزندی قبول کرده اند!!
شنبه, ۳ تیر
در مقدمه ی این کتاب برای پدر و مادر آمده است: "این کتاب، کتاب نقاشی کودک هست و نیست. هست، برای اینکه کودک باید مداد به دست بگیرد و تصویر بکشد. نیست، برای اینکه برخلاف آنچه انتظار داریم، کودکمان قرار نیست نقاشی های خوش آب و رنگی را ببیند و تقلید کند و تحویل ما یا آموزگارش بدهد. این کتاب درباره تقلید نیست. درباره دیدن است و به تصویر کشیدن: دیدن دنیای کودکی دیگر، (یک کودک ژاپنی).....
شنبه, ۳ تیر
"ارویج" دختر کوچکی است که از نقل مکان پدر و مادرش به شهر جدید ناراضی است. او تمام دوستان و مدرسه اش در پاریس را ترک کرده و در مدرسه ی جدید خیلی تنهاست. برای پیدا کردن دوست پرسش هایی می کند و از یکی یکی بچه های کلاس می پرسد اما موفق نمی شود برای خود دوستی بیابد.
او روزهای چهارشنبه به خانه ی خانم اورتانس که همسایه ی مهربان آن هاست می رود اما او پیر است و قادر نیست با او بازی کند. سرانجام "ناتالی" که همکلاسی اوست با نوشتن یک نامه او را به دوستی با خود دعوت می کند. ارویج دیگر نیاز نیست آن سوالات را از او بپرسد. او اکنون دوستش را پیدا کرده است.
شنبه, ۳ تیر