کتاب های آموزگاران و معلمان

زیردسته‌بندی‌ها
"هیچ وقت نشده وقتی که از مدرسه به خانه برمی گردم، اتفاق جالبی برای من بیفتد." اما سرانجام یک روز وقت برگشت پسرک از مدرسه، آن اتفاق جالب برای او رخ می دهد. سگ نحیفی را کنار کوچه می بیند و با او حرف می زند. اما آن موجود به پسرک می گوید که سگ نیست، بلکه یک گرگ گنده ی بدجنس و خیلی ترسناک است که نمی تواند هیج کس را بترساند. پسرک هم او را به خانه شان می برد تا دور از چشم مادرش در کمد اتاقش نگه دارد.
دوشنبه, ۱۴ فروردین
در روزگار قدیم که فکر و ذکر همه ی شاهزاده خانم ها زیبایی بود، در سرزمین خیالی "دم پختک" شاهزاده خانمی به دنیا می آید به نام "رز" که بسیار زشت است. او در آرزوی زیبا شدن و ازدواج با شاهزاده ی سرزمین سبزیجات به یک پری مهربان و نیروی جادویی اش متوسل می شود. پادشاه، پدر رز، مردی نادان است که از هر چه خرد و خردمند بود بیزار است و خردمندان را از کشورش بیرون می کند. اما دلقک دربار که مردی خردمند و قدرتمند است با ترفندی خود را در دل پادشاه جا کند تا بتواند خردورزی را به کشور باز گرداند.
دوشنبه, ۱۴ فروردین
روزی روزگاری نبات خانومی دختر با هوش، دانا و شجاع قصه به همراه دوستانش به جنگل می روند تا هیزم جمع کنند. اما هنگام برگشت به خانه راه را گم می کنند و سر از خانه دیو در می آورند. هنگامی که نبات خانمی می فهمد دیو قصد خوردن آنها را دارد برای نجات خود و دوستانش دست به کار می شود و با دانایی و زیرکی خود و دوستانش را نجات می دهد.
شنبه, ۲۷ اسفند
بچه گربه ای شیطان هر وقت که جوجه ها گرم بازی هستند با تغییر دادن صدایش آن ها را می ترساند تا بازی آن ها را به هم بزند. جوجه ها که از این وضع خیلی ناراحت هستند در صدد چاره جویی بر می آیند و پس از مشورت تصمیم می گیرند زنگوله ای را به گردن بچه گربه بیاوزیند تا با صدای زنگوله از آمدن بچه گربه با خبر شوند. اما چه کسی زنگوله را به گردن بچه گربه می ببند؟ جوجه خروس این کار را به دوش می گیرد اما برنمی گردد. دوستانش نگران می شوند. جوجه کلاغ داوطلب می شود تا برود و ببیند چه بلایی بر سر دوستش آمده است اما او هم برنمی گردد و پس از آن جوجه اردک و سرانجام جوجه مرغ به دنبال دوستانش می رود....
دوشنبه, ۲۲ اسفند
در داستان دزد مرغ، "کودک می‌خواند قبل از اینکه خواندن را بیاموزد". "دزد مرغ" یک کتاب تصویری بدون کلام با پایانی غافلگیر کننده است. خرگوش، خرس، خروس و مرغ دور هم جمع شده‌اند که ناگهان روباه از راه می رسد و مرغ را می دزدد و می برد... کودک صفحه به صفحه با تصاویر کتاب پیش می‌رود، شخصیت ها را می شناسد، با آن ها ارتباط برقرار می کند، احساسات و عواطف‌ شان را توصیف می‌کند و داستانش را دنبال می‌کند.
دوشنبه, ۲۲ اسفند
در زمان حمله ی دوم مغول به ایران قلعه ی الموت در محاصره ی سپاه مغول قرار گرفت. سپاهیان هلاکو قصد داشتند فداییان الموت و جنگاوران را به زیر یوغ خود در آورند و قلعه را تسخیر و کتابخانه ی پژوهشی و ارزشمند آن را نابود کنند. عده ای از بزرگان و سالخوردگان الموت راه چاره را در مصالحه و مذاکره با خان مغول و تسلیم قلعه بدون خونریزی مردم و نابودی آن می بینند.
یکشنبه, ۲۱ اسفند
مجموعه شعر بیا چند شاخه حرف بزنیم ۲۷ قطعه شعر سپید است. اشعار در عین ایجاز، معنایی بلند و عمیق دارند شاعر گاه با یک اتفاق ساده و پیش پا افتاده تصویرهای بکری می آفریند و ذهن و روان نوجوان را بر می انگیزد. شاعر نکته های اجتماعی، زیست محیطی ،.... را با نگاه تازه و طنزگونه مطرح می کند. او از عناصر طبیعت و اشیا پیرامون و ضرب المثل ها، مفاهیم ادبیات عامیانه سود جسته است: کلاغه به خونش نرسید"‌،‌ "آسمان همین رنگ است"‌.....
یکشنبه, ۱۴ اسفند
بزرگ‌ترین اثری که انسان خلق می‌کند، زندگی اوست. با این باور همه انسان ها هنرمندند و نیازمند مجال و امکانی که اثر خود را به بهترین شکل خلق کنند. حال کودک بستر آماده‌ای‌ست برای بروز خلاقیت، کشف و تجربه. گاه ما والدین یا مربیان ناخواسته کودک را از فضای امنی که برای رشد و تجربه به آن نیاز دارد دور می‌کنیم. شیوه یادگیری و آموزش خود را به او تحمیل می‌کنیم و انتظاری فراتر از آنچه که هست از او داریم. در حالی که شیوه یادگیری در کودکان بسیار متفاوت از شیوه ی ماست.
سه شنبه, ۹ اسفند
در مدرسه کلمنتین همه دانش آموزان در تلاش هستند برای سفر بهاری خود پول تهیه کنند. کلاس سومی‌ها و چهارمی‌ها تصمیم دارند استعدادهای خود را در مراسمی به نمایش بگذارند. امّا کلمنتین کار ویژه‌ای که مناسب این برنامه باشد به فکرش نمی‌رسد. او به هر دری می‌زند، از پدر و دوستش مارگارت که توانایی‌های زیادی دارد کمک می‌خواهد ولی کارهای پیشنهادی آن‌ها از نظر کلمنتین ارزش نمایش در مراسم را ندارد. کلمنتین در پایان مراسم می‌فهمد که همه ما توانایی‌ها و استعدادهای ویژه‌ای داریم؛ مهم نیست چقدر کوچک.
چهارشنبه, ۳ اسفند
کتاب «میک هارته این‌جا بود» روایت فیبی از مرگ برادرش است. میکِ هشت‌ساله در تصادف با دوچرخه جانش را از دست داده است. مادر، پدر و خواهرش هر یک به شکلی غمگین و سوگوار هستند. فیبی ضمن مرور خاطرات میک، رویارویی خود و والدینش با این حادثه‌ی ناگوار را تعریف می‌کند. فیب دختر سیزده ساله‌ای است که ماجرای غم انگیز مرگ برادرش را چنین نقل می‌کند «میک سوار بر دوچرخه است، چرخ او به یک سنگ گیر می‌کند و با سر به پشت کامیونی در حال عبور می‌خورد. او حتی یک خراش هم برنمی دارد و بر اثر ضربه مغزی در دم جان می‌سپرد و این شروع ماجرا است.»
چهارشنبه, ۳ اسفند
"حقیقت دارد من یک فیلسوف کوچکم" کتابی است در هشت دفتر، به شکل خاطره نویسی یک کودک که در هر دفتر از موضوعاتی چون حسادت ها، تفاوت ها، دلخوشی ها، غم ها، نگرانی ها، تنهایی ها و با هم بودن ها، جور دیگر بودن ها، ظاهر و درون انسان ها، حسرت خوردن ها، پرسش ها و پاسخ ها و چگونگی طرح آن ها، بیماری و پیری، درد داشتن ها و بسیاری نکته های ریز فلسفی و روانشناختی صحبت می کند. زبان کودکانه ی اثر این مفاهیم فلسفی را به زیبایی و سادگی بیان می کند و کودک به راحتی می تواند با راوی همذات پنداری کند. تصاویر سیاه و سفید آن نیز به سادگی گویای مفاهیم فلسفی عمیقی هستند که در کتاب بیان می شوند.
سه شنبه, ۲ اسفند
الن کودکی تنها است و حوصله اش سر رفته و دوست دارد با کسی همبازی شود . او از تاریکی می ترسد و در عین حال ماجراجویی را هم دوست دارد. او برای رفع تنهایی خود با شیر پارچه ایش بازی می کند؛ با او به عربستان سفر می کند، شیر خود را مریض می کند و دکتر او می شود و او را درمان می کند، در افسانه ای قهرمان می شود و شاهزاده خانمی را نجات می دهد، از کوه بالا می رود و خطرات آن را پشت سر می گذارد و ..... و در ضمن کارهایی را که دوست ندارد انجام دهد به شیرپارچه ای خود محول می کند.
سه شنبه, ۲ اسفند
تا حالا شنیده اید یک دیو زمینی بخواهد از شرایط زندگی خود در غار زیر انبار قدیمی باغ دست بردارد، به خانه ی آدم ها برود، تمام عادت های خود مانند تف کردن، آروغ زدن، نخوردن کرم خاکی و... را فراموش و با مقررات انسان ها زندگی کند، هر چند سخت باشد؟ "گیس پنجول" دیوی زمینی است که خانه اش بوی کرم خاکی، هزار پا، خر خاکی و لجن می دهد اما خانه ی "کالی" پسر کوچکی که عاشق نگهداری حیوانات خانگی است بوی دل انگیز صابون می دهد. در خانه ی کالی حمام گرم، کیک خامه ای، رختخواب نرم، نور وسوسه انگیز و آوای موسیقی جذاب است. اما آیا گیس پنجول می تواند مقررات این خانه را بپذیرد؟
چهارشنبه, ۲۶ بهمن
"موزا" پسری ۹ ساله و دورگه ای است که با پدربزرگش در دهکده ای در صحرای لاکوتا در میان سرخپوستان زندگی می کند. مادر سرخپوستش در هنگام تولد او می میرد و پدر سفید پوستش پزشکی است که موزا هرگز او را ندیده و در کلان شهری (تکنوسیتی) ساخته شده ی دست انسان و با استفاده از تکنولوژی مدرن و هوای مصنوعی زندگی می کند.
چهارشنبه, ۱۹ بهمن
لیام و مکس دو پسر نوجوان ساکن در یکی از روستاهای انگلستان در تعطیلات تابستان به سر می‌برند. خانواده مکس از روستائیان و پدر لیام نویسنده و مادرش هنرمند و عکاس هستند. آن‌ها هنگام بازی و کندن زمین به خیال پیدا کردن گنج، چاقویی کهنه پیدا می‌کنند که در سراسر تابستان لیام آن را با خود به همه‌جا می‌برد.
سه شنبه, ۱۸ بهمن
لالو یا مراد پسر کوچکی است که نمی تواند حرف بزند. او با مادر بزرگ خود با نام عجب دایزا زندگی می کند، زیرا مادرش هنگام تولد لالو از دنیا رفته و پدرش هم وقتی او کوچک بود زیرچرخ گاری می ماند و از بین می رود. همه ازاو گریزان هستند چون پیرزنی از اهالی روستا بنام چچو او را شوم می نامد و قدم او را که سبب از بین رفتن پدر و مادرش شده نحس می داند.
یکشنبه, ۱۶ بهمن
هشت داستان کوتاه، طنز و فانتزی با درونمایه اجتماعی فلسفی در کتاب "دوباره احمق های چلم" گرد هم آمده اند تا به مخاطب لذت بدهند و او را بخندانند. داستان ها حماقت انسان ها را به تصویر کشیده اند و راه حل هایی که برای مشکلات پیش آمده مطرح می شود از موضوع اصلی احمقانه تر است. حوادث داستان در دهکده ی خیالی "چلم" روی می دهد که مشهور است اداره ی آن با رئیس شورا و بزرگانی است که همه احمق هستند.
دوشنبه, ۱۰ بهمن
خرگوش ما در کتاب «این یک جعبه نیست» یک جعبه دارد ولی آیا در خیال او هم این یک جعبه است؟ البته که نه! هر بار که از او پرسیده می شود آیا این یک جعبه است؟ او در خیال خود آن را چیز دیگری می بیند. یکبار ماشینی است سوار بر آن، بار دیگر جعبه را یک قله کوهی می بیند که به بالای آن رسیده است یا خانه ای که در حال آتش گرفتن است و او مشغول خاموش کردن آن و بار دیگر ربات و ....
یکشنبه, ۹ بهمن
سوفی کوچولو می خواهد بزرگ که شد یک کار خیلی بزرگ انجام دهد. در این باره با مادرش حرف می زند. مادر شغل های زیادی به او پیشنهاد می کند، مانند، پرستاری، شست و شو گری فیل در باغ وحش! رانندگی جرثقیل و خیلی کارهای دیگر. اما سوفی هیچ کدام از این شغل ها را دوست ندارد، چون به نظر او هیچ کدام آن قدر که او دلش می خواهد بزرگ نیستند. دخترک خیلی فکر می کند. ناگهان بزرگترین شغل دنیا را پیدا می کند. بزرگترین شغل دنیا ..... است.
سه شنبه, ۴ بهمن
واژه نامه ای موضوعی و مصور و الفبائی که مفاهیم کلیدی ریاضیات ۵ سال دبستان را به زبان نسبتاً ساده و به کمک مثال و تصویر بیان می کند. از ویژگی‏ های این فرهنگنامه طرح پرسش در ذهن دانش آموز است به طوری که او را با موضوع های مطرح شده درگیر و برای پاسخ گویی به پرسش ها به تلاش بیشتر وامی دارد. در مقدمه ی کتاب دو بخش دارد، بخشی برای فهم و درک بهتر دانش آموز که سبب می‏شود مخاطب به راحتی از مطالب کتاب استفاده کند و بخشی دیگر هم آموزگاران و والدین آن‏ ها را مخاطب قرار می دهد. در پیوست‏ های کتاب یک سری پرسش، جدول ضرب اعداد و ... برای آشنایی و درک بیشتر دانش آموزان آورده شده است.
یکشنبه, ۲ بهمن
پسرک تنها است و نیاز به یک همبازی دارد. تخیل قوی و کودکانه او در حیاط خانه و در دل طبیعت به کار می افتد. گربه اش را به شکل یک ببر می بیند. با سگش یک گرگ می شود، همراه با ماهی حوض، به دریانوردی می رود. اما گربه و سگ و ماهی علاقه ای به این بازی ها ندارند.
چهارشنبه, ۲۸ دی
روبی نام یک روباه نوجوان است. او روباه عجیبی است و با همه ی روباه ها فرق دارد. به قول خودش "دندونای من خرگوش خور نیستند و گنجشک هم بزور می خورند". مادر هم همیشه او را سرزنش می کند: "انگار تو شیر مادرت را نخوردی، چون هم دیر زوزه کشیدی و هم در درس کلک های روباه نمره هشت گرفتی".
یکشنبه, ۲۵ دی
در این داستان برشی از حساس ترین لحظات زندگی دو دختر بنام گلی و دریا که باید برای آینده خود تصمیم بگیرند، به موازات هم، بازگو می شود. برای گلی روز یکشنبه هشت آذر می توانست روز مهمی باشد امّا همه چیز به سادگی به می ریزد.
شنبه, ۱۷ دی
"پروانه " یازده سال دارد و در کابل در زمان سلطه ی طالبان بر افغانستان (سال ۱۹۹۷) زندگی می کند. مادرش نویسنده ای اخراجی است که با کمک دوست نزدیکش در سازمان اتحاد زنان افغان به فعالیت می پردازد. پدرش معلم تاریخ است که در اثر بمباران یک پایش را از دست داده و به جرم تحصیل در انگلستان و خواندن کتاب های انگلیسی، توسط طالبان به زندان افتاده است.
شنبه, ۱۰ دی