ماهک
کتاب « من هم عینک میخواهم » از مجموعه کتابهای چارلی و لولاست که بین کودکان بسیار پرطرفدار است.
قرار است لولا برای معاینه چشمهایش پیش چشمپزشک برود. لولا از این قضیه اصلاً خوشحال نیست؛ اما وقتیکه یکی از همکلاسیهایش با یک عینک گلگلی خوشگل به مدرسه میآید لولا نظرش درباره رفتن به چشمپزشکی و عینک عوض میشود و برای رفتن به آنجا لحظهشماری میکند.
یکشنبه, ۱۹ شهریور
کتاب تعطیلات عجیب و غریب داستان پسری است نه ساله که علاقه زیادی به تماشای تلویزیون، خواندن کتاب و درست کردن پازل دارد؛ اما اصلاً از ورزش کردن و سرگرمیهای پر جنبوجوش لذت نمیبرد؛ و از همه مهمتر نمیتواند بدون خرس عروسکیاش شبها بخوابد.
تا اینکه یک روز پدرش او را در یک عمل انجامشده میدهد و تیم را علیرغم مخالفتش در یک اردوی ماجراجویانه ثبتنام میکند.
دوشنبه, ۸ خرداد
«هتل ستاره» درباره دختری است ده ساله به نام السا که داستان را روایت میکند. او بسیار پرجنبوجوش است با موها و قیافهای شبیه به شیر و صدایی به بلندی غرش شیر. او با وجود تجربههای تلخ زندگیاش میخواهد در آینده کمدین شود. السا عاشق جوک گفتن است و در سختترین شرایط هم از جوک گفتن دست برنمیدارد، البته بیشتر وقتها هیچکس به جوکهایش نمیخندد.
چهارشنبه, ۳ خرداد
بیلی میلر هفت ساله است و امسال به کلاس دوم می رود. در روزهای پایانی تابستان، بیلی و خانواده اش در راه قله ی راش مور و تپه های بلک در داکوتای جنوبی در بلوارث مینسوتا می ایستند تا مجسمه ی غول بزرگ سردماغ را ببینند. بیلی زودتر از همه از پله های سکو بالا می رود و هنگامی که بین پاهای عظیم الجثه ی غول می رسد، با وزش ناگهانی باد و توفان روی زمین می افتد. پس از این رخداد، بیلی بجز برآمدگی که روی سرش بوجود آمده است، مشکل دیگری ندارد.
همه چیز عادی به نظر می رسد تا این که چند شب بعد، بیلی اتفاقی گفت و گوی پدر و مادرش را از توی آشپزخانه می شنود. مادرش نگران است که به سبب ضربه ای که به سر میلر خورده است دچار مشکل شود مثلا در مدرسه گیج شود یا چیزی را فراموش کند.
دوشنبه, ۲۴ اسفند
خیالباف داستانی تخیلی براساس اتفاق های روزگار کودکی و نوجوانی پابلو نروداست. پابلو نرودا یکی از تاثیرگذارترین شاعران قرن بیستم است که در سال ۱۹۷۱ جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت کرد. نرودا برای مردم معمولی و از چیزهای معمولی مینوشت. او معتقد بود همهی داستانها، از قبل وجود داشتهاند و الهام را میتوان در سادهترین چیزها و جزئیترین ریزهکاریها یافت.
چهارشنبه, ۱۹ اسفند
ماروین ۹ ساله با موهای قرمز و چشمان آبی در کلاس سوم درس می خواند. او با پدر، مادر و برادرش جیکوب یازده ساله و خواهرش لینزا چهارساله در شهرکوچکی نزدیک واشنگتن زندگی می کند.
دوشنبه, ۳۱ تیر