کتاب های ادبیات داستانی برای کودکان

داستان یک سلسله وقایع حقیقی یا غیرحقیقی است که به طور زنده و آمیخته با جزئیات بیان شده باشد به نحوی که متخیله خواننده یا شنونده بتواند آن‌ها را در لحظه مجسم کند. داستان، ساخته و پرداخته‌ی ذهن خلاق فردی به نام نویسنده است. گرچه از واقعیت‌های بیرونی برداشت‌هایی شده است، ولی همه‌ی این واقعیت‌ها از صافی ذهن، عواطف و احساسات و پیش‌دانسته‌های نویسنده گذشته و از پایگاه و موقعیت اجتماعی او نشأت گرفته است و با کمک ذهن خلاق خواننده و مشارکت اوست که کامل می‌شود. داستان‌های کودکان و نوجوانان نیز قائل این تعریف هستند، خواه داستان‌های کاملاً تخیلی و فانتزی‌گونه باشد یا واقعی.

زیردسته‌بندی‌ها
گزیدگی نوشته کارل هیاسن داستان پسر نوجوانی است به نام واهو کری. حیاط پشتی خانواده کری شبیه به باغ وحش است؛ محوطه ای پر از حیوانات؛ از لاک پشت گرفته تا مار و تمساح. پدر واهو از این حیوانات نگهداری می کند و آن ها را به سازنده های برنامه های نمایشی حیات وحش اجاره می دهد. میکی کری به تازگی به دلیل اصابت یک شی به سرش دچار مشکل دوبینی و سردردهای شدید شده است و قادر نیست مسایل مالی خانواده را حل کند. مادر واهو برای کسب درامد به سفر می رود.
چهارشنبه, ۱۲ آبان
ایگناتیوس ب. گرامپلی، نویسنده ۶۴ ساله مجموعه داستان‌های پرطرفدار مهارکننده اشباح برای کودکان و نوجوانان، مدت ۲۰ سال است که چیزی ننوشته است. او مجبور است برای قراردادی که با ناشر کتاب‌هایش بسته است، تا پایان امسال سیزدهمین جلد از مجموعه مهارکننده اشباح را به موقع برای جشن هالووین برساند تا در کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌ها قرار گیرد در حالی که هنوز یک کلمه هم ننوشته است. برای به پایان رساندن این رمان، گرامپلی تصمیم می‌گیرد تابستان را در عمارت کلنگی اسپنس در خیابان قبرستان قدیمی در شهر گستلی ای لی نوی که جای آرام و بی سر و صدایی است بگذراند. ولی خانه‌ای که اجاره کرده است، یک مشکل جدی دارد و آن، سیمور پسربچه صاحبخانه به همراه گربه‌اش، شدو است که در طبقه سوم زندگی می‌کند.
دوشنبه, ۱۰ آبان
کتاب های فانتزی، پر از جادو و موجودات جادویی اند، کتاب هایی که این روزها نوجوانان زیادی را به خود جذب می کنند. بازگشت هرداد هم یکی از همین کتاب هاست: کتاب هایی که یک جهان جادویی را به نمایش می گذارند، جهانی که تقابل خیر و شر جنگ بین خوبی و بدی یکی از ویژگی های آن هاست.
شنبه, ۸ آبان
جلسومینو صدای عجیب، بسیار بلند و زیبائی دارد که اگر با قدرت آواز بخواند همه چیز را نابود می کند. او در سفرش به کشوری عجیب و غریب می رسد که مردمش آنقدر دروغ گفته اند که یادشان نمی آید که واقعیت چه بوده است. او در آن جا دوستان خوبی پیدا می کند مانند گربه ای به نام سوپینو، نقاشی به نام بانانیتو و .... به کمک آن ها راهی پیدا می کند تا به مردم یادآوری کند واقعیت چه بوده است. در این سفر استعداد خودش را هم کشف می کند.
سه شنبه, ۴ آبان
کتاب «جنگی که نجاتم داد» داستان دختر نوجوانی است که به سبب نقص مادرزادی نمی‌تواند حرکت کند. داستان در سال ۱۹۳۹ سال آغاز جنگ جهانی دوم  رخ می‌دهد، دوره‌ای كه معلولیت جسمی معادل معلولیت ذهنی شمرده می‌شد.
دوشنبه, ۳ آبان
مجموعه ی پنج جلدی جو شرلوک ماجراهای پسری به نام جو است که می خواهد مانند شرلوک هلمز کارآگاه شود. جالب است بدانید جو درسش خوب نیست و از خیلی چیزها می ترسد. نه قهرمان است، نه نابغه و نه زور بازو دارد. مثل دیگر کودکان هم سن و سال خودش است. جو فقط یک جوجه کارآگاه است، اما می تواند معماهای بزرگ را حل کند.
یکشنبه, ۲ آبان
«نی آ» دختر نوجوانی است که در سال ۲۰۰۸ در جنوب سودان در شرایط سخت اردوگاه جنگی همراه با پدر و مادر و برادر و خواهرش زندگی می کند. خشکی زمین و بی آبی همه را آزار می دهد و او را وادار می کند، ساعت های طولانی در صحرا راه برود تا به آب برسد.
یکشنبه, ۲۵ مهر
مارال به همراه برادر خود در طول تابستان در یکی از پاسگاه‌های محیط‌بانی پارک ملی گلستان مستقر می‌شوند. پدر مارال محیط‌بان است و برای حفاظت از گیاهان و جانوران این پارک ملی مرتب به گوشه و کنار آن سرکشی می‌کند. آن‌ها در طول تابستان و در دل طبیعت بکر و زیبای پارک ملی گلستان در ماجراهای مختلفی در گیر می‌شوند، از درمان و تیمار جانوران وحشی تا درگیری با شکارچیان. آقای «افرا» دوست فیلمساز خانواده‌ی مارال است. او قصد دارد فیلمی درباره‌ی قصه لاله و ببر بسازد. این قصه بخشی از ادبیات شفاهی قوم ترکمن است که سینه به سینه و در دل شعر و موسیقی تا به امروز روایت شده است.
دوشنبه, ۱۹ مهر
نگارنده: زینب آقایی برای همه دانش آموزان، ممکن است کلاس پنجم، جزئی از روند تحصیل‌شان باشد. ولی برای هفت نفر از دانش‌آموزان پایه پنجم مدرسه اسنوهیل در ایالت کنکتیک در اقیانوس اطلس، این سال، سال تحصیلی متفاوتی است و زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد. پیتر، جسیکا، لوک، آلکسیا، جفری، دنیل، آنا، هفت دانش‌آموزی هستند که در کلاس پنجم، آقای تراپت معلم‌شان است. هر کدام از آن‌ها مشکلاتی در زندگی خصوصی خود دارند که روی آن‌ها تاثیر گذاشته و رفتار آن‌ها را شکل داده است. 
شنبه, ۱۷ مهر
پس از این که پدر جکسون به بیماری ام اس مبتلا می‌شود و کار خود را از دست می‌دهد، خانواده دوران سختی را پشت سر می‌گذارند. آن‌ها بسیاری از روزها چیزی برای خوردن ندارند و جکسون و خواهر کوچکش با اختراع یک بازی سعی می کنند تا گرسنگی را کمتر احساس کنند؛ اما پس از مدتی اوضاع بدتر می‌شود. پدر و مادر قادر به پرداخت اجاره خانه نیستند و جکسون و خواهرش باید خود را برای زندگی در یک مینی ون آماده کنند.
چهارشنبه, ۱۴ مهر
تا حالا یک دلقک واقعی را از نزدیک دیده اید؟ فکر می کنید دلقک ها چه طور آدم هایی هستند؟ یک آدم معمولی که فقط لباس های عجیب و غریب می پوشد و کارهای خنده دار می کند؟ یا آدم عجیب وغریبی که در میان آدم های معمولی زندگی می کند و گاهی کارهای دلقکی می کند؟ فکر می کنید دلقک ها خودشان هم از ته دل شاد هستند؟ یا فقط برای شاد کردن شما تلاش می کنند؟ و باز هم فکر می کنید برای شاد بودن، برای خوشحالی بودن، همیشه به دلقک نیاز داریم؟
دوشنبه, ۱۲ مهر
رندی پسر نوجوانی است که به سبب رفتار خشن پدرش پشت گاری یک فروشنده دوره گرد پنهان می شود و از خانه فرار می کند. وقتی که از گاری پیاده می شود برخلاف انتظارش با دهکده ای کم جمعیت و کوچک رو به رو می شودکه آسمان پاک نام دارد و ماه آسمانش گم شده است.
چهارشنبه, ۷ مهر
«فرق نامادری با یک مامان واقعی این است که مامان ها هیچ وقت راحت و آسوده ول نمی کنند و نمی-روند. مامان ها قبول کرده اند که برای همیشه مامان آدم باشند... » لاکی تریمبل دختری ده ساله است که مادرش را از دست داده و با نامادری اش ـ بریجیت ـ در شهری کوچک زندگی می کند. محل زندگی آن ها شهری است دورافتاده به نام هاردپن که تنها ۴۳ نفر جمعیت دارد. نامادری لاکی فرانسوی است و با وجود تفاوت فرهنگی دو کشور و شرایط سخت زندگی (هم چون نداری، گرما، توفان و باران های شدید) سرپرستی لاکی را به عهده گرفته است و به او محبتی مادرانه دارد. لاکی که فکر می کند نامادریش از او خسته شده است و قصد دارد ترکش کند، رنج می کشد و به دنبال چاره ای برای آن است.
سه شنبه, ۶ مهر
کلارا و کلاس، کوذکان خردسالِ آلبرت شیشه گر، در دهکده ای دورافتاده از کشور سوئد زندگی می کنند. آن ها زندگی محقرانه ای دارند و روزهایشان در کارگاه پدر غرق در شگفتی از خلق کارهای زیبای او می گذرد. پدر خانواده و کارش را عاشقانه دوست دارد و همه ی توجه خود را به کارش معطوف می کند در حالی که مادر، سوفیا، از این موضوع غمگین است و آرزو می کند روزی ثروتمند شوند و فرزندانش طعم یک زندگی مرفه را بچشند. روزها یکنواخت و توام با تنگدستی سپری می شود تا این که ...
دوشنبه, ۵ مهر
فلورا ده سال دارد. پدر و مادرش طلاق گرفته اند و او با مادرش زندگی می کند. مادر فلورا عاشق نوشتن داستان های عاشقانه است در حالی که فلورا کمیک استریپ های فانتزی را ترجیح می دهد. فلورا تنهاست و از نظر مادرش، دختری عجیب و غریب که نمی تواند با اطرافیانش ارتباط برقرار کند. داستان از آن جایی آغاز می شود که فلورا از پنجره اتاقش شاهد مکیده شدن سنجابی در جاروبرقی همسایه شان می شود. فلورا سنجاب را نجات می دهد، سنجابی که حالا دیگر یک سنجاب معمولی نیست و می تواند شعر بگوید. مادر فلورا با نگه داری سنجاب در خانه مخالف است و از این به بعد است که ماجراهای داستان شکلی دیگر می گیرند.
چهارشنبه, ۱۷ شهریور
هازل گریس لنگستر دختر شانزده ساله ای است که به سرطان مبتلاست و به اصرار خانواده برای مقابله با افسردگی ناشی از بیماریش در جلسه های گروهی خودیاری شرکت می کند. او از حضور در جلسه های گروه های خودیاری بیزار است ولی روزی در یک از این جلسه ها با آگوستوس واترز آشنا می‌شود. آگوستوس (گوس) به سبب سرطان استخوان یکی از پاهایش را از دست داده است، او پسری باهوش و جذاب است و در اولین برخورد، هازل را مجذوب خود می کند. آگوستوس که شخصیتی قوی دارد و با بیماری خود کنار آمده است، تاثیر عمیقی بر هازل می گذارد و اعتماد و باورش به زندگی و انسان ها را به او بازمی گرداند.
چهارشنبه, ۱۰ شهریور
شخصیت اصلی داستان، دختری است به نام لیزی. او مادرش را از دست داده است و از پدرش مراقبت می کند. لیزی از تصمیم پدرش برای شرکت در مسابقه ی انسان های پرنده حمایت می کند هرچند عمه دورین با این کار سخت مخالف است. پدر لیزی تلاش می کند با استفاده از بال هایی که ساخته است پرواز کند. بال هایی از جنس پر، نخ، مقوا و ... ایمان.
دوشنبه, ۱ شهریور
کتاب «تعطیلات با ابوقراضه» داستانی درباره‌ی دو نسل و دو روش زندگی است. ویلیام و ملیسا دو نوجوان امروزی هستند که حاضر می‌شوند به ازای دریافت پول، با پدربزرگی که گوشش نمی‌شنود و مادربزرگی که چشمانش ضعیف است و مدام در حال بگومگو هستند، ۱۰ روز را در خانه‌ای ییلاقی سر کنند. 
یکشنبه, ۳۱ مرداد
لوسی دختری است که وقتی به دنیا می آید مادرش را از دست می دهد و تا هفت سالگی نزد مادربزرگش زندگی می کند. او عاشق پرنده هاست و برای لوسی که در مزرعه زندگی کرده است اکنون زندگی در شهر، با پدر، برادر ناتنی اش و زنی که به تازگی با پدرش ازدواج کرده سخت است. لوسی از اولین روز تعطیلات تابستانی تصمیم می گیرد که دیگر تفریح نکند، او عصبانی است و می خواهد هم چون بزرگترها برای اعتراض به شرایطی که دوستش ندارد اعتصاب کند. لوسی دلتنگ است و روزها - در حالی که خود را در اتاقش زندانی کرده است ـ با خاطرات خوش گذشته زندگی می کند...
دوشنبه, ۲۵ مرداد
سالویگ که فرزند وسطی و دومین دختر پادشاه است، نه چهره ی زیبایی دارد که همانند خواهرش با ازدواج خود به سرزمین‌ها و قدرت پدرش بیفزاید و نه همچون برادرش آینده سرزمین‌شان در دست‌های اوست.  اما با درگرفتن جنگ بین کشور آن‌ها و کشور دیگر، پدر او را به همراه خواهر زیبا و برادر ولیعهدش، به قلعه‌ای میان کوه‌های سر به فلک کشیده می‌فرستد و گروهی از سربازان شجاع خود را برای محافظت همراه‌شان می کند.
دوشنبه, ۱۸ مرداد
کیتلین ده ساله نوعی بیماری اتیسم دارد. او همراه پدرش زندگی می کند. قبل از حادثه ی تیراندازی در مدرسه ی برادرش، آن ها خانواده ای سه نفره بودند، و کیتلین همچون مرغ مقلد از راهنمایی های برادرش، دون، برای کنترل رفتارهای اتیسمی اش استفاده می کرد. بعد از حادثه تیراندازی در مدرسه و کشته شدن دون، کیتلین و پدرش از این خادثه سخت آزرده و رنجور می شوند. دون پیش از کشته شدن بر روی پروژه ای اجرایی برای مدرسه اش کار می کرد که کیتلین را درگیر می کند، پروژه ای که تلاش می کند آن را به پایان برساند، پایان پروژه ای که می تواند پایان رنجی باشد که او و پدرش می کشند. تلاش های کیتلین که همیشه زندگی را سیاه و سفید می بیند و مسئولان متعهد مدرسه منجر به تغییر دید کیتلین به زندگی می شود و او کشف می کند رنگ های زندگی تنها سیاه و سفید نیستند.
دوشنبه, ۲۸ تیر
لورل دانو مادر و مادربزرگش را در توفان کاترینا از دست می دهد و سعی می کند راهی برای فائق آمدن بر دردهایش پیدا کند. او برای مدت کوتاهی در دسته ی تشویق کننده های تیم بسکتبال مدرسه قرار می گیرد و دوست تازه ای پیدا می کند. اما با وجود موفقیت در تیم و پیدا کردن دوستی خوب خاطرات رهایش نمی کنند. اورل به مواد مخدر روی می آورد و خیلی زود گرفتار طلسم ماده ای به نام ماه می شود. ماه فراموشی می آورد و لورل می تواند خاطرات دردناک را فراموش کند. اما خیلی زود همه چیز نابود می شود.
شنبه, ۱۲ تیر
پنی دختری یازده ساله است که سراسر زندگی اش با چیزهایی غافلگیرکننده و گاهی معماگونه و پر رمز و راز گذشته است. او دختری ایتالیایی- امریکایی و ساکن امریکاست. خانواده ی پدری اش از مهاجران ایتالیایی هستند. پدر پنی مرده و او با مادرش زندگی می کند اما با خانواده ی پدری نیز ارتباط دارد.
چهارشنبه, ۲۶ خرداد
بلو، پسر نوجوانی است که پدرش را از دست داده است و با مادر و خواهرش، جس زندگی می کند. او بنا به تشخیص خانم مشاور مدرسه قادر است افکار و احساسات خود را به زیبایی به قلم بکشد و بدین گونه دردهایش را بیان کند. او هم چنین می کند، اما پس از مدتی به نظرش کار احمقانه ای می آید. آن ها را پاره می کند و سعی می کند همه ی احساسات خود را در قالب داستانی به نام «وحشی» بنویسد. این داستان پر است از غلط های املایی، اما بلو معتقد است به علت آن است که کوچک است و سنی ندارد.  بلو، یکی از شخصیت های داستانش می شود. انگار که «وحشی» که شخصیت اصلی داستان اش است، خود اوست که جان گرفته است.
یکشنبه, ۲۳ خرداد