کتاب «برای هر چیز آمادهام» داستان دو دوست است یکیخوشبین و دیگری بدبین.
یک روز روشن آفتابی خانم اردکه سبد پیکنیکاش را برداشت و به خانه راکن رفت. از راکن پرسید: برای گردش آمادهای؟ راکن گفت: اِ… خب! نظرم عوض شد من نمیام! خانم اردک پرسید: چرا نمیای؟
راکن جواب داد: راستش فکر کردم اگر زنبورهای خطرناک به ما حمله کنند چه اتفاقی میافتد؟ دنبالمان کنند و بیفتیم توی رودخانه؟ اگر توفان ترسناکی شروع شود چطور زنده بمانیم؟ اگر به غاری پناه ببریم و پیش از ما یک اژدهای وحشتناک آنجا باشد چی؟ هر دو جیغزنان رفتند زیر پتو و راکن گفت این اتفاقها میتوانند بیفتند و گردشها خطرناکند. خانم اردکه کمی فکر کرد و گفت راست میگویی راکن اما اگر به جای زنبورهای خطرناک چند پروانه زیبا ببینیم چی؟ آب بازی کنیم و بادبادک هوا کنیم و با یک اژدهای کوچک بانمک روبهرو بشویم چه؟ راکن حسابی ذوق کرد پس منتظر چی هستی بزن بریم! اما قبلش صبر کن حاضر شوم. راکن رفت و زمان طولانی بعد با سروریخت جالبی برگشت، تا چشم خانم اردکه به او افتاد زد زیر خنده …
مفاهیم کلیدی در کتاب «برای هر چیز آمادهام»
- گردش
- لذت/خطر
- جهان بیرون
- آسیب/تفریح
- امن/ ناامن
- خود مراقبتی /دگر مراقبتی
- خوش بینی/بدبینی/واقع بینی
- احتیاط
- مشارکت
- ناشناختهها
- هزینه/ فایده
تکنیکهای کاربردی در کتاب «برای هر چیز آمادهام»
- لذتجویی
- لذتسازی
- پیشبینی
- جهانگشایی
- تجهیز شدن
- ماجراجویی
- اکتشاف
- جراتورزی
اردکی که دو زیست آبی و خشکی را تجربه میکند از راکن میخواهد با هم به پیکنیک بروند اما راکن نگران خطرهای پیشبینی نشده است. اردک از زیباییهای گشتوگذار در جهان میگوید و راکن از خطرهای همواره ممکن در مسیر. اردک لذتها را بر میشمارد و راکن خطرها و آسیبها را. اما نگرانیهای راکن باعث نمیشود تن به گردش ندهد و زیر پتو بخزد. او کاملا مجهز و با سازو کار احتیاطی به جهان بیرون پا میگذارد.
جهان به افراد خوشبین نیاز دارد تا هواپیمای پرنده در دل آسمان را بسازند، ریسک کنند و مرزهای وجودی را بگشایند و به افراد بدبین نیاز دارد تا چتر نجات بسازند، مراقبت و پیشبینی خطرها و دیدن نادیدهها را انجام دهند.
در این قصه دو قهرمان داریم با جهانی که باید کشف شود. نمیتوان هیچ کدام را ارزشگذاری کرد. اینکه کدام مفیدتر و خوشسفرترند. اما میتوان تغییر نگاه از ابتدا تا انتهای کتاب را در مخاطب دید. حس احترامی که برای خودمراقبتی و حواس جمع راکون ایجاد میشود.
با یک قصه تعادلی بدون مذمت عاقبتاندیشی و کندی در ریسک روبهرو هستیم. بدون هیچ شعاری همراه میشویم در فرآیندی برای درک تعادل جهان. و به جان کشیدن شیره لذتبخش زندگی. لذتها ساختنیاند اما حتما به فکر و ابزار نیازمندند.