رمان «شهریار آینده» نوشتهی کریستوفر ساموئل یود، نویسندهی انگلیسی داستانهای علمی- تخیلی است. او سالها با نام اصلی خودش (یود) برای بزرگسالان داستان مینوشت، اما موفقیت و شهرتی به دست نیاورد. در حقیقت، شهرت او به سبب داستانهای علمی- تخیلی است که برای نوجوانان نوشته است. این داستانها واکنش انسانها را در شرایط سخت زندگی نشان میدهند.
جان کریستوفر تنها یکی از چند نام نویسندگی این فرد است. او نامهای دیگری هم داشت: استنلی وینچستر، هیلاری فورد، ویلیام گادفری، ویلیام وین، پیتر گراف، پیتر نیکولز و آنتونی ریو. مهمترین و مشهورترین اثر کریستوفر سهگانهی «سهپایهها» است که در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ نوشته شد. موفقیت این سهگانه به حدی بود که ۲۰ سال بعد کتاب دیگری با نام «وقتی سه پایهها به زمین آمدند» را نوشت و این مجموعه را به چهارگانه تبدیل کرد. کریستوفر در سال ۱۹۷۰ رمان «نگهبانان» را نوشت که برای خلق آن جایزهی گاردین را به دست آورد. این اثر همچنین جایزهی بهترین کتاب نوجوان آلمان را در سال 1976 از آنِ خود کرده است.
جان کریستوفر در میان نویسندگان داستانهای علمی-تخیلی جایگاه ویژهای دارد. او برخلاف بسیاری از نویسندگان این نوع داستانی، بهجای تمرکز بر پیشرفتهای علمی آینده و پیچیدگیهای آن، نتایج استفادهی نادرست از این پیشرفتها را نشان میدهد. دغدغهی کریستوفر آگاه کردن سازندگان دنیای آینده است. «شهریار آینده» جلد اولِ مجموعهی سهگانهی «شمشیر ارواح» نوشتهی اوست.
در رمان «شهریار آینده»، زمین و صنعت به سبب رخدادی مبهم از بین رفتهاند و انسانها به زندگی قرون وسطایی بازگشتهاند. افرادی از سادهلوحی انسانها سوءاستفاده میکنند و دلیل این نابودی تمدن را استفاده از ماشین نشان میدهند. کمکم حتی به زبان آوردن نام ماشین هم ممنوع میشود و ارواحی ناشناخته بر انسانها حکومت میکنند. پیشگوها، که برای هر نوع استفادهای از دستگاه، حکم اعدام میدهند، خودشان پنهانی از دستگاه استفاده میکنند. قهرمان داستان پسری نوجوان به نام لوک پری است که علاقهی فراوانی به جنگ و جنگاوری دارد و رخدادهای داستان نیز او را در این مسیر قرار میدهند. لوکِ سیزدهساله پسر کاپیتانی از افسران ارتش شهر وینچستر است. او منتظر تولد پانزدهسالگیاش است تا آموزش نظامی را آغاز کند. اما سرنوشت چیز دیگری برای او میخواهد. دسیسهی رهبران مذهبی و سیاسی سبب میشود که پدرش شاهزادهی جدید وینچستر شود. مردم به ارواح عقیده دارند و کسانی به نام پیشبین وظیفهی ارتباط با ارواح را به عهده گرفتهاند. سرانجام پیشگوها میگویند که لوک جانشین پدرش و شهریار آینده خواهد شد. لوک یادگیری تمرین نظامی و سوارکاری را آغاز میکند، اما پیش از تولد هفدهسالگیاش، مادرش به قتل میرسد و پدرش را خائنان میکشند. پیتر، برادر بزرگتر و ناتنی لوک، خود را برای جانشینی در مقام شهریار آینده آماده میکند. لوک که متوجه میشود موقعیتش در خطر است، از شهر به پناهگاهی امن میگریزد؛ مکانی که در آن اسرار شگفتانگیزی را میآموزد.
در جلد دوم مجموعه با عنوان «آن سوی سرزمین های شعله ور» لوک، که حالا برادر شهریار وینچستر خوانده میشود، به همراه ادموند و گارد سلطنتی راهی آنسوی سرزمینهای شعلهور میشود تا شگفتیهای آن منطقه را ببیند. وی در آنجا با مردمی دیدار میکند که آدابورسوم متفاوتی دارند و از دستگاههایی ابتدایی استفاده میکنند. پس از برگشتن از آن سوی سرزمینهای شعلهور، دردسر جدیدی برای لوک پیش میآید.
در سومین جلدِ این مجموعه با عنوان «شمشیر ارواح» لوک بعد از کشتن برادرش، شهریار شهر وینچستر میشود و میخواهد سنتهای پیشین را از میان بردارد.
در داستانهای کریستوفر، انسانها نقشی محوری و اصلی دارند، نه تکنولوژی و دستگاههای عجیبوغریب. در حقیقت، انسانها فقط نقش فیزیکی و جسمی ندارند، بلکه برای نیکبختی بشر و اصلاح اشتباهات دیگران تلاش میکنند و رمانهای سهگانهی جان کریستوفر نیز این هدف را دنبال میکند.