صد دست لباس

عنوان لاتین
The Hundred Dresses

واندا پترونسکی روز دوشنبه دیگر بر روی صندلی یکی مانده به آخر کلاس ١٣ ننشسته بود. واندا دختری مهاجر از لهستان با اسمی عجیب و غریب بود. او دختری آرام بود که به ندرت حرف می زد و هیچ دوستی در مدرسه نداشت. او همیشه پیراهن آبی رنگ و رورفته ای می پوشید؛ لباسی بی ریخت ولی همیشه تمیز.

او ادعای می کرد که در کمدش صد دست لباس از همه جنس و رنگ دارد!

همکلاسی های واندا سر به سر او می گذاشتند و درباره ی صد دست لباس از او پرس و جو می کردند. مدتی پس از رفتن واندا، همکلاسی هایش با نقاشی های زیبایی از طرح های گوناگون لباس بر روی دیوار روبرو شدند. واندا اگر چه در میان بچه ها نبود ولی طرح های صد دست لباس او که همیشه از آن ها صحبت می کرد به عنوان برنده مسابقه نقاشی بر روی دیوار به نمایش گذاشته شده بود. واندا در نامه ای آن صد دست لباس را به همکلاسی هایش می بخشد زیرا او صد دست لباس تازه دیگر در کمد لباسش دارد.

خشونت کلامی، تمسخر و ریش خند کردن، پذیرش دیگران، اقلیت های قومی و مهاجرت و  نقش هنر در زندگی، داشتن مناعت طبع و بلند نظری و از دست ندادن امید و آرزو در فقر از ویژگی های داستان و سبب عمق بخشیدن به آن است. این داستان برنده ی مدال نیوبری ۱۹۴۴ است.
 

برگردان
شقایق قندهاری
تهیه کننده
فاطمه مرتضایی فرد
سال نشر
۱۳۸۹
ناشران
نویسنده
Eleanor Estes, الینور استیس
Submitted by editor3 on