کتاب «دشمن» در فضایی انتزاعی آغاز میشود؛ در جهانی سفید و تُهی، با دو گودال، سربازهایی تنها و پناه گرفته در آنها و جملهای تکاندهنده «جنگ ادامه دارد...».
نویسنده با این جمله، همان ابتدای کتاب آب پاکی را میریزد روی دستتان و این واقعیت تلخ را یادتان میآورد که جنگ از آنچه فکر میکنید به شما نزدیکتر است و بیرحمانه میانه نزاعی طولانی رهایتان میکند. بیمقدمه پرت میشوید در جهانی که انتظارش را نداشتید. صفحه به صفحه پیش میروید و تصویر به تصویر، جنگ این دو سرباز را تماشا میکنید: گلولهها از یک گودال به دیگری پرتاب میشوند و هر دو سرباز تشنه این هستند که دیگری را از پا در بیاورد.
در طول داستان گفتوگوهای درونی یکی از سربازها پیوسته با صدای بلند به گوش میرسد:
«از تنهایی که بگذریم، از هر نظر که بگویی با هم فرق داریم. او یک هیولاست، یک غول بیشاخ و دُم. رحم و مروت سرش نمیشود. زن و بچهها را میکشد. بیخود و بیجهت آدم میکشد. این جنگ تقصیر اوست. من این چیزها را خوب میفهمم، چون احمق نیستم. تمام این حرفها را در دفترچه راهنما خواندهام.»
هر چه بیشتر در داستان پیش میروید، شباهت بیشتری بین دو سرباز پیدا میکنید. چیزی غیر از این انتظار میرفت؟ مگر نه این که هر دو انساناند، با دغدغهها و آرزوهای مشترک، وضعیتی که گرفتارش شدهاند و ...
در بخشی از کتاب «دشمن» میخوانیم:
«من انسانم. این دفترچه راهنما پر از دروغ است. جنگ را من شروع نکردهام! من هرگز حیوانات را نمیکشم، درختها را آتش نمیزنم...»
خواندن این کلمات فرصتیست تا خواننده با چراغقوهای کوچک، نیمهی تاریک و روشن خود را بازیابی کند و با کشف نقاط و دغدغههای مشترک بین دو دشمن، به شناختی از ذاتِ خود برسد و وقتی در برابر «جنگ را من شروع نکردهام!» قرار میگیرد، برای لحظهای بیدفاع شود و از خودش بپرسد: «پس چه کسی جنگ را شروع میکند؟»
کتاب «دشمن» اثر «دیوید کالی» با تصویرسازیهای نوگرایانه «سرژ بلاک» داستان دو سربازیست که گرفتار جنگ شدهاند و تصور هر کدام از یکدیگر، غولی بیشاخ و دم است و عجیبتر این که هر دو در انتظاری جانسوز به سر میبرند تا دیگری، سرانجام، به جنگ خاتمه دهد.
«هر بار که باران میبارد،
با خودم میگویم باید این جنگ را تمام کنیم.
نمیدانم چطور.
این را فرماندهان جنگ میدانند.
اما آنها چیزی به من نمیگویند.»
درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «دشمن»
«دیوید کالی» را بهعنوان یکی از نوآورترین و موفقترین نویسندگان اروپایی در زمینه کتابهای تصویری برای کودکان و بزرگسالان میشناسند و «سِرژ بلاک» تصویرگر بلندآوازه و برنده مدال طلای تصویرگران آمریکاست. کتاب «دشمن» دومین کار مشترک کالی و بلاک است و برای خوانندگان بالای ۱۰ سال پیشنهاد میشود. کتابهای «مشق شبم را ننوشتم چون ...»، «به مدرسه دیر رسیدم چون...» و «ماجرای باورنکردنی تابستان من» از دیگر کتابهای «دیوید کالی» است که در ایران هم منتشر شده است.
جوایز کتاب «دشمن»
۱. جایزه برنار وِرسل، بروکسل، بلژیک، ۲۰۰۹
۲. کتاب برگزیده کودک و نوجوان از شورای ملی مطالعات اجتماعی، آمریکا، ۲۰۱۰
۳. جایزه ادبی پِلسی رابینسون، فرانسه، ۲۰۱۱
قصه از یک بیابان شروع میشود با دو گودال. گودالهایی با دو سرباز و سربازهایی با هم «دشمن». دشمن آنجاست اما «اصلا نمیشود او را دید.»
دو سرباز در دو گودال دقیقا شبیه هم به یکدیگر تیراندازی میکنند دو دشمن همیشه منتظر تا آن یکی شروع کند به «جنگـ» به تیراندازی، به شلیک، به آتش روشن کردن برای غذا پختن و… دو سرباز تنها دو سرباز گرسنه .
این جنگ «تقصیر» کیست؟ در «دفترچه راهنمای جنگ» نوشته تقصیر طرف مقابل است که بیخود و بیجهت زنها و بچهها را میکشد.
هر سرباز یک تفنگ و یک دفترچه راهنما سرخ رنگ دارد.
قوانین جنگ در دفترچه راهنما:
۱- قبل از اینکه دشمن تو را بکشد او را بکش!
۲- دشمن خشن و بی رحم است.
۳- اگر ما را بکشد خانوادهمان را هم خواهد کشت.
۴- سگ و گربه و حیوانات ما را هم خواهد کشت.
۵- درختها را خواهد سوزاند.
۶- چاهها را مسموم خواهد کرد.
۷- دشمن «انسان» نیست.
سربازها «شک» میکنند نکند جنگ تمام شده و فقط این دو نفر ماندهاند؟ برنده جنگ کیست؟
نکند فراموشمان کردهاند؟
کاش دشمن هم شبها به ستارهها نگاه کند تا همه چیز دستگیرش شود!
و ای کاش جنگ تمام شود. اما چطوری؟ فرماندهان میداند و کاری نمیکنند!
سربازها دست به کار میشوند و با تکنیک شماره سه کتاب تلاش میکنند جنگ را خاتمه دهند.
برای ما متولدان بیابانهای خاورمیانه خط به خط این کتاب ادراک کودکانهمان از جنگ است.
#مفاهیم_شاخص
سرباز (ابزار)
گودال(تنگنا)
جنگ/صلح
دستور/اطاعت
دشمن/ خانواده
دشمن/ هیولا/ غیر انسان
تنهایی
خستگی
شباهت/ تفاوت
راه حل
استتار و پنهان شدن
#تکنیکهای_کاربردی
مرور
منبع جویی
مشاهده تجربی
جایگزینی
یافتن شقوق دیگر
حل مساله
خوداتکایی
تحلیل و ارزیابی
کنشگری فعال
کتاب دشمن از تحلیلی ترین کتابهای صلح طلبانهای است که میتواند پلشتیهای جنگ را به چالش بکشد. از صفر تا صد سال مخاطب این کتاب هستند نوشتار و ترجمه و تصویرپردازی کتاب درخشان است وقتی سرباز به گودال دشمن میرود و عکسهای خانواده او را میبیند و با خود میگوید او هم که خانواده دارد پس چطور زن و بچه ما را میکشد. یاد سوال تاریخی سرباز در فیلم نجات سرباز یاران افتادم: «اگر خدا با ماست پس کی با اونهاست که اینطور دارن ما را تکه پاره میکنند؟ …»
استیصال، درماندگی و شباهتیابیهای بیپایان ِ بدون مرز انسانی تنها اهرمی است که میتواند تکلیف انسان را با جنگ روشن کند.
امتیاز من ۵ ستاره زرین است.