«جانی روداری» گرایش نوینی در زمینه ادبیات کودک و نوجوان ایتالیا دارد. با این همه، لازم به ذکر است که وی فقط در این گرایش نوین استاد نیست، بلکه کوشش مداوم وی برای تطبیق نوشته هایش با نیازهای خوانندگان معاصر؛ در حالی که به مقوله های ابدی اساطیری کودکان نیز وفادار است، از دیگر برتری های روداری است.
در حقیقت، بهترین نوشته های روداری به طور کامل مقید به سنتی پایان ناپذیر، شگفت انگیز و عالی هستند.
این عناصر سنتی در چهارچوب واقعیت کنونی وارد می شوند. این شگفتی از سوی خواننده امروزی که به زندگی در جهان فناوری و دنیای ماشینی عادت کرده است، دیده می شود. ماشین ها هم زندگی جادویی خود را دارند؛ سردی جنبه علمی آن ها ازگرمای وجود انسان زندگی می گیرند.
در بیش تر کتاب های روداری، ما ناگهان با پیچیدگی غیرمنتظره ای در روند اتفاقات زندگی روزمره مواجه می شویم، واقعیت سورئالیستی که واقعیت را به یک حوزه خیالی منتقل می کند، در حالی که هنوز به آن اشاره دارد.
داستان «جیپ در تلویزیون»[1] یک نمونه آشکار است. «جیپ» پسر كوچكی است - مانند پسران دیگر – که برنامه ی تلویزیونی كودكان را همراه برادرش می بیند. او آن قدر دقیق و مداوم تلویزیون نگاه می کند که در میان یک نبرد سرخپوستی که دنبال می کرد، به معنای واقعی جذب صفحه ی تلویزیون می شود، و جلوی دید برادر کوچکش را می گیرد که دور از صفحه تلویزیون مانده و به او التماس می کند که کمی جا به جا شود. کوشش اعضای خانواده برای کنار کشیدن جیپ از جلوی تلویزیون کاملاً بی فایده است؛ و جیپ در یک لحظه ازسوی یک برنامه تلویزیون ملی ناپدید می شود و ماجراهایی را در دیگر کشورها آغاز می کند، و باعث یک سری رخدادهای سرگرم کننده و سرشار از شوخ طبعی و نقد ملایم اجتماعی می شود.
درادامه، واقعیت و فانتزی را می بینیم که به طور مساوی در داستان «سیاره درختان کریسمس»[2] با هم آمیخته شده اند. با این همه، هنگامی که از «آمیختگی» صحبت می کنیم، همیشه به دنبال معنای تعادل بنیادی این دو عنصر با رفت و آمد پیاپی از جهان فانتزی به جهان واقعی هستیم.
«مارکو»، قهرمان داستان، پسری است که در شهر رم زندگی می کند و از پدربزرگ خود یک اسب گهواره ای هدیه می گیرد. مارکو اندکی سرخورده است (اسب گهواره ای هدیه ای برای بچه کوچولو هاست!) اما همچنان که او با گیجی و بی حوصلگی و بدون اینکه خوشش بیاد، اسب رانی می کند، ناگهان اسب گهواره ای به پرواز در می آید و مارکو به روش مرموزی ربوده و به سیاره ای عجیبی برده می شود. حال و هوای آن سیاره همیشه مانند روز کریسمس است و درختان کریسمس در همه جا به چشم می خورد، همه چیز خوشایند، و به دور از خشونت است، شر وجود ندارد و زندگی با کمک روبات ها دلپذیرتر ادامه می یابد. یک هستی جدید، پر از جزئیات غیرمنتظره، در مقابل چشمان مارکو گشوده می شود که کم کم با نتیجه گیری اصلی و معنادار داستان، از همه آن ها قدردانی می کند.
در داستان «کیک آسمانی»[3] در نتیجه آزمایش بمب اتمی، با اشتباهی بزرگ از سوی یک دانشمند، قارچ رادیواکتیو به یک کیک بسیار بزرگ تبدیل می شود که از آسمان روی تپه ای نزدیک شهر رم به آرامی فرود می آید. مقامات فکر می کنند از مریخ به آنها حمله شده اما بسیار زود کودکان در می یابند که این یک فرصت عالی است، زیرا هر اندازه که می خواهند می توانند کیک بخورند. شادی کودکان پاداشی برای دانشمند (که درون کیک پنهان شده و از اشتباه بزرگی که انجام داده خجالت می کشد) و او را ترغیب می کند به اینکه خیلی بهتر است علم خود را در اختیار تولید کنندگان کیک قرار دهد تا اینکه از آن برای بمبهای اتمی استفاده کند.
همانطور که می بینیم، واقعیت ها و شخصیت ها کاملاً به فضا و مشکلات زمان ما محدود می شوند. روداری هرگز سعی نمی کند از واقعیت فرار کند، گرچه ممکن است اغلب خشک و دردناک به نظر برسد. در عوض، او به ما این امکان را می دهد تا بفهمیم که چگونه در دنیای واقعی زندگی کنیم بدون اینکه در مسئولیت بشریت که بر عهده هر یک از ماست شکست بخوریم. بیشتر نوشته های او به نوعی از "بحث ها و گفتگوهایی" که در نتیجه مکالمه وی با دانش آموزان کلاس در مدرسه اتفاق می افتد، پدید آمده است. این بدان معنا نیست که روداری خواستار جلب سلیقه کودکان آسان گیر است: برعکس، این بدان معنی است که اختراع شاعرانه نویسنده و قدرت خلاقیت متناسب با توپوگرافی (موقعیت طبیعی) و اسطوره های روح و روان کودک است. او انتظار دارد که خوانندگانش تامل و تفکر کنند و به شیوه مشتاقانه ای مشارکت کنند. در نتیجه، کتاب های وی در شکل گیری نگرش ذهنی کودک، دارای تأثیر عمیق و معقولانه ای هستند.
اجازه دهید در حمایت از این جمله یکی از ویژگیهای اصلی کتاب های روداری را بررسی کنیم: طنز.
طنز او ریشه در واقعیت دارد و از آن فرار نمی کند، بلکه از قراردادهای پوچ، عقاید تعصب آمیز، رسومات بی اساس، و قوانین غلطی که درباره رفتارهای خوب تعریف شده رهایی یافته است.
اجازه دهید یادآوری کنیم، به عنوان مثال، جامعه نابینایان «در داستان کیک آسمانی» را که تفاوتی بین ابر اتمی و یک کیک بزرگ نمی بینند (فقط بچه ها متوجه می شوند) و با تلقین به خود به ضرورت اقدامات پلیس و دفاع نظامی اصرار دارند؛ یا مثال دیگرمی تواند دولت عجیب حاکم بر سیاره درختان کریسمس (نامی که با آن معرفی می شود: دولتی-که-وجود ندارد)باشد. در حقیقت، - به گفته نویسنده –در کشوری که همه چیز آن بجاست فایده ی دولت چیست؟
اجازه دهید فضای عجیب و غریب ایجاد شده توسط یک پادشاه دیکتاتور در «جلسومینو در سرزمین دروغگوها» [4] را به یاد بیاوریم که دروغ در آنجا قانون است، نان «جوهر» نامیده می شود، گربه ها باید پارس کنند و سگ ها باید میو میو کنند، درآن جا درهای آسایشگاه روانی به روی کسانی باز می شود که می خواهند حقیقت را بگویند و بالاترین پست ها در دولت به کسانی داده می شود که می توانند بهتر دروغ بگویند.
مانند هر نوع طنز واقعی، این طنز نیز خواستار نوعی کناره گیری از موضوع مورد نظر است. این یک عمل ذهنی است که کم کم می توان آن را آموخت و می توان با این گونه طنز فرد را به داشتن روحیه انتقادی و همچنین صداقت و شجاعت اعتقادات شخصی عادت داد. این یک طنز تلخ نیست، زیرا به بچه ها اجازه می دهد فکر کنند و باور کنند که برخی از خطاهایی که در واقعیت وجود دارد می توانند و باید اصلاح شوند.
هیچ چیز آموزنده ای وجود ندارد، ضمناً هیچ نوع سودگرایی در این خواندن وجود ندارد. خودانگیختگی، میل به سرگرمی، اشتیاق به زندگی، برای دیدن و کشف: چنین احساساتی نثر روداری را زنده می کند و روح شعرهای او هم همین گونه است.
شعر نیز در آثار روداری یک شکل ابتکاری و اختصاصی دارد. در «شعر های هیچانه در بهشت و روی زمین»[5] ، در «کتاب خطاها»[6] و اشعار موجود در پیوست سیاره درختان کریسمس، پیوند خاصی را با شعر های هیچانه یا کودکانه احساس می کنیم: خواننده از آن ها به عنوان آهنگ های کوتاه یا مانند برخی موتیف (مضمون تکراری) موسیقی کوتاه لذت می برد، اما، همانطور که در هر خط شعر اتفاقی روی می دهد، بسیاری از موتیف های او یک طنین در ذهن خواننده می گذارند و با آن کلمات جدید، برخی ایده های جدید به طوری که فقط سرگرمی نیست در [ذهن] شکل می گیرند. آن ها به عنوان دعوت به اخلاص، ایمان به عدالت، برادری و تفاهم بین همه انسان ها وجود دارند. ما می توانیم - اگر می خواستیم- در مورد «پیام» روداری صحبت کنیم، اما ممکن است باعث شود که کسی گمان کند روداری نوشته های خود را برای انتشار پیام خود نوشته است. این طرز تفکر غلط است. آنچه روداری می تواند به خواننده خود آموزش دهد، بطور هنرمندانه غیرصریح است و آشکارا ظاهر نمی شود. خواننده آن را احساس می کند و آن را در مطالعه شخصی خود کشف می کند، به عنوان چیزی که شخصاً دریافت کرده است. همه ما - به عنوان مربیان - می دانیم که کشف شخصی معنای عمیق تر نوشته برای شکل گیری ذهنی خواننده جوان (کودک) چقدر اهمیت دارد. هیچ چیز اساسی تر از لحظه ای نیست که کودک موضوع اصلی کتاب را خودش درک می کند.
اجازه بدهید دوباره به عنوان مثال آخرین صفحه های سیاره درختان کریسمس را نقل کنم. مارکو پس از یک دوره ناسازگاری، خود را در سیاره جدید کاملاً راحت می بیند. تنها چیزی که او نمی فهمد این است که چرا او«ربوده» و به آنجا برده شده است. او این مطلب را از پسران دیگر مانند خودش می آموزد، هنگامی که اعضای "دولتی که وجود ندارد" رای به "بالغ" بودن او می دهند، یعنی او امتحان را با موفقیت گذرانده است. کدام آزمون؟ کدام امتحان؟
برای جلوگیری از ورود مهاجمان متخاصم از سیاره [زمین] در آینده (از آن جایی که پیشرفت ناوبری فضایی سرعت گرفته است، به خصوص در سیاره ای که به آن «زمین» گفته می شود!)، دولت پیشنهاد برخی مشاوران ویژه، دانش آموزان مقطع ابتدایی، را پذیرفته است که به برخی از کودکان زمین اجازه دهند مدتی را در سیاره درختان کریسمس بگذرانند و با آنها دوست شوند. این نوعی آزمایش برای آشنایی با کودکانی است که ژنرال ها، فضانوردان، دانشمندان و سیاستمداران فردا خواهند بود، کسانی که مسئول نگرش صلح جویانه یا خصمانه نسبت به ساکنان سیاره درختان کریسمس هستند.
مارکو فکر نمی کند که یکی ازافراد مسئول در آینده باشد: اما او یک هدف برای بازگشت به زمین دارد: ایجاد یک سیاره جدید مانند آنچه که وی دیده است. خواننده از ماجراجویی مارکو به خاطر جنبه های غیر منتظره و خارق العاده اش قدردانی می کند و در آن لحظه به زندگی آینده قهرمان یا سرنوشت آینده سیاره عجیب فکر نخواهد کرد. با این حال، در ذهن او یا به تعبیر بهتر، در قلب او، یک احساس قوی باقی خواهد ماند، احساسی که شاید یقیناً در هر کشور، در هر مکان چیزی مانند سیاره عجیب، جایی که در آن شر و خشونت وجود ندارد، باید ساخته شود.
زبان روداری ... به گونه ای است که ارزش کلمه، سازکار جمله و پاراگراف در سطوح مختلف کاملا قابل درک است.
دانش آموزان دوره ابتدایی ریتم و تصاویر درخشان بدیهی را در اشعار روداری، و صحت و اصالت حقایق در نثر او را درک خواهند کرد؛ پسرهای بزرگتر نیز دعوت به مشاهده انتقادی را پذیرفته و از نحوه تایید کردن روداری بر برخی ارزش های اجتماعی قدردانی می کنند؛ بزرگسالان در این نوشته ها خواهند فهمید وقتی قلب و مغز در یک مشارکت هماهنگ کار می کنند، انسان چگونه هست یا باید باشد. (صص 19-22)
Poesio, Carla. (1968)."Gianni Rodari." Gerard J. Senick (ed.) Children's Literature Review, Vol. 24, pp.202-204.
Poesio, Carla. (..).Gianni Rodari 1920-1980. In G. Senick (Ed.), Children's Literature Review (Vol. 24, pp.202-204). Gale.