ز شستم در هوا تیری شد آزاد
ندانستم کجا بر خاک افتاد
پرید آنگونه تیز تیز رفتار
که پنهان شد ز چشم و رفت بر باد
نوایی در هوا خواندم به جایی
زبان حال دل اندر هوایی
ندیدم من چه شد هرگز ندیده
کسی با چشم خود سیر نوایی
گذشت از این زمانها تا گذاری
فتاد از من به جایی روزگاری
بدیدم تیر خود را بر درختی
نوای خویش را در قلب یاری
افزودن دیدگاه جدید
دستهها
لینک کوتاه
نوع محتوا
مکان