انسان‌مداری در بازی‌های سنتی، گفت‌وگو با ثریا قزل ایاغ

گفت‌وگو با ثریا قزل ایاغ استاد کتابداری و ادبیات کودک پیرامون بازی‌های کردی

ثریا قزل ایاغ، نویسنده، استاد ادبیات کودکان و نوجوانان دانشکده علوم پرورشی دانشگاه تهران، عضو شورای کتاب کودک و از استادان برجسته و نام‌‌دار علوم کتاب‌داری ایران بود.

گفت‌وگوی جبار شافعی‌زاده با خانم ثریا قزل ایاغ را درباره‌ی اهمیت بازی‌های سنتی در ادامه می‌خوانید:

 

با قبول این انگاره که انسان معاصر با توجه به شرایط و مقتضیات زمان ‌- مکانی عصر حاضر انسانی متفاوت از انسان ادوار گذشته است. در چنین شرایطی چه نقش و کارکردی برای بازی به عنوان عنصری زندگی ساز در هستی انسان معاصر قائلید؟

تردیدی نیست که انسان محصول شرایط اجتماعی زمانه‌ی خویش است و زندگی خود را بر اساس واقعیت‌های عینی خلق می‌کند اما از طرف دیگر میراث دار گذشته نیز هست. انسان‌ها نمی‌توانند و شاید نمی‌خواهند یکسره رابطه‌ی خود را با آن قطع کنند زیرا گذشته زیربنای هویت اوست که بدون آن خود را بی پشتوانه، بی پناه و رها شده در گستره‌ی هستی حس می‌کند. روی این اصل، گزینش آگاهانه‌ی پاره‌هایی از این میراث فرهنگی، حفظ و اشاعه‌ی آن به منزلهٔ نوعی تلاش فرهنگی برای حفظ هویت خود به شمار می‌آید. مصداق روشن آن را می‌توان در تداوم حیات فرهنگی قصه‌ها، افسانه‌ها، لالایی‌ها، اسطوره‌ها و هر آنچه که فولکلور خوانده می‌شود دانست. نیاز انسان به بازی نیازی پایدار است که از سپیده دم تاریخ اجتماعی با انسان بوده و به نظر نمی‌رسد بتوان زمانی برای آن متصور شد. نوع بازی‌ها بنا بر مقتضیات زمان مکانی و فضای آزاد و فضای محدود کننده تغییر می‌کند ولی میل به بازی دچار تغییر نمی‌شود زیرا میل به بازی از میل انسان به تجربه‌ی آزادی و رهایی نشأت می‌گیرد. باید بپذیریم که در میان بازی‌های سنتی نیز هستند بازی‌هایی که همچون سایر عناصر فرهنگ مردم مرزهای زمان و مکان را پشت سر می‌گذارند و در قالبی منحصر به فرد در رقابت با پدیده‌های نو می‌ایستند و چه بسا نسبت به بازی‌های مدرن دارای امتیازهایی هم باشند. شطرنج و نرد از اعماق تاریخ برخاسته‌اند و تا امروز با بشر بوده‌اند و هیچ رقیبی هم نتوانسته آنها را برای همیشه از میدان به در کند. مهم این است که ارزش‌های نهفته در بازی‌ها به طور جدی مورد شناسایی قرار بگیرند و برای جامعه تجزیه و تحلیل شوند. جامعه نیاز به سرزندگی و نشاط و سلامت جسم و روان و تعامل اجتماعی دارد و هر بازی‌ای که این نیاز را برای او فراهم آورد ارزشمند است خواه چند هزار ساله باشد خواه تنها چند روز از عمر آن سپری شده باشد.

با توجه به آنکه در جهان معاصر بازی‌های رایانه‌ای به عنوان بخشی از فرایند مدرنیزاسیون سهم عمده‌ای را از زندگی کودکان و نوجوانان و گاها بزرگسالان به خود اختصاص داده است، به باور شما در تقابل میان سنت و مدرنیته، بازی‌های سنتی از چه وضعیتی برخوردار بوده و این دسته از بازی‌ها برای آنکه بتوانند هویت و جایگاه خود را در چنین وضعیتی حفظ کنند باید از چه ویژگی‌هایی برخوردار باشند؟

همانطور که ذکر شد ما در گذشته زندگی نمی‌کنیم و نمی‌توانیم به گذشته برگردیم. اما این امر به منزله‌ی نفی کامل دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی گذشته نیست. امروز ما بر پایه‌ی گذشته بنا می‌شود. بدون شک انسان معاصر به دلیل تنش‌های ناشی از شهرنشینی، آلودگی محیط زیست، تضادهای اجتماعی، فقر، بیکاری و صدها و هزارها عامل اجتماعی دیگر بیش از همیشه به تجربه‌ی آزادی و رهایی نیاز دارد. بنابراین در چنین شرایطی آنچه که اهمیت دارد فرایند و روند بازی است نه نتیجه و دستآورد آن. متاسفانه عقب رانده شدن بازی‌های سنتی که بسیار ساده و خود انگیخته و نیز بدون تشریفات بوده و جایگزین کردن آن‌ها با بازی‌هایی که به زمان و مکان، ابزار و پوشاک و تدارکات خاصی نیاز دارند، سبب شده که میل به بازی در انسان‌ها تحلیل برود. وانگهی اغلب بازی‌های ماشینی و کامپیوتری مدرن، مروج عزلت و تنهایی و جدایی انسان‌ها از همدیگر بوده و آنها را از همسازی و زندگی مسالمت آمیز با دیگر انسان‌ها باز می‌دارند و انسان را رودرروی مصنوعات خویش قرار می‌دهند. حال آن که آزادی و رهایی حقیقی در کنار دیگران معنا پیدا خواهد کرد نه در برابر دیگران و گرنه از تنهایی و انزوا جز نابودی نسل بشر چه برخواهد خواست؟ نکته منفی دیگر ترویج نوعی خشونت سازمان یافته در این بازی‌ها در مقایسه با بازی‌های سنتی است. در بازی‌های مدرن، رقابت چه از نوع سالم و چه از نوع ناسالم آن به جنگ برای بقا تبدیل می‌شود و شکلی از مبارزه و کشمکش که به جای به بار آوردن آزادی و رهایی به تنش می‌انجامد پا به عرصه‌ی ظهور می‌گذارد. کافی است به ورزش‌های رقابتی امروز نگاه کنید تا ببینید که چگونه متوسل شدن به هر رفتاری حتی رفتار غیر اخلاقی برای پیروز شدن بر حریف یا حریفان مجاز شمرده می‌شود. در این‌گونه بازی‌ها آنچه فراموش شده رقابت در عین دوستی و لذت بردن از این لحظات آزاد و رهایی بخش است. در تقابل با بازی‌های مدرن، انسان مداری بازی‌های سنتی از جمله امتیازهایی است که به برخی از بازی‌های سنتی توانایی ادامه حیات حتا در چنین وضعیت تراژیکی داده است. شناخت ارزش این بازی‌ها، گزینش هوشیارانه‌ی آنها و مناسب سازی‌اشان با شرایط امروز، بها دادن به آنها و برگزار کردنشان در مناسبت‌های ملی و فرهنگی فرصتی برای بهره گیری از دستاوردهای آشکار و پنهان بازی‌هایی است که اجزایی جدایی ناپذیر از میراث فرهنگی انسان می‌باشند.

در مقایسه میان بازی‌ها، البته اگر مقایسه در این زمینه امری درست باشد، بازی‌های ملت کرد در مقایسه با بازی دیگر ملل ساکن ایران دارای چه ویژگی‌های متفاوتی بوده که آنها را از بازی دیگر ملل متمایز می‌کند و شما به عنوان کسی که در این زمینه به صورت جدی و مستمر فعالیت دارید در مقایسه با بازی دیگر ملل ایرانی چه جایگاهی برای بازی‌های کردی قائلید؟

بنده به هیچ وجه قائل به بی ارزشی مقایسه میان بازی‌ها نیستم و حتا بر این باورم که هرگونه پژوهشی روی این بازی‌ها و انجام کار تطبیقی سبب برجسته سازی و آشکارسازی ارزش این بازی‌ها خواهد شد. این بازی‌ها زبان گویای شرایط زندگی خالقان خویش بوده و آیینه‌ی مطمئنی است که می‌توان در آن به تماشای واقعیت زندگی آنها نشست. بازی‌ها در ساده‌ترین تا پیچیده‌ترین شکل خود از مقتضیات زمان مکانی، نوع معیشت، وابستگی‌های طبقاتی و باورها و اعتقادات مردم گذشته پرده برمی‌دارند. شکی نیست که سرگرمی طبقات مرفه و ممتاز که در تولید فکری و اقتصادی و اجتماعی نقش موثری نداشته‌اند نمی‌توانسته از جنس بازی‌ها و سرگرمی‌های انسان‌های رنج و کار باشد. بین بازی‌های جامعه‌ی شبانی با شهری و آپارتمان نشین تفاوت‌های اساسی وجود دارد اما هر نوع مقایسه‌ای باید برآیند پژوهش باشد و نمی‌توان بدون پشتوانه‌ی پژوهشی در مورد بازی‌های هیچ ملتی به قضاوت درست نشست. بازی‌های کردی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و چنین کاری فقط از پژوهشگران محلی و بومی ساخته است. زیرا آنها با این بازی‌ها بزرگ شده‌اند، زندگی کرده‌اند و تمام زوایای آشکار و پنهان آنها را در سطح محتوا و ساختار می‌شناسند. در یک نگاه کلی و بر اساس آنچه در کتاب «راهنمای بازی‌های ایران» گرد آمده - که طبعاً نمی‌تواند جامعیت داشته باشد - می‌توان گفت که بیشتر بازی‌های کردی طبیعت گرایانه و مربوط به فضای باز و طبیعی هستند که این مساله به نوعی نشانگر ارتباط عمیق کردها با طبیعت و لایه‌های طبیعت گرایانه‌ی هستی است. از این مجموعه ۱۶۶ بازی مربوط به فضای باز است حال آن که تنها ۳۰ بازی در فضای بسته ضبط شده است. نکته‌ی دیگر اینکه اکثر بازی‌ها جنبه سرگرمی دارند تا ورزشی صرف که ۱۷۹ بازی در این مقوله ثبت و ضبط شده و تنها ۶ بازی ورزشی ثبت شده است. در نوع بازی‌های نمایشی هم ۱۱ بازی طبقه‌بندی شده است. در کنار این بازی‌ها نوع دیگری از بازی‌ها وجود دارند که ساختار رقابتی داشته که در آنها نوعی رقابت فردی و گروهی برای تصاحب چیزی به چشم می‌خورد که در زندگی آنها نقش و اهمیت حیاتی داشته است. از آن جمله رقابت بر سر تصاحب آب در بازی «آویاری»، یا رقابت بر سر تصاحب غذا در بازی «آش و تنوری» یا دفاع از باغ و زمین کشاورزی مثل بازی «باخ وردی» که نشانه‌ی زندگی دشوار و سراسر مبارزهٔ مردم کرد برای حفظ بقا در دل طبیعت یا تهاجم دیگری است. با این همه بازی‌های ایران رنگین کمانی از رنگ‌هاست و مسلماً بازی‌های کردها به عنوان ملتی که از دیرباز در این سرزمین زیسته‌اند از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که یکی از این ویژگی‌ها وسعت و تنوع در بازی‌هاست. ۱۹۶ بازی در این کتاب مخصوص استان‌های کردنشین است که بالاترین رقم را در جدول بازی‌های ایرانی به خود اختصاص داده است.

کتاب راهنمای بازی‌ های ایران

با توجه به پراکندگی جغرافیایی ملت کرد در میان چهار کشور جهان و به تبع آن پراکنده‌گی کردهای ایران در چند ناحیهٔ متفاوت به اعتقاد شما این پراکندگی چه تاثیری را بر محتوا، ساختار و ماهیت بازی‌های کردی گذاشته و نقش‌های متفاوت آنها را تا چه حد دچار دگرگونی ساخته است؟

باید بپذیریم که بازی‌ها تا حدودی از شیوه‌ی زندگی و شرایط تاریخی و جغرافیایی مردم تأثیر می‌پذیرند. پس در اینجا هم باید پذیرفت که پراکنده‌گی جغرافیایی بر ساختار و ماهیت بازی‌ها تأثیر معناداری گذاشته است. اما از طرف دیگر مشترکات قومی و فرهنگی مانع از آن شده است که فاصله‌های جغرافیایی سبب گسست کامل فرهنگی شود. به نظر می‌رسد این بازی‌ها مثل کل مجموعه‌ی فولکلور و فرهنگ مردم بیشتر وسیله‌ای برای پیوند هستند تا گسست. اگر چه پراکندگی سیاسی همواره بر نقش فرهنگی بازی‌ها تاثیرگذار بوده است.
 

 آنچه مسلم است در میان اقوام ایرانی زندگی کرد ها بیش از همه با سیاست آمیخته بوده تا بدان حد که سیاست برای تمامی ابعاد هستی آنان سایه افکنده است. با قبول چنین انگاره‌ای به باور شما این امر تا چه اندازه بر ساختار و ماهیت بازی‌های کردی تأثیر گذار بوده و ساختار آنها را دچار دگرگونی ساخته است؟

آنچه مسلم است اقوام و مللی که بر چهار راه حوادث جهان ایستاده‌اند و در معرض تهاجم‌های گوناگون بوده‌اند در طراحی بازی‌های‌شان نیز روحیه‌ی مبارزه طلبی و دفاع از خود را مد نظر داشته‌اند. ایران هم یکی از این کشورهاست و کردها هم یکی از اقوام درون این سرزمین است که هیچ کدام از این قاعده مستثنا نبوده و نیستند. به طور مثال در بازی‌های کردی بازی‌هایی نظیر «آزاله آزاله»، «آتش و تنوری»، «باخ وردی»، «ته‌زان»، «توپ قارین» و امثال آن وجود دارد که در کل سبب تقویت روحیه‌ی مبارزه طلبی، مقاومت و جنگ و گریز است که به طور یقین از شرایط زندگی سیاسی ملت کرد سرچشمه گرفته است.

بازی های سنتی کردی

سهم عمده‌ای از بازی‌های هر ملتی را بازی‌های کلامی - زبانی تشکیل می‌دهند و این در حالی است که گسترهٔ سیاست و گستردگی جغرافیایی، زبان کردها را با وضعیت کاملاً متفاوتی مواجه کرده است. به باور شما این گستردگی و پراکندگی چه تاثیری بر ساختار بازی‌ها و هویت پاره پاره بازی‌های کردی داشته است؟

بخشی از بازی‌های قومی را بازی‌هایی تشکیل می‌دهند که در آن‌ها هم حرکت اندام‌ها مطرح است هم تفکر و برنامه‌ریزی و هم عنصری به نام زبان. معمولاً همراه با حرکات بازی و نوعی نقشه کشیدن، زبان نیز به عنوان عامل موثری به کار گرفته می‌شود که اغلب به جهت تقویت روحیه‌ی جمعی است یا به صورت رجزخوانی که جهت تضعیف روحیه‌ی حریفان می‌باشد. بازی‌های کلامی مثل پیچش زبان، چیستان، معما و مشاعره جایگاه خاص خود را در تقویت زبان مادری دارا هستند. در بازی‌های نمایشی هم زبان و حرکت در هماهنگی کامل می‌توانند به عنوان تقویت کنندهٔ نوعی زبان رسمی و نمایشی مؤثر باشند. به طور مثال بازی آفتاب مهتاب که تقریباً در سرتاسر ایران بازی می‌شود و در بین کردها «چو مرجان» خوانده می‌شود نمونه‌ی خوبی برای نشان دادن تأثیر زبان در بازی‌هاست. فعالیت بدنی بازی همه جا یکسان است. دو بچه پشت به پشت هم می‌ایستند و بازوانشان را در هم گره می‌کنند و هر بار یکی بر پشت دیگری سوار می‌شود و شعری خاص می‌خواند. در حالی که شعری که کودکان در جامعه‌ی شهری می‌خوانند شعری نشاط بخش است. «آفتاب مهتاب چه رنگه سرخ و سفید دو رنگه»، در شعری که بچه‌های کرد می‌خوانند صحبت از کتک خوردن به دست خان یعنی عامل زور و ظلم است و بازیکن وعده می‌دهد که به محض بازگشت خان که برای خرید سرمه به شهر رفته انتقام کتک خورده را از او بگیرد که تأثیر پذیری زبان و محتوای بازی را از شرایط زندگی به خوبی نشان می‌دهد. بازی‌های کلامی چه آنها که به طور کامل تنها در مقوله‌ی زبان جای می‌گیرند و چه آنهایی که در آنها حرکت و راهبرد در هم می‌آمیزند نشانگر تأثیر متقابل زبان و بازی بر همدیگرند.

با توجه به آن که جز در بازه‌ای از زمان، جنس مذکر در طول تاریخ همواره جنس غالب و مسلط بوده است به باور شما این وضعیت تا چه حد بر فرم و محتوای بازی‌های کردی به ویژه بازی‌های زنان تاثیرگذار بوده و نقش کدامیک از دو جنس در خلق بازی‌های کردی غالب‌تر است؟

همانطور که اشاره کردید سلطه‌ی فرهنگ مردسالار بر جامعهٔ ایرانی متاسفانه تأثیر ویرانگری بر کل ساختارهای اجتماعی و روابط انسانی و خانوادگی به جای گذاشته که سبب به حاشیه راندن و حاشیه نشین شدن نیمی از افراد جامعه شده است. در اینجا فرصتی برای پرداختن به این مقوله نیست اما در رابطه با بازی‌ها می‌توان گفت که نیاز به بازی را نمی‌توان برای همیشه سرکوب کرد به همین دلیل است که بازی‌های دختران و زنان به پشت دیوارهای بلند و درون فضاهای بسته نقل مکان کرده است. زنان و دختران هم بازی می‌کرده‌اند اما بنا بر وجود چنین جو تحمیلی ویرانگری بازی‌های آنها کم تحرک و خاص فضای بسته بوده است و این در حالی است که بازی‌های مردان پر تحرک بوده و در فضاهای باز صورت می‌گرفته است. بازی‌های کردی هم از این قاعده مستثنا نیست. در کل بازی‌های مناطق کردنشین به ندرت به بازی‌های خاص دختران برمی‌خوریم و آنچه هم هست مثل بازی‌های «های و هوی» و «هیوها» و «زنگ پا»، از تحرک چندانی برخوردار نیست. در بازی‌های نمایشی هم گرچه گاهاً به شخصیت زن برخورد می‌کنیم ولی همواره مردان نقش زنان را بازی می‌کرده‌اند. چنین بازی‌هایی را نباید در زمره بازی‌های زنان برشمرد مگر تعداد اندکی بازی نمایشی که خاص مجالس زنان بوده که تمامی نقش‌ها و حتا نقش مردان هم توسط زنان اجرا می‌شده است. خطای بزرگی است اگر تصور کنیم زنان بازی نمی‌کرده‌اند بلکه بیشتر باید این را به حساب آن گذاشت که به دلایلی سخن گفتن از فعالیت‌های زنان را در منابع رسمی و غیررسمی مجاز نمی‌دانستند و به همین دلیل بازی‌های آنها را ضبط نکرده‌اند. قضاوت درباره‌ی این که نقش هر کس در خلق این بازی‌ها تا چه میزان بوده است کاری بسیار دشوار است ولی ناگفته پیداست که خلق بازی‌های خاص کودکان کم سن و سال مسلماً توسط زنانی صورت گرفته که به عنوان مادر یا دایه با کودکان سر و کار داشته‌اند همینطور است بازی‌های نمایشی خاص مجالس زنان که زنان خود خالق این بازی‌های خویش بوده‌اند.

با توجه به آن که جهان ما ناگزیر جهانی دو جنسیتی است و به فراخور این تقسیم بندی بازی‌ها به بازیهای دخترانه و پسرانه تقسیم‌بندی شده‌اند. به باور شما چنین تقسیم بندی جنسیتی‌ای به لحاظ فلسفی، روانشناختی و جامعه شناختی تا چه حد قابل اعتبار بوده و بازیهای کردی تا چه اندازه‌ای در سیطره‌ی هژمونی چنین تقسیم بندی‌ای به هویت خاص خود دست پیدا کرده است؟

بازی عملی خودانگیخته و لذت بخش است که فرد باید با رضایت خاطر خود به آن بپردازد. همه حق دارند به بازی مورد علاقه‌ی خود بپردازند و تا آنجا که انتخاب فرد ملاک باشد جداسازی لطمه‌ای به وجود نخواهد آورد. لطمه زمانی روی خواهد داد که همانگونه که پیشتر هم اشاره شد یک جنس با سوء استفاده از موقعیت جنسیتی خود هر آنچه را برای خود انتخاب می‌کند برای دیگری منع سازد و او را در چهارچوب‌‌های محدود کننده قرار دهد. در مورد بازی‌های کردی بنابر شواهد و اسناد و مدارک مکتوب تعداد بازی‌های زنان آنفدر محدود است که عملاً حق انتخابی برای آنها باقی نگذاشته است و غالب بازی‌ها بازی جنس مذکر است.

 


خرید آثار خانم ثریا قزل ایاغ از کتاب هدهد


نقش ناخودآگاه، افسانه‌ها و اسطوره‌ها در خلق بازی‌ها تا چه حدی است و بازی‌های کردی در دوران خلق خویش از کدام عوامل تأثیر بیشتری پذیرفته است؟

این بازی‌ها بازتاب زندگی مردم در گذشته هستند و هرگز نمی‌توانسته‌اند از دایره‌ی باورها و دلمشغولی‌ها و نگرانی‌های آنها خارج باشد. بسیاری از این بازی‌ها آن چنان با اعتقادات مردم در هم آمیخته‌اند که نمی‌توان وجه آیینی آنها را از وجه سرگرمی‌شان جدا کرد. بر این اساس هم جنبه‌های عملی و هم جنبه‌های خیالی و آرمانی زندگی مردم در بازی‌هایشان نمود عینی پیدا کرده و طبیعتاً در بازی‌های کردی هم وضعیت به همین گونه است.

جهانی شدن از جمله مقولاتی است که امروزه به شکل چشمگیری به آن پرداخته می‌شود. به باور شما این امر چه تاثیری بر فرهنگ مردم نواحی مختلف دهکده‌ی جهانی می‌گذارد و بازی‌های سنتی در چنین شرایطی دچار چه نوع دگرگونی ساختاری و محتوایی بوده و در مقابله با چنین پدیده‌ای تا چه حد می‌تواند مقاوم باشد یا خود را با آن سازگار نماید؟

بازی‌ها و سرگرمی‌ها چه از نوع قدیمی و سنتی و چه از نوع جدید و مدرن آن ابداع شده‌اند تا به انسان آرامش و رضایت از خود، شادی و تندرستی هدیه کنند. متاسفانه آنچه امروز ما شاهد آن هستیم انکار تفاوتها و رواج نوعی یکسان سازی و جنجال‌های بی حد و مرز مربوط به جهانی شدن در جوامع انسانی است غافل از این مسئله که جهانی شدن از مجرای بومی بودن می‌گذرد. منتها سرعت گردش اطلاعات و دسترسی به رسانه‌های جهانی صوتی و تصویری بسیاری از ملت‌ها را قبل از آنکه به ابزارهای فرهنگ خود مجهز شوند به ورطهٔ جهانی شدن پرتاب کرده است. همه جین می‌پوشند، پول پیتزا و کوکاکولا می‌نوشند فیلم‌های یکسان را در سالن‌های سینما تماشا می‌کنند و به صورت میلیونی تحسین کننده‌ی بازی فوتبال می‌شوند، خواه در رم باشد یا پاریس، در تهران باشد یا قاهره. در چنین وضعیتی چنین سیستم‌های ارتباطی نمی‌توانند روی بازی‌ها تأثیر نگذارند. نمود عینی و بارز آن را در بازی‌های الکترونیکی می‌توان مشاهده کرد نتیجه این که بازی‌های قومی که روزی سرچشمه و منشاء تأمین کننده‌ی نشاط و سلامت و سرزندگی بوده‌اند به نوعی مبلغ رفاقت و مدارا بوده‌اند جای خود را به بازی‌هایی داده‌اند که ترویج دهنده‌ی تکروی و خشونت فردی و اجتماعی هستند. بخشی از این دگرگونی اجتناب ناپذیر است ولی تسلیم شدن به همه‌ی روند آن به انزوا و تنهایی، عدم مدارا و خشونت گرایی افراطی نسل کودک و نوجوان می‌انجامد که ما نمی‌توانیم به تمامی در برابر آن تسلیم شده و تن به آن بسپاریم. به نظر من بهترین بازی، آن نوع از بازی است که برآورنده‌ی یک سلسله از نیازهای انسان باشد که از مهمترین آن‌ها تجربه‌ی زندگی در نهایت آزادی و رهایی از کلیه‌ی قید و بندهایی است که دست و پای انسان را بسته است. از میان کل بازی‌ها باید آنهایی را برگزینیم که یک چنین فراغت و لذتی را به انسان امروز هدیه می‌کند. کاری به کهنه و نو و نوع آن نداشته باشیم مهمترین کار، انتخاب بازی به خصوص برای کودکان و نوجوانان بر اساس نیازهای آنهاست. در این رهگذر نباید هیچ گاه از مناسب‌سازی بازی‌های قدیمی برای انسان معاصر غافل بود.

بازی های سنتی و قدیمی ایران

مصاحبه کننده:
Submitted by skyfa on