پیش از مطالعه، بخش نخست را بخوانید: کتابخوانی برای کودکان و درمان اختلالات یادگیری با آن
در بخش نخست این مقاله گفتیم که کتابخوانی برای کودکان سودمندیهای زیادی دارد؛ از ایجاد اشتیاق و تمایل به مطالعه در فرد گرفته تا بهدستآوردن مهارتهای مورد نیاز برای یادگیری و تحصیل. اما اگر کودکی دچار اختلال یادگیری باشد، آیا از کتابخوانی بهره خواهد برد؟ آیا کتابخوانی میتواند در رفع یا بهبود اختلالات یادگیری موثر باشد؟ برای پاسخ دادن به این پرسش ابتدا گونههای فراگیر اختلالات یادگیری را برمیشماریم و تاثیر کتابخوانی در کودکی را بر هرکدام جداگانه بررسی میکنیم:
اختلال تمرکز ناشی از بیشفعالی (ADHD): اختلال تمرکز ناشی از بیشفعالی فراگیرترین اختلال رفتاری در دوران کودکی و بلوغ است و حدود 3 تا 5 درصد کودکان پیش از هفتسالگی به آن دچار میشوند. این اختلال در کودکان بیشتر در دوران مدرسه و هنگام بلوغ رخ میدهد و با بزرگتر شدن، بسیاری از مبتلایان بهتر میشوند. شایان ذکر است که اگر بیشفعالی درمان نشود آسیبزا است. بیشفعالی اختلالی رفتاری_رشدی است. معمولاً شخص مبتلا توانایی دقّت و تمرکز بر یک موضوع را ندارد، یادگیری او کند است و فعّالیّت بدنی غیرمعمول و بالایی دارد. این اختلال با کمبود توجه، فعّالیت بیشازحد، رفتارهای تکانشی یا ترکیبی از این موارد همراه است.
در آموزک بخوانید: اختلال بیش فعالی ADHD (اختلال نقص توجه) + علائم، تشخیص، درمان
همانطور که در بخش نخست این مقاله گفتیم یکی از سودمندیهای کتابخوانی برای کودکان افزایش تمرکز آنهاست. اگر کودکی که به اختلال تمرکز ناشی از بیشفعالی دچار است، در زمانهای مشخص و مکانی امن مانند آغوش مادر و پدر به داستانهای جذاب و پرکشش گوش بدهد، کمکم مهارت تمرکز بر گفتههای دیگران و مطالب درسی را میآموزد. هنگامی که برای کودک داستان میخوانید او میتواند ذهن خود را به موج داستان بسپارد، دقایقی از جهان خود رها شود و به جای قهرمان داستان بیاندیشد. کودکی که از آغاز دوران کودکی به داستان گوش میدهد یا میخواند، کمکم یاد میگیرد که برای بیشتر لذت بردن از داستان باید به جزییات آن، مانند گفتوگوهای شخصیتها و توصیف فضای داستان، توجه کند؛ بنابراین ذهن کودک در تمرکز کردن بر خواندهها و شنیدهها ورزیدهتر میشود. کتابخوانی درمان قطعی اختلال تمرکز ناشی از بیشفعالی کودکان نیست ولی به کاهش عارضههای آن کمک میکند. افرون بر این هنگامی که کودک دچار بیشفعالی دوران درمان خود را سپری میکند، میتوانیم به کتابخوانی برای او ادامه دهیم تا زودتر بهبود یابد.
در کتابک بخوانید: کتاب درمانی چیست؟
خوانشپریشی (Dyslexia): خوانشپریشی نوعی اختلال یادگیری است که در آن مغز نمیتواند به درستی تصویرهای مشخصی از نوشتهها، مانند عددها و نویسههای الفبا، را پردازش کند. نارساخوانی بر توانایی خواندن کودک تاثیر میگذارد. کودکی که دچارخوانشپریشی است پیش از رفتن به مدرسه مشکلی ندارد اما با آغاز آموزشها مشخص میشود که نمیتواند همپای همکلاسهای خود پیش برود. این کودکان با اینکه از ضریب هوشی و توانایی بینایی و شنوایی طبیعی برخوردارند به خوبی نمیتوانند درس بخوانند. شماری از این کودکان در یک درس مشخص، مانند ریاضی، دچار مشکلاند ولی شمار دیگری از آنها ممکن است در چند درس دچار مشکل باشند. هرچه سن کودک بیشتر میشود و او به مقاطع تحصیلی بالاتر میرود، نشانههای این اختلال آشکارتر میشود.

در بخش نخست گفتیم یکی دیگر از سودمندیهای کتابخوانی برای کودکان تقویت توانایی پردازش معانی است. افراد مبتلا به خوانشپریشی نمیتوانند تصویر درست و هماهنگی از مطالبی که میخوانند ایجاد کنند، بنابراین نمیتوانند معنی متن را به درستی تجزیه و تحلیل کنند. گفتنی است که مطالب درسی از منطق مشخصی پیروی میکنند، حتی در درسهایی مانند روخوانی و املا تصویرهایی که واژهها میسازند محدود به واقعیتهای پیرامون است و نظم ساختاری دقیقی دارند. اما دنیای قصهها پر از شگفتی و ساختارگریزی است. جانداران شگرفی که در جهان داستان هستند میتوانند کارهایی بکنند که در جهان واقعیت شدنی نیست. بنابراین ذهن شخص ناگزیر تصویرسازی گستردهتری میکند تا داستان را تصور کند و آن را پی بگیرد. این تصویرسازی ذهنی اگر همیشگی و منظم و از خردسالی، مثلا زیر 2 سالگی، آغاز شود، در آینده به کودک کمک میکند که بتواند مطالب کتاب درسی را بهتر در ذهن خود تصویر کند. مانند فردی که با ورزشهای دشوار عضلاتش را برای کارهای سبکتر روزمره تقویت میکند. بنابراین کودکی که دچار خوانشپریشی است، با انجام دادن تمرینهای چینش واژگان در ذهن رفتهرفته مهارت خواندن را پیدا میکند.
نوشتارپریشی (Dysgraphia): نوشتارپریشی نوعی اختلال یادگیری است که با مشکلاتی در نوشتن مانند دستخط ناخوانا، املای ضعیف و مشکل در انتخاب واژههای مناسب شناخته میشود. نشانههای نوشتارپریشی ممکن است هم در کودکان هم در بزرگسالان دیده شود. گاهی اوقات ممکن است کودکان دچار نوشتارپریشی اختلالات یادگیری دیگری نیز داشته باشند.
در آموزک بخوانید: نوشتآموز ایرانک ویژهی آمادگى قلمگیرى و پیشنوشتن

همانطور که گفتیم کتابخواندن دایره واژگان کودک را گسترش میدهد. شناختن واژه، چه از نظر آوایی و چه از نظر ریخت، به نوشتن آن کمک میکند. کتابخوانی برای کودک از خردسالی سبب میشود میشود شیوه ادا کردن و ریخت واژهها در ذهن کودک نهادینه شود و هنگامی که او به سن مدرسه رسید، این گنجینه ذهنی به او کمک میکند درست بنویسد. پژوهشها بر کودکان دچار نوشتارپریشی نشان داده است که نشانههای این اختلال درآن گروه کودکانی که برایشان کتاب میخواندهاند یا خودشان به کتاب خواندن خوکردهاند، نسبت به دیگر کودکان به طور چشمگیری شدت کمتری داشته است. از آنجا که نوشتارپریشی بیشتر همراه خوانشپریشی است و این دو اختلال نشانههای یکدیگر را تشدید میکنند کارهایی مانند کتابخواندن که سبب بهبود نشانههای خوانشپریشی میشوند به رفع نشانههای نوشتارپریشی نیز کمک میکنند.

محاسبهپریشی(Dyscalculia): اگر فردی که ضریب هوشی طبیعی دارد و آموزش کافی دیده در یادگیری ریاضی ضعیفتر از سطح هوشی، تحصیلی و رشدی(سنی) خود باشد ممکن است دچار محاسبهپریشی باشد. شخصی که دچار محاسبهپریشی است عددها، محاسبات پایه ریاضی، قیمت اجناس، مقدار پولی که داده شده و باقیماندهای که باید پس گرفته شود، اندازهگیری دمای هوا، زمان، سنجش سرعت و.. را درک نمیکند.
در آموزک بخوانید: محاسبه پریشی (Dyscalculia) در کودکان
میدانیم مفاهیم ریاضی مانند نزدیکی یا دوری، تفاوت اندازهها و اختلاف بین عددها پایهای منطقی و نظری دارند، یعنی عددها، برای نشان دادن این مفاهیم به کار میروند و خود اصالتی ندارند. پژوهشهایی که بر کودکان دچار محاسبهپریشی انجام شده است، نشان میدهد که خواندن عددها برای کودکی که دچار محاسبهپریشی است دشوار نیست، بلکه درک مفهوم اختلاف اندازهها و مقدارها، که در زندگی روزمره همواره از آنها استفاده میکنیم، برای او سخت است. برای نمونه بسیار میشنویم که فرد الف از فرد ب بزرگتر است و این تفاوت یا در سن آنهاست، مثلا دو سال بزرگتر است، یا در قد آنهاست، مثلا 10 سانتی متر بلندتر است. به هر روی ذهن ابتدا باید مفهوم اختلاف و بزرگی و کوچکی را درک کند سپس میزان این اختلاف را اندازه بگیرد. اینجاست که ادبیات و ریاضی با هم پیوند میخورند. قصه دنیایی را برابر مخاطب خود میگشاید که در آن میشود تفاوتها را آموزش داد و درک کرد؛ هم تفاوتهای شماردنی هم تفاوتهای انتزاعی و شمارناپذیر. تصور کنید قهرمان داستان پسربچه کوچکی است با سن و قد و وزن مشخص و برابر او ضد قهرمان داستان بسیار بزرگتر است، کودک در اینجا تفاوت اندازهها را میفهمد. حال اگر قهرمان خوشقلب و مهربان باشد و ضدقهرمان بدجنس و نامهربان، کودک با مفهوم تفاوتهای انتزاعی آشنا میشود. مفاهیم دیگری مانند دوری یا نزدیکی، ثروت یا فقر و... را کودک هنگام خواندن داستان درک میکند و ذهناش برای درک مفاهیم ریاضی آماده و ورزیده میشود. پژوهشگران زمینه آموزش معمولا داستان معروف «جک و لوبیای سحرآمیز» را مثال میزنند. کودک در این داستان با مفاهیمی مانند قیمت و تناسب نداشتن بین کالایی که فروخته شده و بهایی که پرداخت شده(یک گاو به ازای چند لوبیا) آشنا میشود و قهرمان داستان را به دلیل انجام دادن این کار غیرمنطقی سرزنش میکند. در ادامهی داستان شخصیت اصلی به سرزمینی میرود که جانداراناش از نظر اندازه تفاوت زیادی با او و با هم دارند. کودک با شنیدن یا خواندن داستانهایی مانند این با مفاهیم پایهی ریاضی آشنا میشود. خواندن همیشگی و منظم داستان به بهبود نشانههای محاسبهپریشی کودک کمک میکند.

یکی دیگر از سودمندیهای کتابخوانی برای کودکان این است که نشانههای اختلالات یادگیری هنگام کتابخوانی زودتر آشکار میشود. پزشکان عقیده دارند هرچه درمان اختلالات یادگیری را زودتر و در سن پایینتری آغاز کنند، موثرتر خواهد بود. بنابراین تشخیص زود اختلال یادگیری، با مشاهدهی نشانههای این اختلالات هنگام کتابخوانی، به درمان زودتر و موثر کمک میکند.
در کتابک بخوانید: راهنمای کتابدرمانی
جمع بندی
هر کتابی دنیای تازهای است که به خواننده اجازه میدهد در آن پا بگذارد، گشتوگذار کند، تجربههای تلخ و شیرین داشته باشد و همراه شخصیتهای مختلف آن بگرید و بخندد. دریغ کردن این موهبت از فرزندانمان یعنی محروم کردن آنها از زندگیهای گونهگون و موازی با حیات طبیعیشان. آری با کتاب میشود به درازای همه داستانهای دنیا زندگی کرد.
همه اهمیت کتاب خواندن را میدانند و کمتر کسی در این زمانه است که کتاب خواندن را نستاید. اما افراد کمی اشتیاق به خواندن دارند. یکی از دلایل نبود این اشتیاق، خونگرفتن آنان به کتابخوانی از کودکی است. پژوهشهایی انجام شده بر شماری از افراد بزرگسالی که در سال کمتر از یک کتاب میخوانند، این پژوهشها میگویند درصد زیادی از این افراد مادر و پدری داشتهاند که از تحصیلات مناسبی برخوردار نبودهاند و در خانه کتاب نمیخواندهاند. از سوی دیگر بیشتر بزرگسالانی که سالانه بیش از 12 کتاب میخوانند میگویند در کودکی از سوی مادر و پدر به کتاب خواندن تشویق میشدهاند و برایشان کتاب میخواندهاند. بنابراین کتاب خواندن در کودکی شرر شوق مطالعه را در بزرگسالی روشن نگه میدارد. اما افرادی هستند که حتی اگر میل به خواندن کتاب داشته باشند، به دلیل اختلالات خاص توانایی این کار را ندارند یا کتاب خواندن برایشان دشوار است. این افراد دچار اختلالات یادگیریاند. اختلالات یادگیری مجموعهای از مشکلات ذهنی است که فرد مبتلا به آنها در مطالعه متنها و فهمشان دچار مشکل میشود. در سالهای اخیر دانشمندان با طرح نظریه «انعطافپذیری مغز» دریافتهاند که میشود ساختار مغز را در دوران کودکی تغییر دارد؛ به این معنا که با انجام دادن فعالیتهای درمانی خاص، اختلالی را که در مسیرها و ارتباطات مغزی هست برطرف کرد. این دانشمندان رفتار درمانی را برای رفع این اختلالات توصیه کردهاند. برای نمونه با تکرار رفتارهایی مانند کتابخوانی در زمان کودکی، میشود پیوندهای معیوب مغزی را رفتهرفته اصلاح کرد و افراد دچار اختلالات ذهنی، مانند اختلالات یادگیری، را بهبود بخشید. به همین دلیل پیشنهاد کردهاند که بهتر است پدران و مادران از دوران خردسالی فرزندشان، کمتر از دو سالگی، برایشان کتاب بخوانند تا اگر کودک به اختلالات ذهنی دچار است درمان شوند یا از شدتاش کاسته شود.

برخی از منابع:
https://www.learninglinks.org.au/resources/benefits-of-reading/
https://www.highspeedtraining.co.uk/hub/why-is-reading-important-for-ch…
https://childmind.org/article/why-is-it-important-to-read-to-your-child/
https://www.booktrust.org.uk/news-and-features/news/news-2023/how-does-…
https://empoweredparents.co/10-huge-benefits-reading-children-every-day/
