در بخش اول و دوم این جستار به کلیات زندگی یوتا باوئر و روند تولید آثار تألیفی و تصویری او و همکاری با نویسندگان دیگر پرداخته شد. بخش سوم دربارهی نگاه یوتا باوئر به کودکان، آثار بزرگسالانهی او، گرایشاش به آنا آخماتوا شاعر بزرگ روس و نگاه او به آیندهی تصویرگری پرداخته شده است.
بخش نخست: یوتا باوئر: تصویرگرِ انسانگرا، شاعرِ خطهای ساده
بخش دوم: یوتا باوئر، تصویرگری کمینهگرا با قلمی پویا و آزاد
یوتا باوئر و احترام به کودک بهعنوان انسان کامل
یوتا باوئر همواره در آثار خود رویکردی عمیق و انسانمحور به کودکان داشت. او کودکان را نه بهعنوان «بزرگسالان کوچک» یا به شکل موجوداتی در حال رشد، بلکه بهعنوان انسانهایی کامل با احساسات، حقوق و ارزشهای منحصر به فرد میدید. همین نگاه بنیادین سبب شد که آثار او هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان معنا و اهمیت داشته باشند. باوئر در بسیاری از آثار خود، به کودک بهعنوان شخصی مستقل احترام میگذارد. کتابهایی چون «ملکه رنگها» یا «فرشته پدربزرگ» نشان میدهند که او به دنیای درونی، احساسات متناقض و پرسشهای فلسفی کودکان توجهی واقعی دارد. در آثار او، کودکان موجوداتی با توان درک شادی، غم، ترس، عشق و پرسشهای عمیق درباره زندگی معرفی میشوند. این نگاه باوئر همراستا با سنتی در ادبیات کودک آلمان است که بر کرامت و شأن کودک تأکید دارد.
در بسیاری از آثار باوئر، پرسشهای وجودی و فلسفیای که کودکان مطرح میکنند، جدی گرفته میشوند. باوئر با تصویرگری ساده اما پرمعنا، این پرسشها را به زبانی جهانی و قابلفهم بیان میکرد. او باور همیشگی داشت که کودکان باید فرصت داشته باشند با چنین پرسشهایی روبهرو شوند و پاسخی انسانی بیابند. باوئر با آثارش ثابت کرد که ادبیات کودک تنها ابزاری برای سرگرمی یا آموزشهای سطحی نیست، بلکه میتواند بستری برای احترام به کرامت انسانی کودک باشد. او با رویکردی عمیق، کودک را بهعنوان انسانی کامل و دارای شأن معرفی میکند، انسانی که هم دغدغههای فردی دارد و هم درگیر مسائل اجتماعی است. همین نگاه است که باوئر را به یکی از مهمترین چهرههای ادبیات کودک آلمان و جهان بدل کرده است.
در کتابک بخوانید: سخنرانی یوتا باوئر هنگام دریافت جایزه هانس کریستین آندرسن ۲۰۱۰
یوتا باوئر و همکاری با نویسندگان دیگر
یوتا باوئر به جز این که گاهی خودش نویسنده و تصویرگر کارهایش بود، با برخی از برجستهترین نویسندگان آلمان نیز همکاری میکرد. نخستین کار باوئر با نویسندگان دیگر، کتاب «سوفی» از هرتلینگ بود. پس از آن «بالتاز نانوای جادویی» کار دیگر او است که برای نویسنده و کنشگر ضدجنگ ویتنام پییر براکس (۱۹۳۹) با نام مستعارش «اووه ونداری» (Uwe Wandrey) انجام داد. در این دوره باوئر ۲۶-۲۷ ساله است و تصویرگری جوان و کمتجربه اما کار او پختگی لازم برای انتشار در آن روزگار را دارد. تصویرهایی که فضای جادویی داستان را تقویت و احساسی میکند، نشان میدهند که باوئر تا چه اندازه به سبک و سیاق کارتونیستها نزدیک بوده است اگرچه خودش همیشه این را آخرین کشف استعدادش میداند.
یکی از نقاط عطف برجسته کار باوئر همکاری با نویسنده بزرگ آلمانی زبان کارستن بویه (Kirsten Boie) است. نخستین کار مشترک آنها تصویرگری و طراحی جلد رمانی از بویه به نام «با آمدن یاکوب همه چیز زیر و رو شد» (Mit Jakob wurde alles anders ) بود که به ورود کودکی نوزاد به زندگی خواهر دوازده سالهاش اشاره دارد.
همکاری باوئر و بویه، با شش جلد کتاب یولی که تجربههای کودکانه در زندگی روزمره است گسترش یافت. انتشار این کتابها از ۱۹۹۱ آغاز و تا ۱۹۹۹ ادامه پیدا کرد. داستانها موضوعهایی دارند مانند ترس و درگیریهای ذهنی کودکان در دوره سنی خردسالی.
پس از آن باوئر و بویه چندین کار مشترک دیگر انجام دادند که یکی از آنها کتاب «یک زندگی نه خوب و نه بد» (Ein mittelschönes Leben) است که برای نخستین بار در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این کتاب که زندگی یک مرد بیخانمان را روایت میکند، حکایتگر علاقه مشترک این نویسنده و تصویرگر بزرگ به امور اجتماعی است. در حقیقت آن چه که این دو زن بزرگ را به هم پیوند میداد دغدغههای اجتماعی مشترک مانند عدالت، همدلی، آموزش، احترام به کودک بهعنوان انسان کامل و البته نکته مهمتر که وجه هنری کار هر دو بود، استفاده از تصویر و متن برای انتقال مفاهیم پیچیده به زبان کودکانه است. اما آنها در این داستان مشترک میکوشند مخاطبان خود را به همدلی فرابخوانند و به ویژه، به کودکان یادآوری کنند که انسانها را با ظاهر یا ریختشان داوری نکنند. انتشار این کتاب از سوی نشریه «Hinz &Kunzt» که نشریهای خیابانی است و افراد بیخانمان آن را میفروشند یکی از پروژههای اجتماعی بسیار بحثبرانگیز در آلمان بود که نقش ادبیات کودکان را در ترویج همدلی و آموزش به کودکان در مدارس به روشنی آشکار کرد.
تصویرگریهای یوتا باوئر در فضایی فراتر از کودکانهها
یوتا باوئر تنها برای کودکان و نوجوانان تصویرگری نمیکرد، او به سبب کارش در نشریات که کارتون و تصویرهای کمیک میکشید گاهی علاقه داشت برای بزرگسالان هم کار کند. در یکی از این کتابها «فرشتهای بار سنگین مرا به دوش میکشد» (۲۰۰۸) کتابی که مجموعهای از تصویرهای سیاهوسفید، صفحههای رنگی، و متنهای کوتاه فلسفی و طنزآمیز است که در قالبی آزاد و غیرخطی ارائه شدهاند. برخلاف آثار کودکانهٔ باوئر، این کتاب بیشتر برای مخاطب بزرگسال طراحی شده و به نوعی دفتر تأملات تصویری اوست. در حقیقت این کتاب استعارهایست از بارهای روانی، خاطرات، مسئولیتها یا دردهای شخصی. فرشته در این کتاب نماد همدلی، رهایی، و امید است و نویسنده با طنز خاص خود، به مسائل انسانی مانند تنهایی، پیری، مرگ، عشق و معنا میپردازد.
اما یکی از زیباترین کارهایی که یوتا باوئر انجام داد تصویرگری شعرهای آنا آخماتوا، شاعر برجسته روس از قربانیان نظام ددمنش و سفاک استالین، در سال ۲۰۱۳ انجام داد. این تصویرگریها بار دیگر نشان میدهد دغدغهها و گرایش فکری باوئر از چه جنسی بوده است.
تصویری از یوتاباوئر بر روی شعرهایی از آنا آخماتوا ( من از مهرِ مهتاب زیستهام، تو از تابشِ خورشید ۲۰۱۳)[1]
یوتا باوئر در سال ۲۰۰۱ جایزه ادبیات آلمان برای نسل جوان را برای کتاب «مامان جیغجیغو» دریافت کرد.
زنجیره جایزههای داخلی و بین المللی
مسیر کار یوتا باوئر چنان بود که از همان ابتدا برای کارهایی که خودش مینوشت و تصویرگری میکرد مورد توجه محافلی قرار میگرفت که ادبیات کودکان باکیفیت یا فاخر را در دستور ترویج داشتند. یکی از معتبرترین این نهادها که «جایزه سیاهگوش ماه»[2] و «سیاهگوش سال»[3] را انتخاب میکنند و میان نخبگان فرهنگی آلمان در حوزه ادبیات کودکان اعتبار ویژهای دارد، هفته نامه «دیسایت»[4] و «رادیو برمن»[5] است. در دستور کار این جایزه آمده است که کتابهایی در این میان گزیده میشوند که روی ویترینی و برای فروش بالا و تجاری نباشند. کتابهایی که کیفیت ویژهای دارند. جایزه سیاهگوش ماه هر ماه به یک کتاب برگزیده داده میشود و در پایان سال بار دیگر از میان این ۱۲ کتاب یک کتاب به عنوان سیاهگوش سال انتخاب میشود که جایزه هشت هزار یورویی را نیز با خود دارد.[6] در سال ۱۹۹۸ کتاب «ملکه رنگها» برنده سیاهگوش سال شد.[7] در همان سال دوباره همین کتاب جایزه بسیار معتبر ترویزدورف را از آن خود کرد. جایزه ترویزدورف که مربوط به شهری به همین نام است و اکنون موزه کتابهای تصویری آلمان در آن قرار دارد، سبب شد به کارهای باوئر توجه هرچه بیشتری شود. سال بعد دوباره همین کتاب جایزه کتاب کودک ایالت نوردراین- وستفالن[8] را به دست آورد. این جایزه از سوی وزارت فرهنگ و علوم این ایالت داده میشود به بهترین کتابهای ادبیات کودکان به ویژه کتابهایی که تصویرهای هنری دارند. یک سال بعد و به سبب آن دو جایزه معتبر، هم این کتاب و هم وضعیت یوتا باوئر هرچه بیشتر به عنوان یک تصویرگر پیشرو با سبک ویژه خود در جامعه آلمانی زبان جا افتاد. از آن پس جایزه ادبیات آلمان برای نسل جوان در سال ۲۰۰۱ برای کتاب «مامان جیغجیغو» و سال بعد جایزه کتاب کودک نوجوان کاتولیک برای کتاب «فرشته پدربزرگ» که از سوی انجمن کاتولیکهای آلمان هرساله و از سال ۱۹۷۶ به بهترین کتاب باکیفیتی که از جنبه اخلاقی و ایمان مسیحی، دارنده پیامی ارزشمند باشد اهدا میشود.[9] در سال ۲۰۰۹ باوئر توانست جایزه ارزشمند حلقه طلایی یا جایزهای برای یک عمر کوشش هنری ادبیات آلمان برای نسل جوان را به دست بیاورد. و سرانجام او توانست در سال ۲۰۱۰ برترین و بالاترین نشان ادبیات کودکان در سطح جهانی، یعنی مدال هانس کریستین آندرسن را از آن خود کند.
در کتابک بخوانید: معرفی یوتا باوئر
تأثیر یوتا باوئر روی تصویرگران دیگر
یوتا بائر تصویرگر تاثیرگذاری بود و با مؤلفههایی مانند آزادسازی بیان هنری روی نسلهای بعدی تصویرگران آلمانی اثر گذاشت و به آنها نشان داد پیروی از تکنیک، شرط لازم برای خلق اثر هنری بزرگ نیست. او با سبک شخصی و آزاد خود، راه را برای پذیرش بیشتر انواع مختلف بیان هنری در تصویرگریِ کتاب کودک هموار کرد. همچنین مانند چند تصویرگر برجسته دیگر آلمانی جایگاه کتاب تصویری و فرهنگ اهمیت کتاب تصویری در خانه و کتابخانه را بالا برد. او با آثاری مانند «سِلما» و «ملکه رنگها» ثابت کرد کتابهای تصویری تنها برای سرگرمی کودکان نیستند، بلکه میتوانند رسانهای برای بیان مفاهیم پیچیدهٔ انسانی و زیباییشناختی باشند. این نگاه جایگاه کتاب تصویری را در آلمان به عنوان یک فرم هنری مستقل به سطحی دیگر رساند که پیش از این وجود نداشت. و نکته مهم دیگر این که کسانی مانند او و ارلبروخ و سوزانه برنر، توانستند گرایشی الهام بخش در جهان ایجاد کنند. چه بسیاری از تصویرگران در کشورهای گوناگون با دیدن این آثار فاخر خواسته یا ناخواسته کوشیدند در کار خود تجدیدنظر کنند و راه آنها را بپیمایند. بی دلیل نبود که در هنگام دریافت حلقه طلایی افتخار جایزه ادبیات آلمانی برای نسل جوان هیئت داوران در توصیف او گفت که آثارش «جهان را کمی بهتر میکند»؛ و این بهتر کردن البته که بخشی از آن بالابردن سطح تصویرگری در جهان بوده است.
در کتابک بخوانید: رمزگشایی از کتاب «چرا ما خارج از شهر زندگی میکنیم؟» با نگاهی به سه کتاب «گاوهای آرزو»، «جایی که وحشیها هستند» و «از آب دور شو، شرلی»
نگاه به آینده تصویرگری و دنیای نشر
نگرانی و دغدغههای او در سالهای اخیر با گسترش فضای تصویرگری دیجیتال نسبت به فضای سنتی تصویرگری با دست، هر روز بیشتر میشد چنان که بارها چنین سخنانی از او شنیده شده است: «اما تصویرگری فقط بیرون از خود به احترام نیاز ندارد، بلکه در درون بدنه هم نیاز به احترام دارد. یعنی در خودِ ناشران. تغییرپذیری سریع دیجیتال این امکان را فراهم کرده که در تصمیمهای تصویری ما بیشتر دخالت شود. بازاریابی تصمیم میگیرد که آسمان آبی، خاکستری یا صورتی باشد – چون تغییرش آسان است. اما اگر من آسمانی خاکستری کشیدهام (یا دیجیتال ساختهام)، مقصودم همان بوده و میخواهم همان چاپ شود، نه رنگی که گفته میشود بهتر فروش میرود. شاید صورتی…»
و این نگرانیها بیشتر میشد وقتی که احساس میکرد تصویرگری هر روز بیشتر دارد استقلالش را از دست میدهد: «چهطور میتوان تصویرگری را بهعنوان بخشی زنده از فرهنگ به رسمیت شناخت، وقتی استقلال هنری آن، در خانه از بین برده میشود؟ وقتی در مسیر چاپ شما را وادار به سازش میکنند؟»[10]
سخن پایانی
یوتا بائر تنها تصویرگری هنرمند نبود، بلکه روایتگری قصهگو بود. قصهگویی که با تصویرسازیهای زبانی و بصری، انسان و به ویژه کودکان را روایت میکرد. روایتهایی درباره شادیهای کوچک، غمهای بزرگ و زیباییِ سادهٔ زندگی. او با هنرش به ما یادآوری کرد گاهی عمیقترین حقیقتها در سادهترین فرمها نهفته است.
اگرچه او دیگر نیست، اما جهان رنگارنگ و پر از احساسی که خلق کرد، در قالب دهها کتاب و در دل میلیونها خواننده خود در سراسر جهان، برای همیشه زنده خواهد ماند. میراث او نه تنها در موزهها، که در اتاقهای کودکان و در دستان والدینی که کتابهایش را برای فرزندانشان میخوانند، ادامه خواهد یافت.