واکنش دانش آموز ۱۶ ساله سوئدی به شکست سیاستمداران جهان در حفاظت از محیط زیست

گرتا تنبرگ دانش آموز ۱۶ ساله سوئدی که در واکنش به شکست سیاستمداران جهان در حفاظت از محیط زیست و افزایش روند پدیده گرمایش زمین (تغییرات آب و هوایی) مدرسه را ترک کرد و به نشانه اعتراض جلوی پارلمان سوئد تحصن کرد.

چهره و اقدام او خیلی زود رسانه‌ای شد و در محافل عمومی (همچون سخنرانی در تد تاک استکهلم) و سیاسی (همچون اجلاس سالانه داووس) توانست حرفش را صریح و شفاف بزند: ما امروزه بیشتر از اینکه به امید نیاز داشته باشیم (که داریم)، به اقدام نیاز داریم، اقدامی برای مقابله با گرم شدن زمین.

ایده و حرکت او نظر دانش آموزان و مردم کشورهای مختلف را به خودش جلب کرد و توانست آنها را با خود همراه کند. تا جایی که دو روز پیش (جمعه، ۱۵ مارچ) به طور همزمان در ۱۲۵ کشور جهان مردم و بخصوص دانش آموزان به نشانه حمایت از او و اعتراض به پدیده تغییرات آب و هوایی راهپیمایی کردند.

دیدن عکس‌ها و شنیدن اخبار مرتبط من را تحت تأثیر خود قرار داد. کنجکاوانه سخنرانی‌هایش را پی گرفتم و درباره‌اش کمی بیشتر خواندم. حرکت این دختر نوجوان برایم تحسین و تأمل برانگیز بود، اما راستش اصلاً عجیب نبود.

در مدت ۸ ماه زندگی در کشور سوئد، تلاش کردم زندگی روزمره کودکان سوئدی را در محیط‌های آموزشی، اجتماعی، و خانوادگی با لنز آموزشی- تربیتی مطالعه کنم؛ کودکانی که از همان سال‌های اولیه کودکی‌شان با طبیعت مأنوس هستند، و نظام آموزشی‌ای که در یک بند مهم سند برنامه درسی‌اش ـمهدکودک‌ها را مکلف می‌کند تا روی موضوعات مرتبط با محیط زیست و محافظت از آن تمرکز ویژه داشته باشند. همچنین به مربیان این مسئولیت را می‌دهد تا فرصت‌هایی فراهم کنند تا کودکان درک کنند چگونه اقداماتشان می‌تواند روی محیط زیست تأثیر بگذارد.»

یاد صحبت‌های اساتید دانشگاه گوتنبرگ افتادم که می‌گفتند ما ارتباط کودکانمان با طبیعت را از همان کودکی تقویت می‌کنیم تا از بودن با و در آن لذت ببرند، آن را بخشی از خود بدانند، و نسبت به آنچه در آن اتفاق می افتد حساس باشند.

و یاد همه آن روزهایی افتادم که فارغ از هر نوع آب و هوا (که البته عموماً سرد و بارانی بود) گوشه گوشه فضاهای شهری (از جمله پارک‌ها) گروه‌های کوچک و بزرگ بچه‌ها را می‌دیدم که با مربیان، معلمان یا خانواده‌هایشان داشتند طبیعت پیرامونشان را تجربه می‌کردند.

از زمانی که نیت کردم درباره گرتا و حرکتش بنویسم، افکار و سؤال‌های مختلفی از نظرم گذشت، از جمله: چقدر حرکت او و دیگر دانش آموزان می‌تواند مؤثر باشد؟ و نقش هر یک از ما در حمایت از اقدامات حفاظت از محیط زیست چه می‌تواند باشد؟

به سؤال آخر حتماً می‌توان پاسخ‌های مختلفی داد؛ اما یک پاسخ من این است که به کودکانمان اجازه دهیم از همان سال‌های اولیه کودکی، طبیعت پیرامونشان را از نزدیک و مستقیم تجربه کنند و در آن آزادانه و سرخوشانه به بازی بپردازند.

بر این باورم که اگر تجربه طبیعت بخشی از زندگی روتین و روزمره کودک از همان سال‌های اولیه زندگی‌اش بشود، نسبت به آن حس (sense) پیدا خواهد کرد، به مرور نسبت به آنچه در آن اتفاق بیفتد حساس خواهد بود، و در قبال آن مسئولانه عمل خواهد کرد. یاد صحبت‌های آقای وهابزاده عزیز می‌افتم که می‌گوید علاقه و حس مسئولیت نسبت به محیط زیست چیزی نیست که با آموزش مستقیم و کلاسی به دست بیاید؛ بلکه از خلال تجربه‌های مستقیم، خودانگیخته، رها و سرخوش کودک از طبیعت حاصل خواهد شد.

شما به این سؤال آخر چه پاسخ (ها) یی می‌دهید؟

لینک زیر، سخنرانی گرتا در تد تاک استکهلم هست:

https://m.youtube.com/watch?v=EAmmUIEsN9A

پشتیبانی تصویرگران کتاب‌های کودکان از جنبش محیط زیستی دانش‌آموزان

نویسنده
زین العابدین (علی) صفدری، تسهیلگر و پژوهشگر
Submitted by admin on