اگر کتاب بودم، کتابی است شاعرانه درباره کتاب و خواندن. اگر کتاب بودم بیان کننده سودمندیهای کتاب است که از زبان یک کتاب در قالب آرزوهایش بیان میشود. نکته قابل تامل آن که این سودمندیها، بیانکننده ویژگیهای یک کتاب خوب است: کتابی که هم آگاهی میبخشد و هم لذت.
در هر صفحه، کتابی که بر روی نیمکتی رها شده است، یکی از آرزوهایش را بیان میکند.
و به نظر شما یک کتاب جز اینکه خوانده شود چه آرزوی دیگری میتواند داشته باشد؟
در بخشی از کتاب میخوانیم: اگر کتاب بودم، رازهای سربستهام را با خوانندههایم درمیان میگذاشتم. اگر کتاب بودم دلم نمیخواست زورکی مرا بخوانند.
هر کتابی پس از خواندن اثری از خود بر ذهن خواننده جای میگذارد این کتاب آثار و سودمندیهایی که یک کتاب پس از خواندن به وجود میآورد به زبان ساده ولی عمیق بیان میکند.
در هر صفحه تصویری تفکربرانگیز متن را همراهی میکند که با متن پیوندی تنگاتنگ دارد و این زیبایی کتاب را افزون کرده است.
میتوان قبل از خواندن کتاب از کودکان یا نوجوانان خواست خودشان را جای راوی بگذارند و بگویند اگر کتاب بودند دوست داشتند چه کنند؟
همچنین میتوانید از آنها بخواهید با دیدن تصاویر برداشت خود را بگویند.
مثلا در تصویری از کتاب مردی در حال جارو کشیدن است و جاروی او به شکل یک کتاب است. تصویر را به کودک نشان دهید و از او بپرسید به نظر شما کتاب چه چیزی را جارو میکند؟ حتما جوابهای جالبی خواهید شنید.
درباره نویسنده و مترجم کتاب «اگر کتاب بودم»
ژوزه ژورژی لتریا روزنامه نگار، شاعر، نمایشنامه نویس، رمان نویس و نویسنده پرتغالی است. او در سال ۱۹۵۱ در کاسکایاس پرتغال به دنیا آمد.
رضی هیرمندی یکی از مترجمان خوب و پرکار ادبیات کودکان است. او در مصاحبهای که در سایت تبیان منتشر شده درباره انتخاب کتاب برای ترجمه چنین میگوید: «معیار اصلیام این است که کتاب مورد نظر چقدر به درد مخاطبی که میشناسم، میخورد. چه مشکل زبانی یا مشکل دیگری را حل میکند. لذت هنری- ادبی خواننده هم که جای خود را دارد. یکی از کارهای مشکل مترجم این است که دلسوزانه نگاه کند و هر چیزی را به خورد مخاطب ندهد. دلش برای وقت بچهها، سرمایه مملکت و درختها بسوزد. به این فکر میکنم که این دو هزار نسخهای که از کتاب من منتشر میشود، میتواند جای درختها را بگیرد در حالی که ما کمبود اکسیژن مادی و معنوی داریم؟ اما جایزه گرفتن کتاب را شرط لازم نمیبینم. بارها شده کتاب برنده جایزه نیوبری یا جایزه ملی آمریکا از سوی ناشر به من پیشنهاد شده و نپذیرفتهام. مترجم باید این بلندپروازی را داشته باشد که مخاطب بزرگسال را هم پوشش دهد. گاهی آثار کودکان دامنه وسیع پیدا میکنند مثل پینوکیو، شازده کوچولو، آلیس در سرزمین عجایب یا پی پی جوراب بلند. یا کارهای رولد دال و سیلور استاین. همچنین دلم میخواهد کتابی که ترجمه میکنم برای نویسندههای ما ناب و الهامبخش باشد. همیشه گوشه چشمم به نویسندهها هم هست.»
از کتابهایی که او ترجمه کرده است میتوان به مجموعه خرس بزرگ و خرس کوچک مارتین وادل، مجموعه کتابهای دکتر زئوس، مجموعه آقای گام اندی استنتون، هوگو کابره و شگفتزده، دو رمان سینمای برایان سلزنیک نام برد.
برای آشنایی با کتابهای ترجمه شده رضی هیرمندی اینجا کلیک کنید.