برایم شمع روشن کن

کتاب «برایم شمع روشن کن»، ماجرای دختر نوجوانی به نام سارا و مشکلاتش با خانواده و دنیای اطرافش است. سارا که تازه ۱۳ ساله شده و نوجوانی‌اش آغاز شده در حال شناختن خود و دنیایی است که در آن زندگی می‌کند و در این میان باید با شرایطی نه چندان طبیعی مواجه شود.

تلاطم زندگی او، تلاطم زندگی نوجوانی است. او هر روز که از مدرسه برمی‌گردد با اینکه می‌داند کسی خانه نیست تا در را برایش باز کند، زنگ می‌زند. پدرش یک مهندس سرشلوغ است که در نبود مادر نمی‌تواند زندگی را درست اداره کند. او دخترش را در بی‌خبری از وضعیت مادر می‌گذارد که باعث می‌شود ما هم از همان ابتدا از وضیعت مادر چیزی ندانیم. سارا نوجوانی‌اش را توی مترو جشن می‌گیرد و حتی پریسا، دوست صمیمی‌اش هم کنارش نیست. پدر هر شب دیروقت به خانه برمی‌گردد و هیچ توضیحی هم در کار نیست. سارا چقدر می‌تواند این وضعیت را تحمل کند؟ یک چیزهایی هم هست که روزهای سارا را تغییر می‌دهد. یک غریبه که سارا عکس او را در کشوی مادرش دیده و در اینستاگرام پیدایش کرده است. کسی که سارا فکر می‌کند دایی‌اش باشد. اما مادر نیست تا همه چیز را برای سارا تعریف کند. سارا شروع می‌کند و به غریبه ایمیل می‌دهد. اوایل اتفاقی نمی‌افتد اما یک روز آن غریبه در جوابش ابراز آشنایی می‌کند. غیر از آن غریبه، همسایه جدید هم هست، همسایه ارمنی که هر روز عصرانه می‌خورند و سارا را دعوت می‌کنند. مادربزرگی که با مادربزرگ سارا فرق دارد و شیرینی‌های خوشمزه درست می‌کند و برای مادر سارا دعا می‌کند. مادر سارا چه شده؟ ما خیلی از این بخش داستان خبر نداریم چون سارا خبر ندارد. ما همه چیز را از ذهن و زبان سارا می‌خوانیم. او دنیایش را با همه نگرانی‌ها، تنهایی‌ها و درماندگی‌ها به ما نشان می‌دهد. سارا نمونه یک نوجوان سردرگم است که با بزرگ شدن مواجه شده اما بزرگترها او را حتی آن قدر جدی نمی‌گیرند که سوال‌هایش را جواب دهند یا به خواسته‌هایش اهمیت دهند. پدر با وجود اصرارهای سارا نمی‌گذارد او در خانه بماند و او را به خانه مادربزرگی که سارا دوستش ندارد می‌فرستد.

تنها نقطه امید سارا مردی است در آن سوی دنیا که داستان با نشانه‌هایی به ما می‌گوید دایی ساراست. اما غریبه جواب سرراستی به سارا نمی‌دهد. سارا نمونه‌ای از همه آن نوجوان‌هایی است که هزار سوال بدون جواب دارند. از رفتن و ماندن آدمها، از تنهایی و جداافتادگی، از تفاوت‌ها و خشونت‌ها. او درگیر چند جور رفتن و از دست دادن است. اول از همه دوستش پریسا که اسباب‌کشی کرده، دوم مادرش که در بیمارستان است، بعد آن غریبه که سال‌ها قبل از ایران رفته است و پدرش که هست اما نیست، حضور ندارد و گرفتاری‌ها نمی‌گذارند سارا را ببیند.

او در یک دنیای واقعی زندگی می‌کند. جایی که پسرمدرسه‌ای‌ها در خیابان مزاحم دخترمدرسه‌ای‌ها می‌شوند، جایی که مردم مترو سوار می‌شوند و کوچه‌های خلوت می‌توانند ترسناک باشند. جایی که مادرها مریض می‌شوند و گوشه بیمارستان می‌افتند. او جایی زندگی می‌کند که آدم‌هایش سال‌ها قبل مهاجرت کرده‌اند و امروز به دلایل‌شان برای رفتن شک کرده‌اند. آدم‌های این دنیا با هم فرق دارند، یک جور دیگری دعا می‌خوانند و اسم‌های‌شان متفاوت است. در این دنیاست که گاهی آن کسی که زبان دیگری دارد بیشتر حواسش به دختر ۱۳ ساله تنهایی است که آرزوی دیدن مادرش را دارد و آن کسی که همه زندگی و خانواده‌اش را گذاشته و رفته می‌خواهد هر طور شده و از هر فاصله‌ای از تک تک اتفاقات زندگی خواهرش این سوی دنیا باخبر باشد.

مریم محمدخانی در کتاب «برایم شمع روشن کن» اتفاقات مهم دنیای امروز را در زندگی دختری نوجوان نشان می‌دهد. مهاجرت، حضور اقلیت‌ها در جامعه، بیماری و نبود والدین، خشونت و آزار خیابانی. اگر ۱۳ سالگی شروع نوجوانی است، برای سارا شروع مواجهه با یک دنیای واقعی هم هست، جایی که تنها ارتباط دختری با مادرش بعد از مدت ها، دوبار فشار دادن دست است. جایی که بزرگترها بالاخره حرف نوجوان‌ها را باور می‌کنند.

درباره نویسنده کتاب «برایم شمع روشن کن»

کتاب «برایم شمع روشن کن» دومین کتاب مریم محمدخانی است. محمدخانی متولد آذر ۱۳۶۶ تهران است و در رشته زبان و ادبیات فارسی دارای مدرک کارشناسی ارشد است و در حال حاضر در کنار تدریس نگارش و کتابخوانی در مقطع متوسطه اول و پژوهش در حوزه ادبیات کودکان، دبیر اجرایی و داور فهرست و جایزه لاک‌پشت پرنده است.

گفت‌و‌گوی محمدهادی محمدی با مریم محمدخانی درباره کتاب «برایم شمع روشن کن»

سال نشر
۱۳۹۷
ناشر
نویسنده
مریم محمدخانی
نگارنده معرفی کتاب
ویراستار
مژگان کلهر
Submitted by editor3 on