نود سالگی خانم خزوک

نود سال پیش، در نوزدهم اسفندماه ۱۳۰۷، نمایش‌نامه‌ای «برای کودکستانها و اطفال کلاسهای ابتدائی»، چاپ و انتشار یافت که سرآغاز شکل‌گیری ادبیات نوین نمایشی برای کودکان ایران شد. نخستین نمایش‌نامه منتشر شده برای کودکان را زنده‌یاد جبار عسکرزاده (باغچه‌بان) (ایروان ۱۲۶۴ – ۱۳۴۵ تهران) نوشت و تصویرگری کرد و در «مطبعه اسلامی» شهر شیراز منتشر ساخت.

کتاب «خانم خزوک یا خود انتخاب رفیق»، با ابعاد ۱۶ در ۹ سانتی‌متر، در بیست صفحه و شش طرح سیاه و سفید و به روش چاپ سنگی منتشر شده است. برروی جلدِ کاغذی کتاب، عنوان، عنوان برابر، نویسنده و شناسنامه آن چاپ شده و در پشت جلد - صفحه بیست - ششمین طرح آمده است؛ طرحی از همه نمایشگران که صحنه پایانی نمایش‌نامه را نشان می‌دهد.

نخستین نمایش‌نامه چاپ شده برای خردسالان و کودکان ایران، منظوم و آهنگین (اُپرت) است و در «یک پرده» و شش «مجلس» (صحنه) نوشته شده است. خانم خزوک، گاو، غوک، خر، زنبور، موشک پهلوان و شماری موش، شخصیت‌های این نمایش‌نامه هستند.

این نمایش‌نامه،‌ برای صحنه اجرا نوشته شده و از گونه «تئاتر با کودکان و خردسالان» و «برای کودکان و خردسالان» است.

نمایش‌نامه خانم خزوک یا خود انتخاب رفیق، با تک‌گویی (مونولوگ) سوسک کوچولویی تنها، ولی «بخت‌یار» و خوش‌بخت آغاز می‌شود که به‌هر سو می‌رود، می‌دَوَد، می‌پَرَد، و می‌چرخد تا شاید «یکشاهی پول» پیدا کند. هنگامی که خزوک یک‌شاهی پیدا می‌کند، نمی‌داند با آن پول چه بخرد. سرانجام او تصمیم می‌گیرد به «بازار وکیل» شیراز برود و با آن پول، روبانی سرخ‌رنگ بخرد و خود را برای رفتن به جشن عروسی «موشک پهلوان» آماده کند.

صحنه دوم، مانند صحنه نخست، با بازی و تک‌گویی‌های خزوک کوچولو ادامه می‌یابد. خزوک به بازار وکیل شیراز رفته و روبانِ دلخواه خود را خریده است. اکنون او آینه در دست به چگونگی آرایش خود با روبان می‌پردازد. خزوک با آویختن روبان سرخ‌رنگ به شاخک‌هایش، خود را آراسته و زیبا می‌کند و «لایق رفتن» به جشن عروسیِ موشک پهلوان می‌شود. ولی با این همه آمادگی، خزوک کوچولو دلخور و ناراحت است، زیرا دوست و «یار و هم‌سفر باوفایی» ندارد که «دست او را بگیرد» و به این عروسی ببرد.

خانم خزوک

با روی صحنه آمدن «گاو»، «مجلس سوم» آغاز می‌شود. گاو خود را هم‌سفر و همراهِ باوفا برای رفتن با خزوک کوچولو به عروسی موشِ پهلوان می‌داند. خزوک با دیدن گاو، خوش‌حال می‌شود و به او خوش‌آمد می‌گوید و می‌پرسد، چنان‌چه او بخواهد با گاو هم‌سفر شود، چه احترامی می‌بیند. پس از شنیدن پاسخ گاو،‌ خزوک برای شناخت بیش‌تر این رفیقِ سفر، پرسش دیگری را با او درمیان می‌گذارد: این که اگر آن‌ها در میانه راه با گرگی روبه‌رو شوند، گاو با گرگ چه می‌کند؟

با پاسخ گاو، خزوک درمی‌یابد او رفیق سفر وفاداری برای او نیست، زیرا گاو برای رهایی جانش از چنگال گرگ، آماده است هم‌سفرش خزوک کوچولو را برای خورده شدن، به گرگ بسپارد!

خزوک با خود می‌خواند و از نداشتن رفیق و هم‌سفر باوفا برای رفتن به عروسی موشک پهلوان، گلایه می‌کند.

با ورود «غوک» صحنه چهارم آغاز می‌شود.

غوک نیز در پاسخ پرسش‌های خزوک کوچولو،‌ وعده می‌دهد که به او احترام می‌گذارد و بر پشت خود می‌نشاند و به عروسی می‌بَرَد، ولی مانند گاو، برای آزاد شدنش از چنگال گرگ، آماده است خزوک را به گرگ ببخشد تا غوک را آزاد کند!

خزوک از گفته قورباغه ناراحت و پریشان می‌شود و از او می‌خواهد از جلوی چشمانش دور شود و برود.

این بار «خر» به روی صحنه می‌آید و «مجلس پنجم» نمایش آغاز می‌شود. خر نیز خود را یار باوفای خانم خزوک می‌داند. خزوک پرسشی را که از گاو و غوک پرسیده از او نیز می‌پرسد. خر در پاسخ می‌گوید که آماده است با جُفتک زدنش، گرگ را بکُشد و خزوک را «به‌روی چشم و سر» به عروسی موشک پهلوان ببرد.

خزوک به فهم و غیرت و وفاداری خر، «هزارآفرین» می‌گوید و شادمان پرسش دیگری از او می‌پرسد: اگر در عروسی موشک پهلوان از او تقاضای آواز خواندن کردند،‌ او آواز می‌تواند بخواند؟

خر با تعریف و تمجید از آواز خود با عرعرِهای پیاپی، خزوک را عصبانی می‌کند. خزوک با دستش دهان خر را می‌گیرد و از او می‌خواهد از جلوی چشمش دور شود و برود.

ششمین و آخرین صحنه نمایش‌نامه، ورود «زنبورِ عسل» به روی صحنه است. زنبور برخلاف گاو و غوک و خر، با خود یک شاخه گُل نسترن هدیه آورده است و این سبب شادمانی خزوک و گفت‌وگو و پرسش و پاسخ میان او و زنبور می‌شود. با پاسخ‌های محبت‌آمیز و دوستانه زنبور به پرسش خزوک، او درمی‌یابد که زنبور بهترین «انتخاب» و «رفیق» برای رفتن به جشن عروسی موشک پهلوان است. خزوک با این «خود انتخابِ رفیق» و گزینش آزاد و دل‌خواه، خود را «کامیاب» و «خوشبختِ عالم» می‌داند.

«(هر دو باهم از صحنه خارج می‌شوند. از طرف دیگر، آدم‌های موشکِ پهلوان داخل شده، مبل و سایر شیرینی‌ها را می‌گذارند و در عقب صدای نَقاره و دُهل شنیده می‌شود. موشک پهلوان [و] در اطرافش زنبور و خزوک و غوک و خر و سایر موش‌ها، در جلو [ی] موشک پهلوان رقص‌کُنان داخل می‌شوند. [موشک] پهلوان سر تخت [= روی تخت] قرار می‌گیرد و به امر موشک هر یک در نوبه خود رقص می‌کن [ن] د. در آخر، شیرینی قسمت می‌کنند و همه به امر [موشک] پهلوان پا شده [...] سرود [...] می‌خوانند و مجلس، ختم می‌شود.)» (ص ۱۷ کتاب)

با این توضیح‌های صحنه‌ای و هم‌سرایی بازیگران، نمایش‌نامه به پایان می‌رسد.

این خلاصه‌ای نه‌چندان کوتاه، از نخستین نمایش‌نامه چاپ شده برای خردسالان کودکستانی و کودکان اول دبستانی به زبان فارسی است.

با آن که نود سال از چاپ و انتشار نمایش‌نامه خانم خزوک می‌گذرد، موضوع و درون‌مایه آن برای خردسالان و کودکان همچنان تازگی و گیرایی دارد و کودکان با شخصیت خزوک و ماجرای نمایش‌نامه، همراه می‌توانند باشند.

جبّار باغچه‌بان در جایگاه نویسنده نخستین نمایش‌نامه چاپ شده در تاریخ ادبیات نوین نمایشی کودکان و خردسالان ایران، افزون بر سود بُردن از گیرایی‌های همگانی در یک افسانه متل شفاهی و عامیانه، همچون سادگی طرح، منظوم و آهنگین بودن، کُنش‌های تکرارپذیر، بهره‌گیری از شخصیت‌های جانوری و...، از سوی دیگر، با دگرگون ساختن گره‌افکنی و آفرینش درون‌مایه و ساختاری نو برای نمایش‌نامه خود، پایانی خوش، شاد و کودکانه برای آن آفریده است تا کودکان و خردسالان با دیدن این تئاتر، سرگرم شوند، لذّت ببرند و بیاموزند.

جبّار باغچه‌بان با آگاهی، بینش و شناخت از گستره آموزشی و پرورشی خردسالان و کودکان و با بهره‌گیری هوشمندانه از ساختارِ افسانه مَتَل شفاهی و پُرآوازه «خاله سوسکه»، به بازآفرینیِ نوآورانه آن در قالب نمایش‌نامه پرداخته است. او با دگرگونی‌های هوشمندانه و آگاهانه‌اش در پیرنگ، شخصیت‌ها و درون‌مایه این افسانه مَتَل عامیانه، - همسریابی و انتخاب آزادانه جفت - توانسته است نمایش‌نامه‌ای بیافریند که شخصیت‌ها و درونه‌ای تازه و متناسب و شایسته برای خردسالان و کودکان داشته - انتخاب آزادانه دوست و هم‌سفر وفادار («خود انتخاب رفیق») - و با خواسته‌ها، آرزوها و دریافت‌های آنان هماهنگ باشد.

جبار باغچه‌بان با انتشار این نمایش‌نامه و با نوآوری‌هایش توانسته است جایگاه حقیقی خود را که آغازگر و پدر تئاتر و ادبیات نوین نمایشی کودک در تاریخ ادبیات نوین کودکان ایران است، استوار و ماندگار سازد.

باغچه‌بان چه هوشمندانه و هدفمند در آخرین بند کتاب، «اخطار» (یادآوری) می‌کند:

«همین کتابچه و قسمت‌های دیگر که در پی هم منتشر می‌گردد مخصوص کودکستان‌ها و کلاس‌های ابتدائی است خوبست برای تشویق آن‌ها بعنوان عیدی و تقدیر در موقع امتحانات به هر بچه یک نسخه ببخشید» (ص ۱۸ کتاب) *

*. نگاه کنید به مقاله: «جایگاه حقیقی جبار باغچه‌بان و نخستین نمایش‌نامه خردسالان و کودکان او». کتاب ماه کودک و نوجوان،‌ ش ۱۹۷،‌ اسفندماه ۱۳۹۲،‌ ص ۴۹ – ۵۶.

نویسنده
مسعود میرعلایی
منبع
روزنامه شرق، دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۷
Submitted by admin on