امروزه مسئلهی جهانی بودن و بومی بودن شکلی ویژه از هویت را میطلبد و به دنبال آن مسئلهی ترویج ادبیات عامیانه و کهن برای کودکان بسیار جدی میشود. در عرصهی نظری نیز گرچه مفاهیم بازنویسی بهویژه بازآفرینی از دل جریانهای تاریخی ادبیات کودک برخاسته است، اما این مفاهیم همواره در تاریخ ادبیات همهی جوامع وجود داشته و به کار رفته، از جمله آفرینش آثاری بزرگ چون شاهنامهی فردوسی و مثنوی با روشهای بازنویسی و بازآفرینی بوده است. به همین دلیل این مبحث در جایی که نظریههای ادبی به رابطههای بین متنهای گوناگون میپردازند، اهمیت خود را نشان میدهد و ضرورت توجه اهالی و ادبیات معاصر را میطلبد تا نویسندگان جوان بدانند ادبیات کهن و میراث ادبی و فرهنگی تا چه حد در خلاقیت و تخیل آنها نقش دارد، زیرا که تمام جذابیت هنر و ادبیات به آن ذهن خلاق و منحصر به فرد است که پدیدهای کهنه را نو و زبان و بینشی تازه را خلق میکند به همین دلیل است نیاز است در این زمان به بازاندیشی فردیت خاص و هویت خود بپردازیم و از نو آن را کشف کنیم.
در سایت کتابک بخوانید: کتاب های ادبیات کهن ایران برای کودک و نوجوان
فرهنگ چیست؟
مجموعهی سنن و آداب، اسطورهها، شناختها، دانشها و هنرها اعم از رسمی یا فولکوریک و آنچه که به کمک انسان معنویتی پیدا کرده باشد فرهنگ خوانده میشود. بنیاد تمدن هر جامعه را فرهنگ آن جامعه میسازد. انسان در فرهنگ زاده میشود. در فرهنگ میزید و در فرهنگ میمیرد. آنچه دریافت میکند میراث فرهنگی است برای بهتر زیستن و آگاهانه هنر زیستن را تجربه کردن.
انسان میراث فرهنگی را به جا میگذارد. پس چگونه تمامی این غنیمت فرهنگی را تقدیم نسل دیگر کند تا هم مبانی ملیت در آنها تقویت شود و هم اطلاعات عمومی و درک و سواد کلی در ایشان افزوده گردد و هم لطایف و دقایق ادبی فارسی را زودتر بفهمد.
این رسالت بر دوش هر مدعی فرهنگی سنگینی میکند. چگونه میتوان رغبت و علاقهی کودکان و نوجوانان را به مطالعهی آثار گذشتگان جلب کرد؟ و اندیشههای ارزنده و سازندهی بزرگان ادب را در اختیارشان گذاشت؟
توجه به کودک از چه زمانی آغاز شد؟
زمان کودکی بهعنوان مرحلهای برای یادگرفتن مهارتهای زندگی و اندوختن دانش و شناختن درسها و شکل گرفتن برای آینده بود. آنچه بهنام ادبیات به کودک عرضه میشد سراسر آموزش، پند و نصیحت و نتیجه گرفتن اخلاقی از داستانها و افسانهها بود. کمتر کسی به حالات و روحیات و زندگی و آرزوهای درونی و اجتماعی دوران کودکی توجه داشت. بنابه ضرورت تاریخی که از مشروطه آغاز شد، توجه به کودک بهعنوان موجودی مستقل با حقوق و دنیای ویژه در جامعه جدیتر گردید. برای پاسخ به نیازهای کودکان، نهادها و سازمانهای مختلف تشکیل شد و جریان ادبیات کودک نیز شتابی بیشتر یافت. فعالیتهای فردی و گروهی در این حوزه شکل گرفت. هر یک به سهم خود، کار را برای کودکان و نوجوانان با بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کهن ادامه دادند. نویسندگان بازنویس و بازآفرین اصلیترین نقش را در این حوزه عهدهدار بودند. کودکان و نوجوانان با خواندن و درگیر شدن با متون کهن نه تنها از جنبهی فرهنگی غنیتر میشوند، که احساسات ملی نیز در آنها شکل میگیرد.
خرید مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب
نقش شورای کتاب کودک در توجه به بازنویسی و بازآفرینی از گنجینه ادبیات کهن
شورای کتاب کودک یکی از سازمان های فعال در حوزه کتاب کودک است که به همت گروهی علاقهمند به ادبیات کودکان در سال 1341 تأسیس شد. شورا در شرایطی تأسیس شد که کودکان ایرانی به شدت به کتاب نیاز داشتند و طرف دیگر حوزهی ادبیات کودک با کمبود خواندنیهای مناسب برای کودک روبهرو بود. به مرور شمار کودکان باسواد و شمار مخاطبان بالقوهی کتابهای کودکان نیز افزوده شد. نیازهای کودکان با کتابهای تألیفی و کتابهای ترجمه برآورده شد. اما بیشتر کتابهای ترجمه نامناسب بودند و به قصد تجارت منتشر میشدند و داستانهای عشقی که هر ماه توسط بنگاههای مختلف چاپ و نشر میشد. دختران و پسران را قدم به قدم بهسوی پرتگاه میبرد. در چنین زمینهای شورا اهداف خود را در زمینهی ادبیات کودک اعلام کرد.
در سال 1342 جلسهای باعنوان (بحث و مشاوره دربارهی کتابهای کودکان و نوجوانان) که پس از چندی بهنام سمینار ملی ادبیات کودک یاد شد. شرکتکنندگان در هفت گروه برای بررسی هفت موضوع راجع به انواع کتابهای کودکان تقسیم شدند. گروه سوم با موضوع (چگونه میتوان از ادبیات ملی ایران برای تولید کتاب کودک و نوجوان استفاده کرد و منابع مناسب برای کار کدام است؟
شورا از این نقطه وارد بحث چگونگی ارائهی ادبیات کهن به کودک و نوجوان شد، که بعدها بازنویسی نام گرفت و به نوعی با جریانی تاریخی همراه شد که از مشروطه و با کار گردآورندگان ادبیات شفاهی و بازنویسان پیشین شروع شده بود. تاریخ ادبیات کودکان ایران این جریان را (گردآوری و بازنویسی) نامید.
نتایجی که از این سمینار بهدست آمد عبارتند از:
1- سبک نگارش و انشاء کتابها با میزان معلومات و سطح فکر کودکان و نوجوانان مطابقت داشته باشد.
2- در صورتی که متن کتابی طولانی و با اطناب همراه باشد، تلخیص و تهذیب شود.
3-هرگاه وقایع و حوادث و صحنهها و توصیفها و عبارتها و لغات نامناسب برای کودکان تعدیل و یا حذف کنند.
در واقع کار گروه سمینار ملی ارائهی چهارچوب نظری به شورا برای تدوین معیارهای بررسی کتابهایی با منبع میراث ادبی – فرهنگی بود.
سمینار دیگری در سال 1345 تشکیل شد با سخنرانی محمدجعفر محجوب همراه بود.
در سایت کتابک بخوانید: بازآفرینی ادبیات کهن عامل مهمی در رشد و توسعه ادبیات کودک است
سخنرانی سال 1345 دکتر محمدجعفر محجوب
به سالهای قبل از 1342 که بر میگردیم میبینیم که کتاب در کشور ما کالایی نبود که بازارش گرو شیرین باشد. بهخصوص کتابهای کودکان، از کتابهای دیگر هم بیرونقتر بود. لزوم کتاب برای کودکان احساس شد. اما اینگونه کتابها چطور باید باشد؟ چه مطالبی داشته باشد؟ اما بهطور کلی میتوان گفت انواع و اقسام کتابها ممکن است به بچه عرضه شود و کیفیت آن از همه جهات ممکن است به تناسب سن خواننده، موضوع کتاب بهصورتهای گوناگون باشد. کتابهای تصویری برای کودکان تهیه شود که هدف جلب توجه کودک به رنگها و تصویرها و دقت در آنهاست. یا کتابهایی به تناسب سن کودک که در آن مطالب اخلاقی، علمی، اجتماعی، دینی، اطلاعات عمومی و داستانها که از زندگی روز و یا از فرهنگ و ادب گذشته باشد و یا از کتابهای خارجی خاص کودکان ترجمه شده باشد، همهی اینها لازم و خوب است. اما یکی از انواع خاص کتاب کودک هم کتابهایی است که در حقیقت وسیلهی پیوند دادن او با ادب و فرهنگ گذشتهی ایران است. و هستهی مرکزی اطلاعات او را در باب فارسی و فرهنگ ایرانی تشکیل میدهد.
اما با توجه به اینکه قوهی تخیل آدمی در دوران کودکی بسیار نیرومند و وسیع است، برای کودک این مسئله به خوبی و با کمال سهولت قابل قبول است که یک آقا موشه در سر راه خالهسوسکه که هفت قلم آرایش کرده و چادر چنین و چنان به سر انداخته و کفش قرمزی پوشیده و در طلب شوهر در جادهی همدان به راه افتاده تا به رمضان شوهر کند و منت بابای خود را نکشد. از او خواستگاری میکند و به او میگوید که در موقع خشمگین شدن او را (با دُم نرم و نازک) خود کتک خواهد زد. خاله سوسکه هم قبول میکند و عروسی میکنند و بقیهی قضایا ... .
در حالیکه این سرگذشت برای ما دلپذیر و حتی قابل قبول نیست و هزار عیب و ایراد برای این داستان از کلمهی اول تا آخرش میتراشیم مثل: اینها که هم جنس نبودن، حال چرا کتک ... . حالا چرا چنین است؟ زیرا قوهی ادارک و تعقل ما بیشتر رشد کرده، نقاط ضعف داستان را نمایانتر میکند و مانع لذت بردن ما از داستان میشود در صورتی که برای کودک مطرح نیست. کودک تحث تأثیر قوهی تخیل خودش قرار میگیرد و برایش باورپذیر و قابل قبول است که بتواند با یک تکه چوب اسبدوانی نکند، و واقعاً با صمیمیت تمام یقین پیدا کند که بر اسب سوار شده و مشغول تاختن است.
در دوران کودکی لذت داستانهای دلپذیر و عجیب و غریبی که مادرتان برای شما گفتهاند تا به خواب رفتهاید را بهخاطر دارید. این لذت به واسطهی راضی شدن و اقناع قوهی تخیل به کودک دست میدهد. اکنون که همهی ما بزرگ شده و به دنیای واقعیت، دنیای معقولات و ادراکات قدم نهادهایم اما دلیل نمیشود که کودکی خود را از یاد ببریم. و اما این امر دلیل نمیشود که کودکان و خواست آنها را از یاد ببریم. یک وقت لیلی بازی میکردیم و لواشک بهعنوان بهترین تنقل برایمان بود. بزرگ شدیم فراموش کردیم اما وقتی بچههایتان به مدرسه رفتند متوجه شدیم که نه لیلی بازی فراموش شده و نه لواشک آلو خوردن از خاطر کودکان رفته است. در صورتی که این من بودم که از وجود آن غافل بودم. منظور از گفتن این داستان این است که باید ببینیم خودمان چه چیزهایی را دوست داشتیم. سعی کنیم آنها را آسانتر و بیدردسرتر در اختیار کودکانمان بگذاریم.
منظورمان از داستانهای کودکان یعنی آنچه که از ادب و فرهنگ ملی سرچشمه میگیرد که البته بسیاری از چیزها وجود نداشت مثل شرح اختراعها و اکتشافات تازه، قصههای علمی و تخیلی ... این خلاءها با بازنویسی در داستانهای امروزی پر خواهیم کرد. اما آنچه مربوط به گذشته است چه چیزهایی است؟ چند قسمت است و از آنها چگونه باید استفاده کنیم؟ بهطور کلی منابع گذشتهی فرهنگ ایرانی به دو دسته تقسیم میشود:
1- منابع رسمی و ادبی
2- منابعی که بهطور کلی میتوان آن را فرهنگ عوام یا فولکلور، اگر دقیقتر بگوییم، ادب عوام نامید.
یکی از مهمترین انواع داستانهای ادب رسمی، داستانهای حماسی است. حماسه یک منبع بزرگ و سرشار از منابع داستانی ما را تشکیل میدهد. این داستانها از قدیمترین روزگاران شاید از دوران پیش از تاریخ (اوستا یکی از منابع قدیم داستانهای حماسی است و از طرفی کتاب دینی ایرانیان باستان) است. با ارزشترین این داستانها در عصر اشکانیان تا عصر ساسانی ادامه داشته است. کهنترین نمونهی بازمانده از نثر فارسی بعد از اسلام شاهنامهی فردوسی است که محبوبترین کتاب ایرانیان که کارنامهی دلیرها و جوانمردیها و جهانگشاییهای شاهان و سرداران ایرانی است، و امروز گنجینهای است گرانبها و پایانناپذیر که میتوان از آن داستانهای فراوان برای کودکان استخراج کرد و با استفادهی کودکان از آنها، هم مبانی ملیت در آنها تقویت میشود و هم غرق در لذت و سرور و انبساط خاطر میشوند و هم به اطلاعات عمومی و درک کلی ایشان کمک خواهد کرد و هم موجب خواهد شد که خیلی زودتر و بهتر لطایف و دقایق ادب فارسی را بفهمند و لذت ببرند.
این مقاله ادامه دارد...