«شیائو و پدرش کجا رفتند؟» به نویسندگی چائو ونشوان (Cao Wenxuan) و تصویرگری اوا مونتانازی (Eva Montanari) دربارهی تلاش، فقر، بخشندگی، خشکسالی و امید است؛ داستانی دربارهی روستایی با هشت خانوار که گرفتار خشکسالی شده است. شیائو و پدرش هم از ساکنان همین روستا هستند. مادر شیائو روزی برای پیدا کردن غذا به کوه رفته و دیگر برنگشته است. خانوادهی شیائو در این روستا فقیرتر از همه هستند و برای زنده ماندن از دیگر ساکنان روستا کمک میگیرند. تا اینکه پدر شیائو تصمیم میگیرد به دیدن خواهرش برود که در منطقهای ثروتمند در جنوب زندگی میکند تا از او دو کیسه غله بگیرد و قرضشان را به مردم روستا بدهد. آنها روزها و شبها پیادهروی میکنند، اما در مسیر بازگشت، گرفتار طوفان، آتشسوزی و دزدان میشوند. با وجود این، با شجاعت از بار غلهشان محافظت میکنند و غلهها را سالم به روستا میرسانند.
خرید کتاب درباره تلاش و پشتکار
اما وقتی با دو کیسه گندم به روستای خود بازمیگردند، همه رفتهاند و خانهها خالی است! کسی نمانده تا پدر شیائو قرضش را به او پس بدهد. پس پدر تصمیم میگیرد که آن دو کیسه غلهی مرغوب را در زمین تمام مردم روستا بکارد. بهار است و فصل کاشت. باران هم به کمکشان میآید. شیائو و پدرش با کمک الاغشان دانهها را در زمین میکارند. روزها میگذرد و غلههای کاشتهشده سبز میشوند و روستا جان میگیرد. زمینها که گندم میدهند، زندگی و نشاط که به روستا بازمیگردد، کمکم مردم روستا به خانههایشان بازمیگردند. پدر شیائو با این کارش هم قرضشان را پس میدهد، هم جانی دوباره به روستا میدهد.
خرید کتاب کودک درباره امید و آرزو
«شیائو و پدرش کجا رفتند؟» داستانی است دربارهی پشتکار، امید، خوشقلبی و شجاعت. پدر شیائو فقیر اما امیدوار است. او میداند روزهای سخت، یک روز تمام خواهند شد و باران دوباره به روستا بازخواهد گشت. پس میکارد و منتظر سبز شدن میماند. این کتاب را با کودکان به اشتراک بگذارید و دربارهی روستا و کشاورزی با آنها گفتوگو کنید. دربارهی تجربهی کاشتن و مراقبت از گیاهان از آنها بپرسید و برایشان از محیطزیست و ارزشمندی آب بگویید. این کتاب میتواند باب گفتوگوهای گوناگونی را باز کند؛ از امید گرفته تا تلاش و تسلیم نشدن و اهمیت طبیعت و دوست داشتن.