تخممرغها داستان همراهی دیوید و پریم رز است. دیوید پسربچه است و پریم رز دختری نوجوان. دیوید تازه مادرش را از دست داده و پریم رز سالهاست پدرش را ندیده است. آنها به هم میرسند و قهر و آشتی و جنگ و صلحهای طولانی بینشان شکل میگیرد. داستانی تأثیرگذار با حسهای ماندگار و شخصیتهای بهیادماندنی.
نویسنده بهخصوص با خلق شخصیت پریم رز و جان یخچالی بر ماندگاری کتابش افزوده است. دختری پر شروشور اما اندوهگین که راههای جالبی برای کنار آمدن با کمبودهایش دارد. مادر او فالگیر است. او نقطهی مقابل دیوید است که پسربچهای آرام است و با مادربزرگش زندگی میکند. آنها گاه با هم خواهر و برادر میشوند و گاه پریم رز نقش مادر دیوید را ایفا میکند. جان یخچالی مردی مسن است که این دو نفر به او پناه میبرند. او تنها زندگی میکند و راهنما و حامی آنهاست. در خانهاش، تلویزیون میبینند، همدیگر را کتک میزنند و با هم دنبال کرم میگردند تا پول دربیاورند.
روابط انسانی در کتاب تخممرغها مثل دنیای واقعی بالا و پایین دارد و پر از عشق و نفرتهای تیز و عمیق است. دیوید با مادربزرگش، پریم رز با مادرش، دیوید با پدرش، پریم رز با دیوید هرکدام فرازوفرودهایی را تجربه میکنند. آنچه در آخر کتاب مهم است بازگشتن بچهها به خانه است و روابطی که پس از دورانی سخت و طوفانی به تعادل میرسند.