پسر زن جادوگر

عنوان لاتین
The Witch's Boy

کتاب «پسر زن جادوگر» با افتادن دو برادر دوقلو در رودخانه آغاز می‌شود. پدر تنها موفق می‌شود یکی از آن‌ها را نجات دهد. مادر، که جادوگر است، با کمک نیروی جادویی خود برای نجات جان یکی از پسرانش، جان دیگری را به او پیوند می‌زند. زن جادوگر که همیشه جادو را برای دیگران استفاده می‌کند، به‌خوبی می‌داند جادو را فقط باید در راه نیکی و برای دیگران و نه برای خود استفاده کند.

با این حال در موقعیتی دشوار وقتی از زنده ماندن یکی از فرزندانش ناامید می‌شود برای زنده ماندنِ دیگری به قدرت جادویی خود متوسل می‌شود. و از آن به بعد است که دردسرهای زن جادوگر شروع می‌شود.

نِد، پسری که نجات یافته است، زنده می‌ماند ولی دیگر آن پسر قبلی نیست، ساکت و آرام به نقطه‌ای خیره می‌شود و حرف نمی‌زند و به همین سبب روستاییان معتقدند او اشتباهی است.

در همین حال، در جنگلی کنار روستای نِد دختری به نام آنیا زندگی می‌کند. آنیا که دختر زرنگی است بعد از مرگِ زودهنگام مادر به همراه پدرش در جنگل زندگی می‌کند. مادر در لحظه‌ی مرگ به او می‌گوید: «پسرِ اشتباهی زندگی تو را نجات خواهد داد و تو زندگی  او را.» و این گفته‌ی مادر دائم در گوش او نجوا می‌کند...

کلی رگان بارنهیل در کتاب «پسر زن جادوگر» ماهرانه فانتزی زیبا و پرهیجانی را خلق و داستانی درباره‌ی عشق و نفرت، دوستی و مهربانی، خانواده و مبارزه‌ی خیر و شر روایت می‌کند. کتاب «پسر زن جادوگر» داستانی جذاب و پرکشش و فانتزی محسورکننده‌ای است که به قول روزنامه‌ی واشنگتن پست: «جان می‌دهد برای لم‌دادن روی یک صندلی گرم و نرم، لمباندن یک مشت آب‌نبات و چند ساعت بدون وقفه خواندن و خواندن... »

کتاب «پسر زن جادوگر» کتاب تحسین‌شده‌ای است و تاکنون موفق به دریافت جوایز زیادی شده است. جوایزی چون:

  • کتاب برگزیده‌ی بخش کودک و نوجوان اتحادیه‌ی کتابخانه‌های آمریکا در سال ۲۰۰۵.
  • کتاب برگزیده‌ی واشنگتن پست در سال ۲۰۱۴.
  • یکی از ده کتاب برتر فهرست برگزیده‌ی انجمن کتابفروشان مستقل آمریکا در ۲۰۱۴.

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب «پسر زن جادوگر»

کِلی بارنهیل متولد ۱۹۷۳، در ایالت مینه‌سوتا است. برای کودکان رمان فانتزی می‌نویسد و برای بزرگسالان داستان کوتاه. شعر هم می‌گوید. در زمینه‌ی نویسندگی از هیأت ایالتی هنر مینه‌سوتا، بنیاد ژروم، بنیاد مک‌نایت، اینترمیدیاآرتز جوایزی کسب کرده است. رمان دومش، وایولت قلب‌آهنین، از راه‌یافتگان به لیست‌ نهایی جایزه‌ی آندره نورتن و جایزه‌ی کتاب مینه‌سوتا بوده و جایزه‌ی طلای کتاب برگزیده‌ی والدین را دریافت کرده است. روایت نزدیک‌تر به حقیقت و جک و دختری که ماه را نوشید از آثار دیگر  اوست.

کِلی بارنهیل با همسر و سه فرزندش ساکن خیابانی در مینیاپلیس است و یک دشت با نهری روان درست پشت خانه‌شان است. هر روز سر ساعت شش صبح، گرگی صحرایی از آن حوالی عبور می‌کند و در غروب عصرهای کش‌دار تابستانی، حواصیلی از فراز حیاط خانه‌شان می‌گذرد. کِلی دونده‌ای چابک و راه‌نوردی مقاوم است و در اردو زدن مهارت دارد. کیک‌های خوشمزه‌ای هم می‌پزد!

از این نویسنده عللاوه بر کتاب «پسر زن جادوگر»، کتاب «دختری که ماه را نوشید» هم به فارسی ترجمه شده است.

گزیده‌هایی از کتاب
  • مکثی کرد، انگشت زخمی‌اش را به لب برد و خون را مکید. برای یک ‌لحظه، انگار که تصمیمی گرفته باشد، چشم‌هایش را بست و باز کرد … الوارهای سقف به جیرجیر افتادند، تیرچه‌ها لرزیدند و دودی بدبو از جرز تخته‌های کف بیرون زد. خانه از جادو بو گرفت: بوی گوگرد، بعد خاکستر، بعد بویی شیرین و ناگهانی. می‌دانست جادو بیدار شده، به‌گوش است و گرسنه. جادو می‌خواست بیرون بیاید.
  • پدر گفت: «هر داستانی حقیقت ندارد. گاهی آن چیزهایی که پلید حسابشان کرده‌ایم، نجاتمان می‌دهند و چیزهایی که خیر حسابشان کرده‌ایم، بدبختی و رنج برایمان رقم می‌زنند. چشم‌هایمان را به آسمان می‌دوزیم، حال آن که روی زمین زندگی می‌کنیم. بیا! بگذار نشانت بدهم.»
برگردان
مریم عزیزی
تهیه کننده
ویکتوریا فاتحی
سال نشر
۱۳۹۵
ناشر
نویسنده
Kelly Regan Barnhill, کلی رگان بارنهیل
ویراستار
نسرین نوش‌ امینی
Submitted by editor3 on