کتاب «من صندلی نیستم!» داستان زرافهای است که همه او را با صندلی اشتباه میگیرند و او تلاش میکند جلوی این زورگویی را بگیرد.
زرافه در اولین روزی که وارد جنگل میشود انتظار این برخورد را ندارد. همه فکر میکنند او یک صندلی است و رویش مینشینند. زرافه برای پایان دادن به این وضعیت یک صندلی چوبی میسازد، اما باز هم جانوران جنگل و حتی انسان به زرافه بودن او بیتوجه هستند. تا اینکه یک شیر روی او مینشیند. شیر گرسنه است و منتظر است اولین جانوری که میبیند را بخورد. زرافه از ترس جانش طاقت میآورد، اما آخر سر به شیر هم میگوید که یک زرافه است. شیر اما هنوز فکر میکند او صندلی است و آن هم یک صندلی سخنگو! و پا به فرار میگذارد. در آخر زرافه داستانش را برای دوستانش تعریف میکند، در حالیکه خودش هم بیتوجه روی لاکپشتی که صندلی نیست نشسته است.
درباره نویسنده و مترجم کتاب «من صندلی نیستم!»
«راس بوراک» علاقمند به ترکیب کلمات و تصاویر برای ساخت موقعیتهای طنزآلود است و به همین خاطر یکی از نویسندگان موفق کتابهای کودکان است. بوراک به زرافهها علاقه زیادی دارد و نام اولین کتاب او نیز «زرافهای در سوپ من» بوده است.
«رضی هیرمندی» از نویسندگان و مترجمان شناخته شده ایرانی است. رضی هیرمندی کتابهای طنز متنوعی را برای کودکان ترجمه کرده است.
«اولین روزی که زرافه به جنگل رفت حس کرد یک جای کار مشکل دارد … »
از خطوط آغازین کتاب پیداست با «مشکلی» روبرو خواهیم شد و باید به دنبال «راه حل» باشیم. مشکلی ساده اما عجیب! حیوانات جنگل زرافه را با صندلی اشتباه میگیرند و هرکسی میآید تالاپ روی کمر او مینشیند! نه تنها حیوانات که حتا آدمیزاد که فکر میکردیم از همه جانداران باهوشتر است هم این زرافه خالخالی را برای هماهنگ کردن با سایر اجزای خالخالی خانهاش صندلی میکند.
چاره چیست؟ چطور زرافه خالخالی زرد که گوش دارد چشم دارد شاخک دارد به بقیه بفهماند او کیست و صندلی نیست؟
مفاهیم اصلی
- من /کیستی/هویت
- سوتفاهم
- اعتراض
- تفاوت
- شباهت
- ترس
- فرار
- راهحل
- پذیرش
- دفاع
تکنیکهای کاربردی
- مسالهیابی
- خودبیانگری
- پیشنهاد گزینه الترناتیو
- ارائه شواهد
- گفتگو
- حل مساله
والدین بسیاری گله دارند که فرزندانشان بلد نیستند از «حق خود دفاع کنند» هر بلایی سرشان بیاید زبان به اعتراض باز نمیکنند و منفعلانه با رخدادها مواجه میشوند. عدم شناخت احساسات و دنیای شخصی «من» باعث میشود تا در دنیای «جنگل» گونه هر نوع سوتفاهمی پیش بیاید. نقشهایی به کودک تحمیل شود که بعد از مدتی با پذیرش او هم همراه خواهد شد حالا ما با زرافهای همراه هستیم که میداند: «من کی هستم» اما نمیداند چطور به بقیه بفهماند: «من صندلی نیستم» برای حرکت از «شناخت خود» به «مراقبت از خود» نیازمند توسعه تکنیکهای شناختی هستیم. از جمله غنای اعتماد به نفس و حرمت نفس کودکان.
زرافه قصه مسیرهای مختلفی را میرود اعتراض زیر لبی تا فریاد زدن، ساختن صندلی و نشان دادن تفاوت آن با خودش و حتا فرار از دست اشتباهگیرندگان. اما دقیقا زمانی که احساس ترس از شیر و موقعیت خطرناک را میشناسد و با همه وجود زرافه بودنش را فریاد میزند اتفاق اصلی رخ میدهد.
اما این چرخه قرار نیست پایان یابد و درست زمانی که زرافه قصه خندهدارش را برای دوستانش تعریف کند خودش به جای تخته سنگ روی لاک پشت نشسته و باز نقطه سر خط و این بار شاید قصه لاک پشت کوچولو ادامه ماجراهای جنگل بشود.
از مهمترین ایدههایی که به سادگی در کتاب «من صندلی نیستم» بدان پرداخته شده این است که صرفا آگاهی از امری باعث جلوگیری از سوتفاهمهای دیگران نخواهد شد و برای رفع مشکلات ناشی از این سو تفاهمها باید از ابزارهای مختلفی استفاده کرد و بیش از هر کسی یا هر چیزی به خود اتکا کرد و هر کدام از ما میتوانیم سو تفاهمی برای یک نفر دیگر ایجاد کنیم .
نگاه چرخهای به فرایند ایجاد مشکلات و حل آنها به جای نگاه خطی و حل مسالهای با پایان شاد از مهمترین تکنیکهای پرورش قصه است.