درس یازدهم: خانه‌ای با دیوارهای آب‌نباتی

ایده‌های داستانی از کجا می‌آیند؟ (۴)

قانون ترکیب در ساختن فضاهای داستانی تازه

هانسل و گرتل پس از رها شدن در جنگل، خانه‌ای می‌بینند که از کیک و آب‌نبات و خوراکی‌های خوشمزه دیگر درست شده است. کدام بچه‌ای هست که چنین خانه‌ای وسوسه‌اش نکند؟ جادوگر داستان کارش را خوب بلد است. استادِ فریب دادن است و رگِ خواب کودکان را خوب می‌شناسد.

در درس گذشته درباره قانون ترکیب در ساختن شخصیت‌های داستانی صحبت کردیم. ولی باید بدانیم جادوگرِ داستان هانسل و گرتل هم از همین تکنیک استفاده کرد و خانه‌ای لذت‌بخش و عجیب و دوست‌داشتنی ساخت.

قانون ترکیب در ساختن فضاهای داستانیِ تازه، بسیار به کمک هر نویسنده‌ای می‌آید. جادوگرِ داستان، کلبه را با خوردنی‌های خوشمزه کودکان ترکیب کرد. تو هم می‌توانی آزمایش کنی، فضاها و اشیاء مختلف را با هم ترکیب کنی و موقعیت‌ها و مکان‌های داستانی تازه بسازی.

سالوادور دالی (نقاش فراواقع‌گرای اسپانیایی) وقتی از شومینه اتاقی در نقاشی‌اش قطار بیرون می‌آید، از همین قانون استفاده می‌کند و یک موقعیت غریب می‌سازد. شهری در زیر اقیانوس، سرزمینی با درخت‌های پلاستیکی یا غاری که تزئینات آینه‌کاری و کاشی‌کاری دارد و جای لوستر شمع‌هایی در جمجمه اسکلت‌های انسان آن را روشن می‌کنند؛ همگی و همگی با همین قانون ترکیب ساخته شده‌اند.

اما ساختن مکان‌های تازه چه امکانی به نویسنده خواهد داد و به چه دردش خواهند خورد؟

هر فضا و مکان تازه‌ای در درون خودش هزاران داستان به هر نویسنده‌ای خواهد بخشید. یعنی ایده اولیه داستان گاهی از دلِ همین فضاها و مکان‌های عجیب بیرون خواهد آمد. هر مکان جدید، فنری فشرده است که می‌تواند نویسنده را به جلو پرتاب کند و مسیر راه را به او بشناساند. نویسنده تا وقتی مکان داستانش را نشناسد و نداند که داستان در کجا اتفاق می‌افتد و ویژگی‌های آن مکان چیست، نمی‌تواند داستان را به‌خوبی تصور کند و آن را پرداخت و روایت کند.

آیا هر چیزی قابلیت ترکیب شدن با هر چیز دیگری را دارد؟ آیا یک نویسنده می‌تواند بی‌پروا و آزادانه و سرخوشانه همه‌چیز را با هم ترکیب کند؟

جواب آری است. نویسنده باید که بازی کند، آزمون و خطا و تجربه کند. اما باید به یاد داشته باشد که ساختن هر مکان تازه‌ای باید هدفمند باشد و مسیر مشخص و باورپذیری را دنبال کند. اگر سالوادور دالی از شومینه نقاشی‌اش، قطار بیرون می‌آید دو فرم مشخص (تونل و شومینه) را که بسیار به هم شبیه هستند، با هم ترکیب کرده است. جادوگر داستان ما می‌داند که بچه‌ها عاشقِ آب‌نبات هستند و می‌داند که هانسل و گرتل به دنبال خانه و سرپناهی گرم می‌گردند. پس خواسته اولیه هانسل و گرتل را با چیزی فریبنده و اغواگر (آب‌نبات) ترکیب می‌کند تا آن‌ها را به دام بیندازد. هر نویسنده‌ای هم باید که بتواند خواننده‌اش را به دام بیندازد. پس باید بداند خواننده به دنبال چه می‌گردد و با چه چیزهایی اغوا می‌شود. ترکیبِ نیاز و آرزو همیشه ترکیبی جذاب و فریبنده خواهد بود.

تمرین: یک مکان واقعی (مدرسه، فروشگاه، اسباب‌بازی‌فروشی و...) را با یک شیء بی‌جان یا حتی موجود جاندار ترکیب کن و فضای تازه‌ای بساز. مثلاً مدرسه‌ای که میزهایش مارهای چنبره‌زده است و معلمش زنگ که می‌خورد، از توی سبد می‌رقصد و بیرون می‌خزد و درس را شروع می‌کند. بعد جست‌وجو کن که در این مکان جدید چه داستانی می‌تواند اتفاق بیفتد و داستانش را بنویس.

ادامه دارد...

نویسنده
سیدنوید سید‌علی‌اکبر
Submitted by editor on